آیا می دانستید یکی دیگر از غلط های زیادی استاد مصدق دله السلطنه، مخالفت با خاکسپاری پیکر اعلا حضرت رضا شاه بزرگ بوده است ؟
این شازده قجر و این نخست وزیر تحمیلی و ناخواسته در پی دو خیانت بزرگ خود به ملت ایران، یکی در کشتار میهن پرستان تنگستانی که در پیکار با استعمار انگل ستان بودند و دیگری در طرح انگل ایسی به اصطلاح ملی شدن نفت که ظاهرن نفت ایران را ملی می کرد اما در کردار این میهن ما بود که تا ۴۰ سال پس از فسخ یک جانبه و غیر قانونی قرارداد نفت با انگل ستان، در حال پرداخت غرامت سنگینی چند صد ملیارد دلاری آن زمان به دولت نجاست انگل ها بود، یک شاهکار بی نظیر دیگر هم دارد !!
این هزرط محمد مصدق که عنوان دهان پر کن و فخرفروشانه ی "دوقتور" را هم با خود یدک می کشد، یکی تپاله ی سیاسی از جبهه ی خائن ملی بود که به همراه دیگر سرکردگان این جبهه ی کزایی سیاسی، قصد ایراد سخنرانی در مجلس شورای ملی و مخالفت با برپایی مراسم رسمی تشییع پیکر رضا شاه بزرگ را داشتند که با میانجی گری "حسین مکی"، تیرشان به سنگ می خورد و خفه خون می گیرند.
این مصدق الهی ها و این چپ خلقی های عن صفت که جز خیانت و ایران ستیزی را نمی توان در کارنامه ی ننگینشان یافت، همیشه بخش ارتجاعی و واپسگرای به اصطلاح روشنفکر و به اصطلاح سیاسی ایران بوده اند که به جای سیاست، تفنگ و به جای میهن پرستی و ملی گرایی، مارکسیست بازی و ذوب شدن در ولایت الاستالین و اللنین را پیشه کرده، کشور را به سوی فروپاشی و تجزیه سوق دادند و دست به ایجاد ترور، آشوب و خرابکاری های گسترده در ایران زدند.
از دیرباز که مشتی چپ خلقی فدایی آرمان های پلشت و خونبار کمونیستی شوروی، به پاسگاه سیاهکل یورش تروریستی برده و خود را سیاسی جا زدند، تا به امروز که تفاله های آنان در اروپا و جمهوری اسلامی پراکنده اند و چون آفتاب پرست رنگ عوض کرده اند، ایران ما را همیشه میهن پرستانی چون رضا شاه بزرگ و امثال حکمت ها و داورها و فروغی ها و کسروی ها نگاه داشته اند و فرهنگ و تمدن آن را پیشرفت داده اند، نه مشتی دهان بین الله پرست که یا از ماتحت محمد عرب می خورند یا از کون دیکتاتورهای در خون و چرک تپیده ی روس و انگل ایس.
این شازده قجر و این نخست وزیر تحمیلی و ناخواسته در پی دو خیانت بزرگ خود به ملت ایران، یکی در کشتار میهن پرستان تنگستانی که در پیکار با استعمار انگل ستان بودند و دیگری در طرح انگل ایسی به اصطلاح ملی شدن نفت که ظاهرن نفت ایران را ملی می کرد اما در کردار این میهن ما بود که تا ۴۰ سال پس از فسخ یک جانبه و غیر قانونی قرارداد نفت با انگل ستان، در حال پرداخت غرامت سنگینی چند صد ملیارد دلاری آن زمان به دولت نجاست انگل ها بود، یک شاهکار بی نظیر دیگر هم دارد !!
این هزرط محمد مصدق که عنوان دهان پر کن و فخرفروشانه ی "دوقتور" را هم با خود یدک می کشد، یکی تپاله ی سیاسی از جبهه ی خائن ملی بود که به همراه دیگر سرکردگان این جبهه ی کزایی سیاسی، قصد ایراد سخنرانی در مجلس شورای ملی و مخالفت با برپایی مراسم رسمی تشییع پیکر رضا شاه بزرگ را داشتند که با میانجی گری "حسین مکی"، تیرشان به سنگ می خورد و خفه خون می گیرند.
این مصدق الهی ها و این چپ خلقی های عن صفت که جز خیانت و ایران ستیزی را نمی توان در کارنامه ی ننگینشان یافت، همیشه بخش ارتجاعی و واپسگرای به اصطلاح روشنفکر و به اصطلاح سیاسی ایران بوده اند که به جای سیاست، تفنگ و به جای میهن پرستی و ملی گرایی، مارکسیست بازی و ذوب شدن در ولایت الاستالین و اللنین را پیشه کرده، کشور را به سوی فروپاشی و تجزیه سوق دادند و دست به ایجاد ترور، آشوب و خرابکاری های گسترده در ایران زدند.
از دیرباز که مشتی چپ خلقی فدایی آرمان های پلشت و خونبار کمونیستی شوروی، به پاسگاه سیاهکل یورش تروریستی برده و خود را سیاسی جا زدند، تا به امروز که تفاله های آنان در اروپا و جمهوری اسلامی پراکنده اند و چون آفتاب پرست رنگ عوض کرده اند، ایران ما را همیشه میهن پرستانی چون رضا شاه بزرگ و امثال حکمت ها و داورها و فروغی ها و کسروی ها نگاه داشته اند و فرهنگ و تمدن آن را پیشرفت داده اند، نه مشتی دهان بین الله پرست که یا از ماتحت محمد عرب می خورند یا از کون دیکتاتورهای در خون و چرک تپیده ی روس و انگل ایس.
نظرات