رد شدن به محتوای اصلی

یک انجمن اسلامی در سوئد، از هموندی همجنسگرایان خودداری کرد

قطع کمک های مالی دولتی به انجمن اسلامی ترولهتان، به خاطر جلوگیری از هموندی همجنسگرایان

انجمن فرهنگی اسلامی "ترولهتان" در شهر ترولهتان واقع در شمال گوتنبورگ، به مانند دیگر انجمن های فعال در شهر، جهت تامین مخارج اجاره ی محل و دیگر فعالیت های خود، از جیب مالیات دهندگان شهر کمک های مالی بی بازگشت (بیدراگ) دریافت می کند.


یکی از مهم ترین شرایط پرداخت کمک های بی بازگشت مالی به انجمن ها در سوئد، باز بودن درهای انجمن بر روی همه ی شهروندان است. یک انجمن مجاز نیست جلوی هموندی یک شهروند را بگیرد. به عبارت دیگر، یک انجمن بر اساس قانون، برای نمونه مجاز به اعمال تبعیض بر اساس تعلق قومی، معلولیت جسمی و یا گرایش جنسی نیست.

از آنجایی که "انجمن مفخم فرهنگی اسلامی ترولهتان"، به صراحت و با وقاحت ویژه ی آخوندی و گستاخی مد روز و مخصوص مومنین به ویژه اسلامگرایان، اعلام نموده که حاضر به پذیرش الله پرستان همجنسگرا در انجمن خود نیست، مسئولین شورای شهر اعلام کرده اند که کمک های بی بازگشت مالی به این انجمن را قطع خواهند نمود.

"محمد علی" سخنگوی "انجمن فرهنگی اسلامی ترولهتان" می گوید:

"همجنسگرایی در تضاد با باورهای اسلامی ماست. ما در خدمت مردمی هستیم که تنها به یک چیز باور دارند. همجنسگرایی بر ضد قرآن است".

روزنامه ی محلی "تی تلا"، در مقاله ای علیه بیانات سخنگوی این انجمن اسلامی، از جمله می نویسد:

"همه ی انسان ها از یک ارزش برابر برخوردارند. هنگامی که انسانی در خیابان به کمک احتیاج دارد، از او نمی پرسیم که الله پرست است یا همجنسگرا".


"پیتر یاکوبسون" فرنشین بخش کمک های مالی شهرداری ترولهتان، به روزنامه ی "تی تلا" می گوید که شورای شهر اطلاعی از دیدگاه انجمن اسلامی ترولهتان در رابطه با همجنسگرایان نداشته است و می افزاید چنین اعمال تبعیضی منجر به قطع کمک های مالی به آن خواهد شد.

این بدان معنی است که تا حاکمیت قانون غیر شرعی وجود نداشته باشد، الله پرستان نه تنها بر دیگرانی که جز ایشان می اندیشند و زندگی می کنند (دگراندیشان و دگرباشان) تبعیض روا می دارند، بلکه از این اعمال تبعیض یر دیگر انسان ها، ضمن آنکه لذت برده و دلشان خنک می شود، به مقام های معنوی و خلوص طینت نیز دسترسی پیدا می کنند و قرب به حق می یابند. به دیگر سخن، مومنان یهودی و مسیحی و الله پرست، از اینکه دستورهای خدایانی موهوم را بر سر مردمان چون تازیانه ای تبعیض کار و سرکوبگر فرود می آورند، بر خود احساس غرور و بالندگی هم می کنند و این نیست جز آنکه از همان آغاز، خود را در جایگاه حق و دیگران را در جایگاه ناحق فرض کرده اند.

آموزه های ضد انسانی اسلام، به مانند همان آموزه های ضد همجنسگرایی یهودیت و مسیحیت، تا به امروز جان ملیون ها انسان را گرفته است و نباید فراموش کرد که یکی از همین مومنان به ایسا و پدر گمنامش، یعنی شخص "آدولف هیتلر"، افزون بر صدها هزار معلول جسمی و عقب مانده ی مغزی که کشتار کرد، بیش از نیم ملیون انسان همچنسگرا را نیز سلاخی نمود !!


در این تاریک خانه ی شعور و معرفت، در این اسلام هنیف رحمانی خونریز و بر اساس فقه آدمخوار اسلامی، آنان که همجنسگرایی می کنند را به هیچ گونه نمی توان مجازات کرد، مگر به سه روش:

- ویران کردن دیوار بر سرشان.
- پرتاب کردن از بلند ترین ساختمان شهر.
- زنده سوزی.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د