رد شدن به محتوای اصلی

یادی از قتل های زنجیره ای و شکنجه ی همسر سعید عمامی

در وزارت اطلاعات رژیم رخ داد...

در سال ۷۸، یکی از سرکردگان اصلی وزارت بدنام اطلاعات به نام "سعید عمامی یا اسلامی" را خود رژیم در سلول انفرادی به قتل رساند و آن روز هم گفت که او در زندان خودکشی کرده است !!


در همان سال و پس از آن، مزدوران رژیم در وزارت اطلاعات، همسر وی به نام "فهیمه دری نوگرانی" را برای ۳۰۰ ساعت بازجویی کردند و او را تا حدی شکنجه کرده بودند که استخوان کف پایش بیرون زده بود. این زن، با همسر دیکتاتور رژیم "سید علی خامنه ای" روابط نزدیکی داشت و حشر و نشر می کرد !!

در میان بازجویی ها که با انبوهی از توهین و تحقیر جنسی و روش های گوناگون شکنجه همراه بود و در این بازجویی های ضد انسانی و ضد حقوق بشری که در زمان دولت نخست اسلاح طلبان به سرکردگی روباه سبز آخوند "سید محمد خاتمی" داد، هتا به فهیمه دری می گفتند که رابطه ی جنسی خودت را پسرت را توضیح بده !!

افشای این ویدیوها که بر روی یوتوب قابل دسترسی است، یک انفجار برای باز شدن چشم ساده لوحان به واقعیت و ماهیت اصلی ولایت فقیه بود.


جمهوری اسلامی با قتل های زنجیره ای آنچنان کارنامه ای برای جنایات بی شمار خود ساخته است که هتا تک تک عناصر اطلاعاتی و مزدوران ریز تا درشت رژیم نیز، به هر شکلی که بتوانند آن را محکوم کرده یا از همسویی با آن تفره می روند.

افزون بر این، ذکر این نکته نیز بسیار مهم است که این رفتارهای بسیار بی شرمانه و ضد انسانی صورت گرفته از سوی مزدوران اطلاعاتی رژیم، نسبت به وفادارترین افراد خود در وزارت اطلاعات انجام گرفته است، یعنی کسانی که صد در صد مورد پذیرش سامانه ی امنیتی رژیم و دستگاه های اطلاعاتی بوده اند !!

 این برگ سیاه، تنها یکی از صدها هزار جنایات جمهوری اسلامی علیه بشریت و مردم کشورمان است.

در پی قتل های زنجیره ای که به دستور آیت الله سید علی خامنه ای و به سرکردگی "سعید عمامی" انجام گرفت، جمعی از نویسندگان و ادیبان ایران در یک زنجیره قتل های سازمان یافته و برنامه ریزی شده از سوی وزارت بدنام اطلاعات جمهوری اسلامی، به قتل رسیدند.

از میان آنها می توان به "محمد مختاری"، "سعیدی سیرجانی"، "حمدی حاجی زاده" و پسر ۱۱ ساله اش "کارون حاجی زاده" اشاره کرد.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...