رد شدن به محتوای اصلی

سهیل عربی به ۶ سال زندان محکوم شد

"سهیل عربی" زندانی عقیدتی، از برای پرونده ای که در دوران زندان علیه او و همسر پیشینش باز شده است، در حکمی از سوی قاضی "مقیسه"، به اتهامات تبلیغ علیه رژیم و توهین به مقدسات کزایی اسلام، به تحمل ۶ سال زندان محکوم شد. همچنین "نسترن نعیمی"، همسر پیشین سهیل عربی نیز، بر اساس حکمی از سوی همین قاضی دژخیمان، به اتهام توهین به مقدسات کثافته ی اسلام و معاونت در جرم، به تحمل یک سال و نیم زندان محکوم شد.


لازم به یادآوری است که سهیل عربی، فرتوربرداری که اکنون ۳۳ ساله است، در ۱۶ اُم آبان ماه ۱۳۹۲ به دلیل مطالب انتقادی که در حساب ف. بوک خود منتشر کرده بود، از سوی پاسداران انقلاب اسلامی در قرارگاه "ثار الله" بازداشت شد. او در شعبه ی ۷۶ دادگاه کیفری رژیم در استان تهران و به ریاست قاضی "سیامک مدیر خراسانی"، به دلیل نوشته ‎هایش در ف. بوک، به اتهام "سب النبی" (توهین به محمد زنازاده و پیامبر خودخوانده ی اسلام)، به اعدام محکوم شد. پس از آن، وکیلان او به شعبه ی ۳۶ دیوان عالی رژیم درخواست بازنگری فرستادند و ماده ی ۲۶۳ قانون مجازات اسلامی را با توجه به شرایط پرونده و اقرارهای خود متهم، برای عفو او مطرح کردند.

بر اساس ماده ی ۲۶۲ قانون مجازات اسلامی، اگر شخصی به پیامبر بچه باز و زن باره ی اسلام الکزا توهین کند، مجازاتش اعدام خواهد بود، اما ماده ی ۲۶۳ این قانون تاکید کرده که "اگر متهم در دادگاه ادعا کند که سخنان توهین آمیز را بر اساس عصبانیت، نقل قول یا سهو قلم و سهو زده است، حکم اعدام او به مجازات ۷۴ ضربه تازیانه ی اسلامی تبدیل می ‎شود".


پس از اعتراض وکیل سهیل عربی به حکم اعدام صادر شده از سوی شعبه ی ۷۶ دادگاه گیفری تهران و بازپس دادن آن به شعبه ی ۳۶ دیوان عالی رژیم، این شعبه در اقدامی غیر قانونی، اتهام قرآنی "افساد فی الارض" را هم به پرونده وی افزوده و حکم اعدام این زندانی را تایید کرد. بر اساس آنچه در متن حکم آمده است، سهیل عربی به دلیل "داشتن چندین برگه روی ف. بوک"، به افساد فی الارض نیز محکوم شد، اما با تلاش وکیلان و خانواده ی سهیل عربی، درخواست اعاده ی دادرسی سهیل عربی از سوی دیوان عالی رژیم پذیرفته شد و این بار شعبه ی ۳۴ دیوان عالی رژیم، حکم اعدام وی را لغو کرد و پرونده را برای رسیدگی دوباره به یکی از دادگاه‌ های آغازی فرستاد. این دادگاه در رسیدگی دوباره، اتهام سب النبی (دشنام به محمد تازی) را حذف کرد و سهیل عربی را به هفت سال و نیم زندان و دو سال تقتیش عقاید و تحقیقات مذهبی به منظور اثبات پشیمانی و دو سال ممنوع الخروجی پس از آزادی، محکوم کرد.

سهیل عربی افزون بر حکمی که شعبه ی ۷۶ دادگاه کیفری تهران برای او به اتهام سب النبی صادر کرده است، در اردی بهشت ماه ۱۳۹۳، به اتهام توهین به سرکرده ی وقت دانشگاه "علامه طباطبایی" آخوند آیت‌ الله "احمد جنتی" و "غلام علی حداد عادل" از راه نوشته هایش در ف. بوک، در شعبه ی ۱۰ دادگاه ویژه ی کارکنان دولت به ۵۰۰ هزار تومان جریمه ی نقدی و ۳۰ ضربه تازیانه ی اسلامی محکوم شد.


او همچنین در شهریور ۱۳۹۳ به اتهام توهین به دیکتاتور رژیم آخوند "سید علی خامنه ای" و تبلیغ علیه رژیم، در شعبه ی ۱۵ دادگاه انقلاب به سرکردگی قاضی "ابو القاسم سله واتی" به ۳ سال زندان محکوم شد که این حکم نیز به فاصله ی کوتاهی در شعبه ی ۵۴ دادگاه بازنگری تایید شد.

سهیل عربی از ۱۶ اُم آبان ماه ۱۳۹۲ در بازداشت و زندان به سر می ‎برد و تمام این مدت از مرخصی محروم بوده است. لازم به اشاره است در حالی که وی در حال تحمل چارمین سال از دوره ی محکومیت خود به سر می برد، سرانجام به تاریخ ۹ اُم مرداد ۹۷ ماه از بازداشت همسرش نسترن نعیمی با خبر شده است !!
نسترین نعیمی، همسر سهیل عربی به اتهام تبلیغ عیه نظام بازداشت شده بود، آقای عربی نیز در این پرونده مفتوح در شعبه سوم بازپرسی دادسرای مقدسی متهم و نهایتا هر دو به حبس محکوم شدند.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د