رد شدن به محتوای اصلی

ماموران معذور

سید فرامرز دادرس، مزدور رژیم در فرانسه
برای مطالعه ی بایگانی روزنامه ی اطلاعات، به کتابخانه ی انجمن زرتشتیان در پاریس رفتم. "آبتین ساسانفر" بنیانگزار این انجمن، با نگرانی می گفت:

"آقا !! ظاهرن برخی از کتاب ها و مقالات شما بدجوری «سربازان گمنامِ عمام زمان» را آشفته کرده است. ...
پرسیدم: چه طور مگه ؟!
گفت: برای اینکه هر از گاهی این «سربازان» کوشش می کنند تا برایتان «زندگینامه ی تازه ای» جعل کنند !!
با خنده گفتم: نگران نباشید دکتر !!، ما مسلح به اللهُ اکبریم !!"

آبتین ساسانفر و هومرآبراهامیان 
آبتین ساسانفر که بی تفاوتی مرا دید، گفت:

"از شوخی گزشته، فردی به نام «فرامرز دادرس» که مدعی است «کارشناس اطلاعاتی و افسر پیشین گارد شاهنشاهی و هموند شاخه ی نظامی نهضت مقاومت زنده یاد «شاهپوربختیار» بوده و با این گزشته ی خطرناک، آزادانه به ایران رفت و آمد می کند !! و زیرِ نام «دکترغلامعلی بیگدلی» دارای گواهینامه ی دکترای حقوق از دانشگاه تولوز فرانسه !!، علیه شما در تارنمای «ویکی پدیا» و دیگر تارنماها قلمفرسایی کرده است. من که بیش از ۴۰ سال در اینجا زندگی می کنم و تحصیلات عالیه و دکترای حقوق را در دانشگاه های فرانسه تمام کرده ام، می دانم که غلامعلی بیگدلی سال ها پیش به ایران رفته و درهمانجا فوت کرده است، به همین جهت، هنگامی که آقای "هومر آبراهامیان" با به دست دادن مدارک مستند و غیر قابل انکار، این به اصطلاح «افسراطلاعاتی» و آن «دکتر حقوق ازدانشگاه تولوز فرانسه» را به یک گفتگوی رو در روی تلوزیونی فراخوانده، نه از آن فرد درگزشته (بیگدلی) و نه از این «مامورمعذور» (سید فرامرزِ دادرس)، کوچک ترین صدایی درنیامد !! ..."

این فراخوان نشان داد که افاضات «دکترغلامعلی بیگدلی»، اساسن ساخته و پرداخته ی این به اصطلاح "کارشناس اطلاعاتی" است !!

آبتین ساسانفر سپس پرونده ی پربرگی از اسناد و مدارک آورد و گفت:

"بفرمایید !! این هم گزرنامه ی فرامرز دادرس، به اصطلاح هموند شاخه ی نظامی نهضت مقاومت ملی زنده یاد شاهپور بختیار درسفر به ایران و ممهور به مهر وزارت امورخارجه ی جمهوری اسلامی":

نصویر گزرنامه ی سید فرامرز دادرس که از آن برای سفر
به جمهوری اسلامی استفاده می کند
آبتین ساسانفر ضمن اشاره ی دوباره به نام فرامرز دادرس، گفت:

این "فردِ هزار چهره"، به مانند نویسندگان کیهان جمهوری اسلامی، شما را به "جنگ طلبی" و رابطه با سازمان های جاسوسی اسراییل متهم کرده است. سید فرامرز دادرس به خاطر تخصص ادعایش در امور رایانه ای و خرابکاری، در لوای تارنمای "فرهنگ ایران"، می خواست که در انجمنِ ما نفوذ کند، اما با هوشیاری آقای هومرآبراهامیان و دیگر دوستان، نقشه اش نقش بر آب شد و از انجمن زرتشتیان اخراج گردید و هم اکنون با نشانه ها و مطالبی که از تارنمای انجمن زرتشتیان دزدیده است، در سودای فرهنگ ایران است. یکی از هنرهای این مزدور کون سوخته، این است که با نامِ "یک اصفهانی در پاریس"، در آمار بینندگان یوتوب دست می برد تا کینه و نفرت از شاه و حکومت قانونی پادشاهی مشروطه را نشان دهد، از جمله در کانال های یوتوب مربوط به برنامه های تلوزیونی آقای "عباس میلانی" و... که گاه، آمار بینندگان را به صدها هزار می رساند. همچنین است نویستارهای زشت و پردشنام این فرد با نام مستعار "zedd" و غیره درتارنماهای بالاترین، اخبار روز و ... .

آمیز شلغم فرامرز، دادرس فرانسه نشین رژیم جمهوری اسلامی 
گفتم:

"مهم نیست دکتر، بگزارید این موجودات ماموریت سیاسی عبادیشان را انجام دهند !! از این گزشته، شنیده ام که رژیم اسلامی با ایجاد ارتش سایبری و راه اندازی ۴ هزار تارنما و وبلاگ، با یارانه ی  ۱۵۰۰ ملیارد تومانی، علیه دگراندیشان و مخالفان، دروغ پردازی می کند. ظاهرن ویکی پدیا هم کشکولی است ازاطلاعات دروغ و نادرست و میدانی است برای ترک تازی مزدوران رژیم".

یکی ازهمین "ماموران معذور"، فردی به نام "هوتن دولتی" است که به مانند فرامرز دادرس (= آذر برزین، فرهنگ ۲۰۱۶و...)، با حدود ۵۰۰ بار دستکاری در زندگینامه ام در ویکی پدیا، در خدمت وزارت بدنام اطلاعات جمهوری اسلامی است. هوتن دولتی هم به مانند فرامرز دادرس، کار دیگری به جز نشستنِ شبانه روزی در برابر این برگه ی ویکی پدیا، تا با حدود ۵۰۰ بار دستکاری و خرابکاری، ماموریت سیاسی عبادیش را انجام دهد.

هوتن دولتی، مزدور فکل کراواتی و خارج نشین جمهوری اسلامی
آبتین ساسانفر با اندوه می گوید:

"از این ماموران معذور، هر کاری ساخته است. هنگامی که استادانی همچون «استاد شحاع الدین شفا، سعیدی سیرجانی، شما و دیگران، عوامل دولت سیهونیستِ اسراییل نامیده می شوید، عذر آدمی مانند من خواسته است !!... تمام رسولان راستین تاریخ، /سنگسار شده اند، از زرتشت بگیرید تا حلاج و شیخ شهاب الدین سهروردی و... .

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د