رد شدن به محتوای اصلی

مدیر عامل چپاولگر موسسه ثامن الحجج متواری شد


بنیاد مالی و اعتباری "ثامن الحجج" از سوی پاسدار "ابوالفضل میرعلی" داماد عمام جمعه ی "سبزوار"، در سال ۱۳۸۰ بنیان گزاشته شد و از سال ۱۳۸۶ فعالیت خود را گسترش داد. این بنیاد مالی، پروانه ی بانک مرکزی را نداشت و سرانجام به دلیل ناتوانی این بنیاد در بازپرداخت سپرده‌ ها و ورشکستگی در سال ۱۳۹۵، دادستانی رژیم در تهران از تصمیم بانک مرکزی و وزارت تعاون برای انحلال این بنیاد اعتباری خبر داد و اعلام شد که بر اساس ماده ی ۵۵ قانون تعاون، هیئت تسویه، امور مالی این تعاونی اعتباری را بر عهده خواهد گرفت.

از آغازه های پاییز ۱۳۹۴ و به دنبال ناتوانی مالی این بنیاد برای بازگرداندن سپرده‌ های مردمی، مشکلات این بنیاد آشکار شد.  موارد گوناگون از پرداخت نکردن مبلغ درخواستی از سوی سپرده گزاران مشاهده شد که سپرده گزاران موفق به دریافت پول نقد از بنیاد نمی‌شوند و این بنگاه، سقفی به میزان ۵ یا ۱۰ ملیون تومان برای پرداخت به سپرده گزار اعلام می‌ کند.

همچنین بر اساس تصمیم بانک مرکزی، عاملیت بازپرداخت طلب سپرده گزاران تعاونی اعتباری کزایی ثامن الحجج، بر عهده ی بانک "پارسیان" گزاشته شد. در مرحله ی نخست، سپرده‌ های سه‌ ملیونی، پنج‌ ملیونی و ۱۰ ملیون‌ تومانی به صاحبان آنها پرداخت خواهد شد. در مراحل پسین، با دریافت فهرست‌ هایی که بانک مرکزی به بانک پارسیان ابلاغ خواهد کرد، به ترتیب مانده ی سپرده‌ ها نیز پرداخت خواهند شد.

همچنین دادستان رژیم در تهران از تصمیم مشترک بانک مرکزی و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی مبنی بر انحلال تعاونی اعتباری ثامن خبر داد و اعلام شد بر اساس ماده ی ۵۵ قانون تعاون، هیئت تسویه، امور مالی این تعاونی اعتباری را بر عهده خواهد گرفت. همچنین دادستان رژیم در تهران اعلام کرد که با آغاز فروش اموال از سوی بانک مرکزی، باقی مانده ی پول های سپرده گزاران بازپرداخت خواهد شد.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...