رد شدن به محتوای اصلی

پشتیبانی مسر از عراق در جنگ با ایران

به آن علت که هر دو کشور الله پرست و عرب هستند:
کارگران مسری، سربازان ارتش صدام حسین


نزدیک به ۲ دهه پس از پایان جنگ ایران و عراق، "حسنی‌ مبارک" رییس‌ جمهور مسر، اعتراف کرد که ۱۸ هزار سرباز مسری در کنار بعثی‌ ها در برابر ایران می‌ جنگیدند، اما به نوشته ی روزنامه ی واشنگتن پست، با وجود انکار دولت مسر، بیش از سی هزار نیروی مسری در ارتش عراق همکاری کرده‌ اند !!

با آغاز جنگ ایران و عراق و خطر گسترش جنگ، کشورهای هموند شورای همکاری خلیج فارس - تازیان ایران ستیز، آن را شورای همکاری خلیج عربی می خوانند - که در سال ۱۹۸۱ به منظور رویارویی با نفوذ انقلاب اسلامی به درون کشورهای خلیج فارس تشکیل شده بود، انسجام بیشتری یافتند. تحولات ناشی از جنگ باعث تشکیل چارگوشی از اتحاد عراق، مسر، اردن و یمن شمالی شده بود. اگر چه این اتحاد چار گانه در درازنای جنگ ایران و عراق رسمن اعلام نشده بود، اما در کردار با حضور فعال این کشورها در جنگ علیه ایران، این اتحاد خود را نشان داده بودند. این اتحاد بیشتر از ضرورت نزدیکی دو کشور عراق و مسر به یکدیگر ناشی شده بود. مسر خروج از انزوا را خواستار بود و شرکت فعالانه در جنگ و اتحاد با عراق را راهی مناسب برای این امر یافت و عراق نیز، در جستجوی یک متحد قوی بود تا آن کشور را در جنگ با ایران یاری دهد.



نقش مسر در جنگ، با دشمنی با ایران و به سود عراق
در آغاز جنگ، ایران و عراق هیچ روابط دیپلماتیکی با مسر نداشتد. در واقع حکومت مسر تقریبن به یک اندازه در میان کشورهای مزبور منفور و مطرود بود. هم عراق و هم جمهوری اسلامی، "انور سادات" رییس جمهور مسر را به دلیل سفر به اسراییل در ۱۹۷۷ و امضای قرار داد کمپ دیوید در ۱۹۷۸ و پیمان صلح در ۱۹۷۹، خائن به آرمان‌ های اعراب و اسلام می‌ دانستند.

مواضع مسر و نقش آن در جنگ تحمیلی در چارچوب ملاحظات این کشور در دفع تهدیدها و بهره‌ گیری از فرصت‌ های ناشی از جنگ در سه سطح ملی، عربی و منطقه‌ ای، قابل ارزیابی است. از جمله تهدیدات می‌‌ توان به تسریع فرآیند بازسازی رابطه با جهان عرب که به واسطه ی سیاست‌ های سادات در برابر اسراییل آسیب دیده بود، احساس خطر از گسترش دامنه ی مبارزات و فعالیت‌‌ های بنیادگرایان اسلامی که جمهوری اسلامی انقلابی، پشتیبانی از آن را جزو اولویت‌ های سیاست خارجی خود قرار داده بود و دستیابی به منافع اقتصادی، اشاره کرد. با توجه به این مسائل، مسر در کنار عراق حضور مستقیمی در جنگ با ایران داشت. دولت مسر نه تنها سلاح در اختیار عراق قرار داد، بلکه اقدام به اعزام نیرو به آن کشور برای جنگ با ایران هم کرد.



مسر کانالی برای فروش تسلیحات ناتو
در درازنای جنگ ایران و عراق، تقریبن می‌ توان گفت مسر به طور کامل در کنار عراق بود؛ هم از لحاظ کمک سیاسی و هم کمک و مشاوره‌ های نظامی در سطوح بالا. عنوان شده است که بازپس‌ گیری "فاو" به وسیله ی نیروهای عراقی با طراحی مسری‌ها بوده است. دولت مسر از همان ابتدا تهدید کرده بود که به صورت مستقیم در جنگ دخالت می کند.

با اعطای مجوز به نیروهای مسری در عراق، مسری‌ ها داوطلبانه به ارتش عراق رفته و در کنار عراقی‌ ها علیه ایران جنگیدند. اما "جعفر نمیری" رییس جمهور وقت سودان، در گفتگو با مجله ی "الیوسف" چاپ قاهره، بیان می کند که اعزام نیرو به عراق،  بر اساس تصمیمات همایش سران عرب صورت گرفته است !!


بدین ترتیب، مسر نه تنها خود اقدام به اعزام نیرو به عراق برای جنگ با ایران کرد، بلکه سایر کشورهای عربی را نیز به این امر تشویق نمود. با این حال دولت مسر در تاریخ ۶۵.۸.۱۶، در واکنش به اعتراضات ایران نسبت به دخالت مستقیم این کشور در جنگ، مسری های ارتش عراق را داوطلبانی دانست که در کشور عراق مشغول کار هستند !!

اگر کویت و عربستان سعودی با رهبری "شیخ جابر احمد الصباح" و "ملک فهد ابن‌ عبد العزیز آل سعود"، منابع مالی و مسیر تدارکاتی ارتش صدام مردار را سازماندهی می‌ کردند - که این چنین بود -، رژیم مسر با اعزام نیرو، پشتیبانی سیاسی و هتا به اصطلاح فرهنگی و ارسال سلاح روسی ارتش خود و مستشاران نظامیش، به شدت از صدام پشتیبانی می‌ کرد تا او در استمرار جنایاتش در عراق و همچنین علیه ایران سر پا بماند.

به دستور حسنی مبارک، کارگران مسری به بهانه ی کار در عراق، پس از گزراندن یک دوره ی آموزشی جذب ارتش عراق می‌ شدند و به تناسب کاراییشان، در جبهه‌ های نبرد با رزمندگان ایرانی به کار گرفته می‌ شدند. همچنین پس از دگرش ساختار تسلیحاتی ارتش مسر که از زمان اواخر حکومت انور سادات کلید خورده بود، بسیاری از تسلیحات روسی سبک، سنگین و نیمه‌ سنگین و هتا راهبردی ارتش مسر، راهی عراق شد !!

کار به همینجا پایان نگرفت و مسر در توافقی با عرعربستان سعودی، با دریافت حق‌ الزحمه، هتا در ساخت مهماتی مانند نارنجک در مسر و ارسال به عراق هم فعال شد. انبوه جعبه‌ های مهمات مسری و نارنجک‌ های سیاه ساخت ارتش مسر که در "عملیات محرم" به دست آمد، گواه این همکاری گسترده برای پشتیبانی از صدام بود.

آلن فریدمن (پژوهشگر و نویسنده ی آمریکایی)، در تحلیل جنگ ایران و عراق عنوان کرده است که در درازنای دهه ی ۸۰، حسنی مبارک رییس جمهور مسر، حدود ۳.۵ ملیارد دلار موشک و تسلیحات به عراق فروخت که صدام از پرداخت بهای آنها خودداری کرد. در سال ۱۹۸۴، او با همکاران خود در دولت مسر به توافق رسید تا با عراق بر روی برنامه ی سری موشک‌ های بالستیک دارای قابلیت هسته‌ ای همکاری کند. این برنامه، "پروژه ی کندور ۲" نام گرفت. مبارک در دیدار خود با بوش در سال ۱۹۸۶، مسر را به کانالی برای صدور انواع گوناگون فناوری‌ های موشکی ناتو که در پوشش شرکت‌ های اروپایی به بغداد قاچاق می‌ کردند، تبدیل ساخت. ‌افزون بر این، در چندین نوبت به حساب‌ های مبارک در سوییس و از سوی برادر ناتنی صدام، پول واریز شد.



پشتیبانی های معنوی مبارک از صدام در جنگ با ایران
در میانه ی "عملیات کربلای ۵"، زمانی که اوضاع به زیان صدام بود، مبارک به همراه "ملک حسین" پادشاه اردن، به دیدار صدام شتافت و به شدت از او پشتیبانی کرد. در فرودگاه بغداد از غیرت عربی در پشتیبانی از صدام سخن گفت و افزود: "ما در کنار صدام در برابر هجوم‌ ایرانیان تا آخر ایستاده‌ ایم. در یابان می‌ گوید:

"مبارک بسیار تلاش کرد روحیه‌ ی درهم شکسته ی صدام را ترمیم کند و در بازگشت به قاهره با همراهی ملک‌ حسن پادشاه وابسته و ستمکار مراکش که دست کمی از‌ نامبارک مسری نداشت، پایه‌ گزار همایش سران عرب در "فاس" مراکش شد. اجلاس بی‌ سابقه‌‌ ای که قرار بود برای پشتیبانی از صدام حسین و با حضور همه ی سران عرب تشکیل شود. این اجلاس در اسرع وقت برگزار شد و همه‌ ی سران عربی در یک حضور بی‌ نظیر در "فاس" مراکش، برای پشتیبانی از صدام حسین گرد‌ هم آمدند. حسنی مبارک برای فشار به ایران و قطع همکاری‌ های تهران و دمشق، در راهروهای اجلاس، صدام حسین را که برای نخستین‌ بار پس از آغاز جنگ از عراق خارج شده بود، به سمت "حافظ اسد" رهبر سوریه آورد و تنها توانست اسد را وادار به دست‌ دادن با صدام کند. در یابان می‌ گوید:

"یکی از پشتیبانی های‌ گسترده ی رژیم مبارک در جنگ تحمیلی از رژیم بعثی عراق، اعزام گروهی از خلبانان مسری برای شرکت در عملیات‌ های نظامی علیه مواضع نیروهای ایرانی بود. بر اساس همکاری‌ های نظامی دو کشور عربی و اسلامی مسر و عراق، شمار بسیاری از خلبانان عراقی و سایر فرماندهان نیروی زمینی عراق، در مسر آموزش دیدند. فرماندهان ارتش مسر تجربیات مانور‌های نظامی خود با ارتش آمریکا را در اختیار این نیروها قرار‌ دادند که در پایان جنگ به شدت به درد ارتش خورد و آنها را در بعد آموزش نظامی در آفند و پدافند یاری کرد.

به دستور مبارک، رسانه‌ های مسر و به ویژه خبرنگاران مسری که در دورترین نقاط کشور‌های عربی در روزنامه‌ های این کشور‌ها قلم زنی می‌ کردند، از صدام حسین چهره‌ ای چون "خالد‌ ابن ولید" و "هارون‌ الرشید" ترسیم کردند.

این تلاش‌ ها آنچنان پیش رفت که صدام به شخص درجه یک مدافع اعراب معرفی، و ایران دشمن کشور‌های عربی شناسانده شد. مبارک به همین نیز اکتفا نکرد و به رقاص‌ ها و خوانندگان مسری دستور داد برای صدام بسرایند و برقصند. در جشنواره‌ ی "بابل" عراق، این وضع به‌ خوبی دیده می‌ شد.




منابع
۱- نگاهی به سیاست خارجی جمهوری اسلامی، جعفر محمدی، زیر نظر نسرین مصفا به کوشش حسین نوروزیی، معاونت آموزش و پژوهش دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، نشر وزارت امور خارجه ۱۳۸۵.
۲- کتاب روز شمار جنگ تحمیلی، علیرضا برزگر، انتشارات سروش.
۳ - مقالات تارنمای مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه.
۴- واگرایی و هم گرایی در روابط ایران و مسر، خبرگزاری جمهوری اسلامی، ۳ مهر ماه ۱۳۸۶.
۵- افق های آینده در روابط ایران و مسر، حمید رضا سلیمان نژاد، روزنامه ی شرق.
۶- تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق به ایران، دکتر علی اکبر ولایتی.
۷- فصل نامه ی مطالعات جنگ ایران و عراق، سال یکم، شماره ی ۱، تابستان ۱۳۸۱، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ.
۸- تحلیلی بر جنگ تحمیلی رژیم عراق علیه ایران، اداره ی کل امور حقوقی وزارت امور خارجه.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...