رد شدن به محتوای اصلی

محکومیت محمد رضا فتحی، روزنامه‌ نگار و وبلاگ‌ نویس در ساوه به ۴۴۴ تازیانه ی اسلامی

روزنامه ی محلی "عطر یاس"، از محکومیت یک روزنامه‌ نگار و وبلاگ‌ نویس به ۴۴۴ ضربه تازیانه ی اسلامی از سوی بیدادگاه رژیم در شهر "ساوه" خبر داده است. این روزنامه در شماره ی روز پنج شنبه ۲۰ خرداد ۹۵ خود، هویت این روزنامه‌ نگار را "محمد رضا فتحی" اعلام کرده است.


آنگونه که روزنامه ی عطر یاس نوشته است، آقای فتحی تابستان سال ۱۳۹۳ به اتهام "نشر اکاذیب" و "تشویش اذهان عمومی" بازداشت و حکم وی به تازگی صادر شده است. بر اساس این حکم، این روزنامه‌ نگار به تحمل ۴۴۴ تازیانه ی اسلامی در ۶ دوره ی ۷۴ تایی محکوم شده است. گزارش‌های تایید نشده حکایت از آن دارد که فرماندار و شهردار رژیم در ساوه، دو شاکی اصلی این وبلاگ‌ نویس هستند.

محمد رضا فتحی نیز، در متن اعتراض ۹ رویه ایش به حکم اسلامی بیدادگاه رژیم، اتهامات خود را رد کرده و گفته نوشته‌ هایش در راستای دفاع از حقوق جامعه و بیت‌ المال بوده است.

از محمد‌ رضا فتحی به عنوان یکی از روزنامه‌ نگاران و وبلاگ‌ نویسان فعال اهل ساوه نام برده می‌ شود که بر اساس برخی گزارش‌ ها، در سال ۱۳۸۴ نیز بازداشت شده بود. گزارش‌ های دیگری نیز حاکی است که فتحی سال ۱۳۸۴ نیز به خاطر طرح برخی از انتقاد‌ها در وبلاگ خود به نام "ساوه جم"، با شکایت فرماندار و شهردار وقت رژیم در ساوه بازداشت و محاکمه شده بوده است.



مسئولیت انتشار خبرنامه ی داخلی روابط عمومی دانشگاه یزد و دبیر سرویس اجتماعی ماهنامه ی تعطیل شده ی "ندای ساوه"، از دیگر مسئولیت‌ های رسانه‌ ای وی اعلام شده است. حکم تازیانه ی اسلامی این روزنامه‌ نگار و وبلاگ‌ نویس در شرایطی صادر شده که محاکم قضایی رژیم در هفته‌ های منتهی به صدور حکم ارتجاعی و ضد انسانی علیه وی، در برخی شهر‌های دیگر ایران هم احکام شلاق را برای شماری دیگر از کنشگران صنفی و شهروندی صادر کرده‌ اند.

صدور و اجرای احکام ۱۷ کارگر معدن طلای "آق دره" در استان آذربایجان غربی، از جمله این احکام است که با اعتراض‌ های قابل توجهی در ایران روبرو شده. خبرگزاری حکومتی "ایلنا" از محکومیت ۹ کارگر معدن سنگ آهن بافق به زندان و تازیانه ی اسلامی تعلیقی خبر داده است. این حکم مربوط به اعتراض‌ دو سال پیش از آن از گروهی از کارگران معدن سنگ آهن بافق است که از سوی شعبه ی ۱۰۵ بیدادگاه کیفری ۲ رژیم در یزد صادر شده است.

فروردین سال پیش از آن نیز، پنج کارگر معدن چادرملو در استان یزد، به تحمل یک سال زندان و تحمل تازیانه های اسلامی محکوم شده بودند. این کارگران همراه با ۲۵ کارگر دیگر این معدن، در پی اعتراض‌ های صنفی با شکایت کارفرما، به اتهام "اخلال در نظم و جلوگیری از احقاق حق دیگران" محاکمه شده بودند.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...