رد شدن به محتوای اصلی

مزدور واواک سعید عمامی (اسلامی)، سرکرده ی قتل های زنجیره ای از جمله زنده یاد سعیدی سیرجانی


وزارت بدنام اطلاعات جمهوری اسلامی (واواک)، علت مرگ زنده یاد سعیدی سیرجانی، نویسنده ی ارزنده ی کشورمان را "ایست قلبی ناشی از مشکلات تنفسی" اعلام کرد، اما هرگز جزییات وضعیت جسمانی وی در مدت اسارتش و نیز اسناد و مدارک پزشکی مربوط به آن را منتشر نکرد و در اختیار خانواده و دوستانش قرار نداد. بعدها و با افشای جریان موسوم به "قتل های زنجیره‌ ای" نویسندگان، دگر اندیشان و نویسندگان ایران، به نقل از سعید عمامی (اسلامی) معاون پیشین و ترور شده ی امنیت وزارت اطلاعات، گفته شد که سعیدی سیرجانی بنا به تصمیم مقامات آن وزارتخانه کشته شده بود.

سعید عمامی (اسلامی) توضیح داده بود که به جای شیاف ملین، به سعیدی سیرجانی "شیافی ساخته شده از پتاسیم" داده شد تا به عنوان توصیه ی پزشک از آن استفاده کند. پتاسیم به سادگی می‌ تواند قلب انسان را از کار بیندازد. سعید عمامی (اسلامی) که خود نیز پسین ها در زمان بازداشتش از سوی همکارانش در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، به گونه ای مشکوک به قتل رسید، همچنین در نسشتی با حضور برخی از سرکردگان به اصطلاح فرهنگی رژیم، با افتخار شرح داده بود که سعیدی سیرجانی چگونه بر اثر درد ناشی از کار کردن سم پتاسیم در روده ی خود، ضجه می‌ کشید و بازجویان و مراقبینش می‌ خندیدند و منتظر مرگش بودند !!



اما اعترافات امیر فرشاد ابراهیمی دارای ابعاد بسیار فراوانی بود، که قتل های زنجیره ای پائیز ۷۷ و قتل زنده یاد سعیدی سیرجانی، از عمده و مهم ترین بخش های آن به حساب می آید و پس از این رویدادها، یورش به وزیر کشور رژیم "عبد الله نوری" را، می توان از عمده مسائل پیرامون آن اعتراف نامه دانست.

اما گوشه ای در ان افشانامه وجود داشت که من با دیدن یک فیلم از فحاشی به جنده زاده "فائزه هاشمی" از سوی بسیجی ها و اظهارات یکی به میخ یکی به نعل آیت الله مردار هاشمی رفسنجانی و دیدار با دیکتاتور و رویدادهایی از این دست، آدم به یاد ان بخش از اعتراف نامه ی "امیر فرشاد ابراهیمی" می اندازد که فاحشه هاشمی به بسیجی ها و بچه حزب الله ها پول می داد که در مراسم های مختلف به او فحاشی کنند و از او در حالت های زننده فرتور و فیلم بگیرند و به صورت گسترده پخش کنند. "فرتورهایی از جمله دوچرخه سواری فاحشه هاشمی در گشایش مسیر سبز دانشگاه و نداشتن روسری و غیره که در بیشتر روزنامه های حزب الاغی ها چاپ می شد و به فاحشه هاشمی برچسب هایی می زدند که سرشار از تنفر بود و وی در ادامه می گوید:

"و بعدها فهمیدیم که فاحشه هاشمی به این امر واقف شده است که اگر کسی از سوی بسیج و حزب الله مورد تنفر قرار گیرد، محبوب مردم می شود".

که از دید امیر فرشاد ابراهیمی، این یک توهین به حزب الله تلقی می شود. اما به واقع هم همینگونه است که این روزها هر کسی که حزب الله به او بد بگوید، پس هتمن می تواند آادم خوبی باشد، که تصوری بس غلط است و از این میان کسانی به قصد سو استفاده، از ان بهره خواهند جست.


از خاطرات وبلاگی امیریان، کرمانشاه

همین جستار در کیهان سوئد

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...