رد شدن به محتوای اصلی

تروریست های پیشمرگه به ملکوت اعلا پیوستند

به تازگی و باری دیگر، گروهک تروریستی "دمکرات کردستان" خشتگ های گشادش را تنگ کرد و برای یک قرتی بازی دیگر، سرش را مانند گاوهای تویله ی بارزانی به زمین انداخته و قصد خروج از آخور خود را کرد که در مسیر چرا، به موانع سرسختانه ی دفاعی ایران برخورد و سرش شکست.


سرکرده ی این گروهک کس خل تروریستی، به واسطه ی پول های غربی و عربی به تازگی دوران نوینی از هار شدگی را تجربه می کند و با نوشتن نام خود بر روی دلارهای کوردی موسوم به "دلار مستفا هجری"، اعتبار دلارهای "بارزانی" را به چالش کشیده است. در این تشعشع داغ اعتبارات ریدمان کردی بر فرهنگ اقتصادی آمریکا، چند غلاده پانکرد در مرزهای کشور در اشنویه به هلاکت رسیده و ریق رحمت الهی را سر کشیدند.

به کفته ی فعالان حقوق حیوانات، قتارهای فشنگ بر جای مانده از تروریست های تجزیه طلب موجب شده است که فضای سیاسی کوهستان های مرزی اندکی مه آلود شود و تخم های کشیده شده از تروریست های پیشمرگه، خوراک جانوران کوهستان گشته که این امر به موجب خود باعث ایجاد ترس در دل خشتک های گشادی شده است که پیشتر همین خفت و کون پارگی را در فرار از کرکوک نیز تجربه کرده بودند.

بی شک این خواست خدای موهومشان است که آنان پس از بیش از یک سده قتار فشنگ بندی بر کمرهای همت و ترقه بازی های مهجورانه برای آزادی به نرخ روز، پیوسته متحمل جنازه سازی و پشته لاشه سازی از غنی ترین شعورهای فرهنگ والای چند ملیون ساله ی پانکردی شوندو این اگر نبود دست خداوندی در به افتضاح کشیدن این مشنگ زادگان غارنشین، پس چه تواند بود ؟!

بدین وسیله، کشتار بیش از ۱۱ غلاده تروریست پیشمرگه که انگور نشده و از مرز نگزشته، مویز شده و به قهقهرای اسلام مارکسیستی خلقی مسلحانه گانکردی رفتند را شاد باش گفته، به امید هلاکت تک تک نحاست زادگان تجزیه طلب.

هیدت بررسی تفریق پشکل از سنده
مهندس علی گودرز منقار

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...