این نامه ای سرگشاده به
مدیر مسئول تارنمای ایران گلوبال است
پس از مدت ها نوشتن در تارنمای ایران گلوبال و انتشار ۹۷ مقاله، که امید می رفت آنگونه که مدعی است پشتیبان آزادی بیان باشد و نبود، سرانجام دیروز مدیر مسئول این تارنما جناب "کیانوش توکلی" دست به سانسوری دوباره زد و همچنین حساب کاربری مرا بست. این نامه ای سرگشاده به ایشان می باشد.
جناب توکلی شما پس از یورش رفقای چپ الچلاق چپ مسلک چپ اندیش چپ دنده ی تان که گویا با بغض معاویه و حب لنین و علی چپ های دیگر که از پا زاییده شده اند و تصمیم چپکی گرفتند و به مقاله ی من اعتراض های شدیدی کردند که چرا توهین کرده ام !!، نخستین هشدار را به من دادید و آن هشدار بر سر این موضوع بود که در مقاله ای پیرامون گروهک تروریستی مجاهدین خلق، آنها را "خائن" خوانده بودم.
این شورهای اوسینی شما و دوستانتان برای این بود که پس از ترورهای بی شمار فرقه ی رجوی و همچنین همکاری با صدام در یورش به ایران و کشتار ایرانیان، و پس از افشاگری های بسیاری که نه تنها به وسیله ی مدارک مستدل و معتبر، که هتا سران ارشد جدا شده از فرقه نیز رسوایی های فرقه ی رجوی به سرکردگی مردار ایدزی مسعود رجوی و بیوه اش خانم قجر، همچنان بر این باور چپکی و چریک مسلکی خود هستید که محاهدین خلق خائن نیستند !! خیلی خوب، اگر با این پستانک شب خوب می خوابید، بگزارید در دهانتان باشد.
هشدار دوم شما جناب توکلی که دم از آزادی بیان و حقوق بشر و لفاظی های دیگری از این دست می زنید، بر سر این جستار بود که در عنوان آن، "مادر محسن رضایی" فاحشه خوانده شده بود و در متن مقاله نیز، توضیح داده شده بود که علت فاحشه خوانده شدن مادر پاسدار رضایی، توهین نیست، بلکه مادر مکرم این سرباز رشید اسلام، به واقع به پتیارگی و روسپی گری اشتغال داشته است و بیان واقعیت، هر چه قدر هم که زننده باشد، توهین نیست. اما درک و فهم شما به پشتوانه ی همان چپ مغزهایی که عمری است با هم می خورید و نان قرض هم می دهید، نخواست بدین برسد که توهین با بیان واقعیت متفاوت است و در ذیل این هشدار دوم نیز، برایم نوشتید که در صورت تکرار شدن این توهین ها، حساب کاربری مرا پاک خواهید کرد.
در سومین و واپسین هشدار شما قلندر گرامی، دیگر هیچ چیز نوشته نشده بود که شما بتوانید سرانگشت تدبیر خود را بدان اشارت کرده و آن را انگلک نمایید، اما این بار هم چپ زاده های کمونیست کتابی دیروز و دمکرات های فهمیده ی امروز، از آنروی که به بت اعظم دلقک زاده ی قجرشان، هزرط استاد دوقتور محمد مصدق السلطنه اشاره شده بود و سند تاریخی و انکار ناپذیر از خیانت های وی را منتشر کرده بودم، با جریانی قهرمانانه و چپکی یورش آوردند و آغاز کردند به زرزر کردن های عقل کلی و با ادبیات سخیف ویژه ی مصدقوفیل ها، هر آنچه که رنگ سرخ و بوی چپ نمی داد را از اساس باطل فرموده و به شاهان بزرگ ما و خاندان ایران ساز پهلوی ناسزاها گفتند - که البته شما نیز با نگاه تیزآلود چشم چپتان نادیده گرفته و زیر سیبیلی ردش کردید برود - باز هم برای هم نوشابه باز کردند و شما هم با بستن حساب من، اجازه دادید رفقایتان به دروازه ی خالی گل بزنند.
هتا یکی از این فرهیخته نمایان، پس از آن که من به اشتباه نام کوچک او را به جای نام بزرگش استفاده کرده بودم، این را نه اشتباه، که توهین به خود فرض کرد و سرش را به سه گوش چپ دیوار کوبید !! آستانه ی تحمل و شعوری مثال زدنی...
اما در این جستار آخر که مشمول ممیزی هزرطتان شد، تنها به یک کاریکاتور به مرحوم مصدق دله السلطنه بسنده شده بود و در این رزمگاه مهک ژست دمکراسی و آزادی بیان شما، گویا سنگ پای قزوین هم در آخر صف است، چه رسد به کاریکاتوری از استاد مصدق !! با توجه به اینکه محمد بت الله پرستان و مصدق السلطنه بت بیشتر چپ هاست، این بت شکنی به دوباره تو زرد درآمدن این ژست های تو خالی می ارزید.
شما در کشوری زندگی می کنید که همه اجازه دارند هتا بزرگ ترین قدیسان و پیامبران را هم به قالب طنز و کاریکاتور درآورند؛ شمایی که کوس مخالفت و لاف مبارزه با رژیم می زنید، یکی اپوزوسیون پلاستیکی هستید که از وضع رفت بار رژیم، برای خود کلاهی نمدین ساخته اید و بدان هتا می نازید که سال هاست در نوشتار و قلم، با رژیم مبارزه می کنید !! جناب عالی تراز بازدیدهای روزانه از تارنمای بزرگ خود را با بازدید روزانه از وبلاگ من مقایسه بفرمایید، تا ثمره ی ۱۷ سال یورش به آسیاب را متوجه شوید.
چگونه است که کشورهای اسکاندیناوی و اروپایی، کاریکاتور را برمی تابند، اما مبارز سیاسی فراری آزادی خواه چپ از ایران به اروپا، همچون رژیم ولایت فقیه اوخش می شود ؟!
هنوز درست نشده اید، هرگز هم درست نمی شوید.
همین جستار در تریبون زمانه
نظرات