رد شدن به محتوای اصلی

من همیشه می گفتم این قرآن یک چیزیش می شه ها !!

قرآن سه جلده، دو جلده دیگشو عمام زمان برمی داره میاره !!

سرانجام آخوندها برای مردم لو دادند که این قرآن کزایی که در دستانشان به عنوان موهن "وحی منزل"گرفته اند و با نشخوار روزانه و شبانه ی آن، برای ۱۴۰۰ سال است مال و منال درآورده اند، اگر جعلی نباشد و ناسخ و منسوخ سوراخش نکرده باشد، اما یک سیمچه کتابی است که دو سومش را شیطان بریده و ابتر به دست بشریت افتاده.


باقی مانده اش که افزون بر این ۶۰۰۰ بیت کنونی، شامل ۱۱۰۰۰ قصیده ی دیگر می شود را جزو قرآن نانوشته ی ناناطق گم و گور شده تلقی می کنند که شیخ الشیوخشان حاج "مستراح ابن خلا" ملقب به "شیخ مجلس"، در "مرآة البقا" در زیر توضیحی بر "مرآة الکتاب" آورده است که آن دو سوم مفقودی را عمام موهوم زمان هنگامی که خودش از غیبت درمی آید، زیر چلش می زند و همراه می آورد.

وانگهی، اگر این هم دروغی دیگر از دستگاه دین فروشی آخوندی باشد که هست، تصورش اوج خریت پنداری توده از سوی این قماش بچه باز مفت خواره را بسیار به اوج می رساند که از پیش خود راهی راه باز گزاشته که تازی نامه را تا به هنگام ظهور هزرط الکزا، از روی حدیث و باد معده های مکتوبی حکومت اسلامی کند که قرآنش اصل نیست و توجیه ابیات قرآنی تنها و تنها از روی این نوشته های باد معده ای است که مصدر الامور می شود. یعنی اگر قرآن گفته بکن، در حدیث برای آن کردن شرایط آورده و تبصره ها بر روی آن بسته و سر آخر آن را تبدیل به چیزی غیر از خود آیات الکزا می کند و هر بار هم یک توضیح و توجیه و راه دررویی دارد !!

بیخود نیست که الله پرستان واقعی عرب و ترک که سنی و سلفیند، اینان را رافضی می خوانند.

اکنون کدام عمام زمان ؟! مردم مومن بیچاره از ادیان گوناگون، اکنون با چند منجی متفاوت روبرویند و هر یک برای خود مسیح و سوشیانت و مهدی و مشیایی چیزی در چنته دارند که قرار است دستگاه دین فروشی خودشان برایشان روزی آشکارش کند. در آخر هم اینها دور هم جمع نمی شوند، مگر آن مسیح ها و مهدی های کزایی پیشین که آمدند و نمونه ی آخرش هم همین "عبد الخلا" و "شیخ ازمل" و "باب البناب" بودند، توانستند خاکی بر سر همه یکجا بکنند که بتوان امید داشت سوشیانت های آینده بتوانند همان خاک را بر سر همه ی بشریت بکنند ؟!


نخیر، این دغل داستان های دروغ و از فشار ماتحت برخاسته را امتی نمی تواند برای عافیت و بهروزیش مستفاد کند و حقه اینست که بدین عندلیبی بخور و ببر و تو سر خود زدن، تا قیام قیامت ادامه داشته باشد تا چرخ صنعت جنگ و گردش روزگار به کام مال و منال دار همچنان بچرخد و انگل زاده ها بتوانند فخرشان را به حقارت زدگان تنگدست همیشه آرزو به دل بفروشند. اینست حکومت ناب محمدی که خودشان ادعا کردند و این هم آخر و عاقبتش. بس که کودن هستید و بس که خرید، همین مقدار از واقعیت مسلم جلوی چشمتان را هم نمی فهمید. گویی چشمی بر شما زده باشند که هویج را آرمه کنید و به خرحمالی مشغول باشید.

از این بساط، اگر قرار بود چیز خوبی عاید انسانیت شود، در این چند هزار سال شده بود. وقت کوفت بازی و کون خوری از دین و ملا و خدای معلوم الحال مجهول الهویه اش گزشته است.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...