رد شدن به محتوای اصلی

دو ترویست مجاهد خلق و یک توطئه ی خاموش

اکنون دو رژیم ولایت فقیه و سازمان تروریستی مجاهدین خلق، هر دو درگیر مسئله ای تروریستی شده اند که ابعاد آن هر روز گسترده تر می گردد. تروریست ها قصد داشتند تا نشست گروهک مجاهدین در پاریس را با نیم کیلو تی ان اتی مورد یورش قرار دهند که دستگیر شدند.


رسانه های فرقه ی رجوی کارشان را کامل و دقیق بلدند. آنها می دانند که چگونه مظلوم نمایی کنند و کی علیه شاهزاده ی عزیز میهن یاوه سرایی نمایند. آنها به خوبی سازمان دهی می کنند و تاریخ خونبارشان نشان داده که از انجام هیچ جنایتی چشم پوشی نخواهند کرد؛ از ترور مخالفان و هتا مردم کوچه و بازار گرفته تا جنگ خیابانی و درگیری مسلحانه تا لشگرکشی و اشغال شهرها، جاسوسی برای بیگانگان و تشکیل ستون پنجم در دل رژیم.

اما اینها همه ی ماجرا نیست. دو تروریست به نام های "امیر سعدونی" و همسرش "نسیم نعامی" که به تازگی به جرم قصد بمب گزاری در همایش مجاهدین دستگیر شده اند، بر خلاف آنچه که رسانه های تاق و جفت مزاحمین خلق بازتاب داده اند، خود از هموندان این گروهک تروریستی بوده اند و در نشست ها و تظاهرات آنها شرکت فعال داشته اند. واقعیتی که می تواند وزنه را به زیان مجاهدین خائن خلق سنگین کند.


البته مجاهدین از بیان این واقعیت تفره رفته و نه تنها این خبر را منتشر نکرده اند، بلکه آن را کتمان نیز کرده اند. به دیگر سخن، فرقه ی تجزیه طلب رجوی این اقدام تروریستی را به جمهوری اسلامی نسبت داد تا هم مظلوم نمایی تاریخی خود را تکرار کرده باشد و هم این واقعیت مسلم را تحریف نموده باشد که این قصد بمب گزاری کار خود هموندان فرقه بوده است. در این راستا، هم اکنون هلند دو رایزن جمهوری اسلامی را اخراج و اتریش نیز دبیر سوم رایزنی ولایت فقیه را به جرمی در همین ارتباط دستگیر کرده است که تاکنون اخبار ضد و نقیضی درباره ی مصونیت دیپلماتیک وی گزارش شده است.

در اینکه جمهوری اسلامی یک رژیم تروریستی و آشوبگر است، هیچ شکی نیست، اما پرسش اینجاست که چگونه است که هموندان پر و پا قرص خود گروهک مجاهدین فی سبیل الله قصد بمب گزاری نشست خود مجاهدین را داشته اند و چرا این کار تا این اندازه ناشیانه بوده است که از یک زوج برای این کار استفاده شده است و پرسش دیگر اینست که رابطه ی آنها با بدنه ی رازنی جمهوری اسلامی در اروپا چیست.

چرا هلند نیز باید در پی این رویدادها، دو رایزن جمهوری اسلامی را اخراج کند ؟




نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د