رد شدن به محتوای اصلی

سرکوب های دینی در مدرسه های سوئد

این جستار ترجمه ی بخشی است از این مقاله:

به جمهوری اسلامی "سوئدن" خوش آمدید !!
اهلا و سهلا الی الجمهوریة الاسلامیة السوئدن !!


در سوئد مدرسه هایی وجود دارند که برای بازار گرمی خود، آموزش مذهبی را پیشنهاد داده و رقابت ایجاد می کنند. دیدگاه واقعی این کسب و کار، بدون توجه به ایمان و باور، یک تبعیض و جدایی عمدتن جنسییتی است.

برخی از پدران و مادران سرسپرده و برده ی دین، می خواهند که پسران و دختران در کنار یکدیگر برای آموزش حضور نداشته باشند و گزارش هایی وجود دارد که برخی مدرسه نیز، چنین گزارش هایی را بنا به دلایلی راهبردی، به خدمات اجتماعی گزارش نمی دهند، در حالی که این خطر وجود دارد که کودکان در خانه به حالتی بیمار، روزگار بگزرانند. مدرسه های دیگر به شکلی سازمان یافته، درجات بالاتری را برای پسران نسبت به دختران ایجاد می کنند.

- گله های الله پرست در سوئدن: عن و گه اسلام در کشورهای الله زده ی خودشان کم بود، به اروپا آمده ایم تا چشم آبی ها را نیز به تشعشاعات منور اسلام، نورانی کنیم...

هیچ کس نباید از مدرسه گریزان باشد، همه باید به مدرسه بروند. پولی که مالیات پردازان می پردازند، نه تنها باید صرف ایجاد فرصت ها در مدرسه ها شود. این تنها بدین معنی نیست که مالیات پردازان از این فرصت ها سود می برند، بلکه ما نمی توانیم تضمین دهیم که مالیات پردازان ما به شکلی غیر مستقیم، دیگر فعالیت هایی را پشتیبانی مالی کنند که اهداف و موضوعاتشان می توانند مورد بازخواست قرار گیرند.


آزمون و مهک شایستگی کسانی که تاثیر بسیاری بر مدرسه ها دارند، باید البته در کشور ما موضوع باشد. این نخستین گام برای خلاص شدن از شر بی پروایی ها و گاهی برخی تهبکاران و مجرمان پاکیزه از مدرسه های سوئد است. اما ما نمی توانیم این الگو را بپذیریم که مدرسه ها در سوئد، تعصب دینی را به زور به خورد کودکان بدهند.

شوربختانه امروز هیچ پشتیبانی از سوی مجلس سوئد برای بازایستاندن مدرسه های فقهی و دینی در سوئد وجود ندارد. احزاب بسیار هستند که به بهانه های دمکراتیک و برابری اجتماعی، از این رویه ی آشکار پشتیبانی می کنند. به پیامدهای آن فکر کنید که چه بر سر آینده ی هم زیستی و یکپارچگی اجتماعی کودکان در آینده خواهد آورد.

سرکوب دینی در بسیاری از کشورهای دیگر وجود دارد، اما نباید این فاجعه ی فاشیسم دینی در سوئد بروز کند. ما در مدرسه های سوئد، بر خلاف جمهوری اسلامی ایران، دیوار جنسیتی نخواهیم کشید.




همین جستار در کیهان سوئد

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د