رد شدن به محتوای اصلی

سند ویکی‌ لیکس از ارتباط تجزیه طلبان قومگرای مجیزگوی خامنه ای با دستگاه های جاسوسی بیگانه

سند ویکی لیکس از رابطه یکی از تجزیه طلبان مجیزگوی دیکتاتور دوم رژیم، با ماموران دستگاه های اطلاعاتی آمریکا، پرده برمی دارد: "تجزیه طلبی در پوشش «فعالیت فرهنگی» و درخواست کمک از بنگاه های اطلاعاتی و جاسوسی بیگانه".

بازبرد به سند ویکی لیکس

سند ویکی لیکس و افشای ماهیت تجزیه طلبانه مزدور رژیم که به منظور فعالیت های
خرابکاری فرهنگی خود علیه تمامیت فرهنگی کشور، ضمن برخوردازی از پشتیبانی
های تمام قد رژیم جمهوری اسلامی، از آمریکایی ها نیز درخواست کمک می کند
تصویر سمت چپ، "علی حامد ایمان" است. او مدیر مسئول نشریه و کانال تلگرامی "انجمن آذربایجان" است. در تارنمای پانترکی یول پرس می‌ نویسد. خود را هویت‌ طلب و خواهان آموزش زبان مادری معرفی می کند. از سرکرده ی جمهوری اسلامی آیت الله خامنه ای سخن می‌ گوید و از او دفاع می‌ کند.

اکننون سند سری افشا شده از سوی ویکی لیکس را درباره ی رابطه ی این فرد با مامور آمریکایی بخوانید:

این سند، یک سند "سری و طبقه بندی شده" است. گفتگوی علی حامد ایمان با مامور آمریکایی در تاریخ ۲ اُم دسامبر سال ۲۰۰۸ در استانبول انجام شده و متن گفتگو به وزارت خارجه ی آمریکا فرستاده شده است. سخنانی که علی حامد ایمان در این گفتگو بیان کرده، برای بسیاری از افراد شوکه کننده خواهد بود.

بنا بر این سند، مامور آمریکایی با احتیاط بسیار در حاشیه ی همایش حقوق بشر در استانبول، با علی حامد ایمان که یک روزنامه‌ نگار و تجزیه طلب ترک است، دیدار می کند. سند می‌ گوید ایمان درخواست کرده که همراه با یک واسطه، با مامور آمریکایی دیدار کند. او در تبریز زندگی و مجله ی "آذر ترک" را منتشر می کند. به گفته ی سند، ایمان قصد دارد یک سازمان گردشگری بنیانگزاری کند که از راه آن بتواند آذری ها را برای دیدارهای خانوادگی و فرهنگی، به رفتن به شمال غرب کشور تشویق کند و همچنین آگاهی بین‌ المللی از فرهنگ آذری را افزایش دهد.

تصویری از آخوند آیت الله "عاملی" نماینده ی ولایت فقیه در اردبیل، در حالی که
در استانداری و در راستای پشتیبانی از تجزیه طلبان پانترک، پرچم مسخره ی رژیم
جعلی آذربایجان را به اهتزاز درآورده است
سند می گوید ایمان به خاطر دیدار با ما مضطرب بود، اما توضیح داد که به خطرش می‌ارزد، چرا که او را قادر ساخته تا چالش هایی را که به گفته ی او، "جنبش آذری"، تعبیری که برای حرکت شماری قومگرا به کار می‌ برد را به حکومت ایالات متحده انتقال دهد و دیدگاه دمکرات های آمریکا درباره ی فعالیت‌ های قومگرایانه ی آذری ها را بشنود. وی سپس از جریان دستگیریش پس از داستان کاریکاتور روزنامه ی ایران در ۱۳۸۵ ف. خ. می‌ گوید. به گفته ی ایمان، زمانی که او دستگیر شد، پلیس او را به وزارت اطلاعات تحویل داد، چرا که به ادعای او، "آنها نمی‌ خواستند دست سپاه به من برسد و مرا بکشند".

او در ادامه، سپاه پاسداران را خشن‌ ترین سازمان اطلاعاتی ایران معرفی می‌ کند.

به گفته ی ایمان، وزارت اطلاعات در برابر فشار شدید از بالا برای تحویل او به سپاه مقاومت کرد. ایمان معتقد است وزارت اطلاعات او را از شکنجه ی سپاه محافظت کرد. البته وزارت اطلاعات خط قرمزهایی را برای او مشخص کرد که اگر او از آنها رد بشود، به بازداشت دوباره‌ اش می‌ انجامد. ایمان می‌ گوید:

"هر زمان که از سفری باز می‌ گردم، اطلاعات از او می خواهد در هتلی در تبریز با آنها دیدار کنم و بگویم چه کردم".

اعلا حضرت همایونی "محمد رضا پهلوی" شاهنشاه ایران، در کتاب فاخر خود با عنوان
"به سوی تمدن بزرگ"، توطئه های دشمنان در طرح محرمانه ی خودمختاری آذربایجان،
خوزستان و کردستان ایران را افشا می کنند
تا زمانی که در همایش های دانشگاهی یا موضوعات مربوط به مجله شرکت کند، مشکلی نیست و بازداشت نمی‌ شود. ایمان به مامور آمریکایی می‌ گوید جنبش قومی آنها روی مسائل فرهنگی تمرکز کرده، چرا که اینگونه مسائل، حاشیه ی امنیت دارند و فضای بیشتری را برای تجزیه طلبان فرهنگی قومگرا فراهم می‌ کنند. او سپس می‌ گوید که "اهداف سیاسی" را به بلند مدت موکول کرده‌ اند.

ایمان می‌ گوید تا زمانی که اهداف جنبش، معتدل و مسالمت‌ آمیزند، جنبش قومگرا قادر خواهد بود تا به "پشتیبانی بی سر و صدای دوستان درون رژیم" تکیه کند. در این میان، تلاش های او در انتشار نشریه‌ ها و تارنماهای فرهنگی، به ایجاد یک سازمان مردمی و در نهایت یک "جنبش سیاسی" کارآمد تبدیل شود.

از دید ایمان، "جنبش قومی آذری" به دلیل ساختار انعطاف‌ پذیر و اهداف محاسبه‌ شده‌ اش، موفق‌ ترین جنبش قومی ایران است. به گفته ی او، جنبش قومی عرب های خوزستان، تماس با جنبش قومی آذری را آغاز کرده تا از الگوی آنها پیروی کنند. ایمان به حکومت دمکرات آمریکا هشدار می‌ دهد که از جنبش قومی آذری به عنوان اهرم مذاکره، استفاده نکنند. او می گوید که اگر آمریکا با ایران توافقی انجام دهد که در آن حقوق قومی آذری ها را به روشنی پشتیبانی نکند، برخی در بدنه ی رژیم خیال خواهند کرد که دستشان برای در هم کوبیدن ما باز است.

ایمان گله می کند که "حکومت آمریکا توجه کافی به وضعیت بد آذری های ایران ندارد". او عاجزانه درخواست می‌ کند که "حکومت آمریکا باید توجه واقعی به حقوق قومی در ایران داشته باشد". در عین حال، به مامور آمریکایی هشدار می‌ دهد که بیانیه‌ های پشتیبانی آمریکا باید در عبارت‌ پردازی دقت کنند و اینکه "اینگونه بیانیه‌ ها نباید به مسئله ی هسته‌ ای یا سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی مرتبط باشند و تنها بر رویکرد قومگرایانه تمرکز کند، وگرنه رژیم ما را به عنوان عوامل بیگانه تصویر سازی خواهد کرد".

سندی که وارونه گویی های تجزیه طلبان پانترک در دشمنی پهلوی
با آذری زبان ها و فرهنگ آذری را رسوا می کند
به گفته ی سند، ایمان به مامور آمریکایی می گوید: "ما از هر گونه بیانیه‌ های بیشتر پشتیبانی که حقوق فرهنگی، زبانی و خود مختاری فرهنگی ما را پشتیبانی کند، استقبال می کنیم. اما سیاسی به هیچ وجه؛ هیچ چیزی که برای تهران خیلی حساسیت‌ زا باشد". ایمان می‌ گوید پشتیبانی حکومت آمریکا از اهداف ما، مسئله ی بسیار حساسی است و خطرناک است، اما "این چیزی است که ما می‌ خواهیم" و "می‌ خواهیم در بلند مدت آن را توسعه دهیم".

پرسش او درباره ی کمک مالی برای به بیشینه رساندن شمارگان مجله اش یا ساختن تارنمای گردشگری یا ایجاد کادر برای تارنما یا مجله اش برای روزنامه نگاری اینترنتی بود. در نهایت مامور یا ماموران آمریکایی گزارش می دهد /​ می دهند که ما به او قول دادیم که درباره ی صندوق دمکراسی ایران (پشتیبانی پولی)، از راه واسطه ای که این دیدار را فراهم کرد، اطلاعات بفرستیم.

مامور آمریکایی در پایان گزارشش می گوید:

"مگر اینکه دستور کار به گونه ای دیگر باشد، ما اطلاعات درباره ی صندوق دمکراسی ایران ۲۰۰۸ و برنامه ی «کمک هزینه‌ های کوچک» ایران را، به واسطه​ ی همکار ایمان می‌ فرستیم که او هم آنها را به ایمان ارسال کند".

تجزیه طلبان پانترک، در آسایش و امنیت کامل و در چتر امنیتی وزارت اطلاعات رژیم،
در مدرسه ها حضور می یابند و تبلیغات نژادی و قومی را در راستای تجزیه ی فرهنگی،
مستقیمن میان دانش آموزان پخش می کنند
چه نتایجی می‌توان از این سند سری می توان انجام داد؟
۱. ارتباط جریان تجزیه طلب پانترک درون کشور که میل دارد خود را "هویت طلب" بنامد، با دستگاه های اطلاعاتی بیگانگان آشکار است و بارها از سوی افراد خدمتگزار کشور نسبت به وجود چنین ارتباطاتی هشدار داده شده است.

۲. علی حامد ایمان که نامش در این سند دیده می شود، نزدیک به سی سال است که نشریات و تارنماهای گوناگونی را در تبریز منتشر می کند و همواره خود را هویت‌ طلب و دوستدار رژیم سرکوبگر ولایت فقیه معرفی کرده است. نامبرده، در این سند خواستار کمک مالی از "صندوق دمکراسی ایران" شده است و افزون بر این، بر اساس خط مشی و سیاست های پشتیبانگر وزارت ارشاد جمهوری اسلامی از نشریات، تاکنون صدها ملیون تومان پول هم از یارانه های نقدی وزارت خانه ی رژیم اسلانی که در واقع پول چپاول شده ی مردم فقر زده ایران است، برای انتشار مجله ی قومگرایانه اش استفاده کرده است !!

۳. علی حامد ایمان در مذاکرات با مقامات امریکایی، تصریح می کند که خواستار کمک سیاسی آمریکا است. به این عبارت گزارش ویکی لیکس دقت کنید:

"ایمان گله می کند که «حکومت آمریکا توجه کافی به وضعیت بد آذری های ایران ندارد». او عاجزانه درخواست می‌ کند که «حکومت آمریکا باید توجه واقعی به حقوق قومی در ایران داشته باشد»".

وقتی پاییتخت ایران از سوی اوباشان جمهوری اسلامی و
تجزیه طلبان پانترک اشغال شده است
ایمان در اینجا هتا به آمریکایی ها مشاوره می دهد که چگونه می توان عبارت پردازی و بیانیه نویسی کرد تا حساسیت تهران نسبت به مسئله، بیش از پیش جلب نشود:

"اینگونه بیانیه ها نباید به مسئله ی هسته ای یا سرنگونی رژیم پیوند بخورند و تنها باید بر حقوق قومی تمرکز کنند، و گرنه رژیم ما را به عنوان عوامل بیگانه تصویرسازی خواهد کرد".

۴. نکته ی جالب دیگر در این گزارش، صحبت ایمان از "دوستان درون رژیم" است که می توان به آنها تکیه کرد. پرسش اینجاست که دوستان درون رژیم قومگرایی که ایمان از آنها سخن می گوید، دقیقن چه کسانی هستند ؟؟ این دوستان در کجای رژیم جمهوری اسلامی هستند ؟ در مجلس یا دولت یا هر دو ؟ در نهادهای ملی یا محلی ؟ در نهادهای تصمیم گیری و قانونگزاری یا اجرایی یا اقتصادی حضور دارند، یا در مجموع همه ی آنها پراکنده‌ اند ؟ یا در وزارت بدنام اطلاعاتی که هوای ایمان را داشت که به دست سپاه نیفتد ؟!

ترجمه: ع. ششگلانی
ویرایش و تصویر: داریوش افشار

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د