رد شدن به محتوای اصلی

واپسین وضعیت پرونده ی امیر سالار داوودی، وکیل زندانی در گفتگو با وکیل او

وکیل "امیر سالار داوودی" می‌ گوید محدود کردن وکیلان در زمینه ی اظهار نظر حقوقی و دفاع از موکل، نقض عدالت قضایی است و با این گفته به گونه ای سفسته درمی اندازد که گویی در رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی، انگار هرگز عدالت و دادگری وجود داشته است !!

امیر سالار داوودی مدیر کانال "بدون روتوش" در تلگرام بوده است که به جرم وبلاگ نویسی و دفاع از آزادی بیان، به زندان امنیتی رژیم گرفتار شده است.

امیر سالار داوودی وکیل و وبلاگ نویس در بازداشت نیروهای امتیتی رژیم
"وحید مشگانی فراهانی" وکیل امیر سالار داوودی:

"۲۹ اُم آبان ماه، ضابطین بیدادگستری رژیم با مراجعه به دفتر این وکیل دادگستری، او را بازداشت و به زندان اوین منتقل کرده‌ اند. از زمان بازداشت این وکیل دادگستری، دسترسی به داده های پرونده ی او سخت بوده و هیچ اتهام رسمی ایی نسبت به وی اعلام نشده است، اما مطمئنن داوودی تفهیم اتهام شده و هم اکنون زیر قرار تامین کیفری، بازداشت است".

امیر سالار داوودی وکیل پایه یک بیدادگستری رژیم، که در درازنای سال‌ های گزشته وکالت شماری از زندانیان سیاسی و عقیدتی از جمله "سهیل عربی" را بر عهده داشته است، از ۱۶ روز پیش با مراجعه ی ضابطین دادگستری به دفتر او، بازداشت و به زندان اوین منتقل شده است.

وحید مشگانی فراهانی وکیل امیر سالار داوودی، روز چارشنبه ۱۴ اُم آذر ماه گفت:

"درخواست دیدار با امیر سالار داوودی تا به امروز بی پاسخ مانده، اما آقای داوودی از زمان بازداشت نزدیک به سه مرتبه با همسر خود تماس تلفنی کوتاهی داشته است. آقای مشگانی فراهانی از دلیل بازداشت این وکیل دادگستری تا زمان دسترسی به برگه های پرونده، اظهار بی اطلاعی کرد و گفته است در این رابطه نمی‌ توان اطلاعات دقیقی به دست داد، اما با این وجود، بر اساس گمانه زنی‌ ها، امکان دارد که آقای امیر سالار داوودی به دلیل فعالیت در فضای مجازی و یا پذیرش پرونده‌های امنیتی بازداشت شده باشد".

به گفته ی او، خانواده ی آقای داوودی از سرکردگان بیدادگستری رژیم خواستار آنند که این وکیل بازداشتی را دیدار و از وضعیت او آگاه شوند. همچنین از سرکردگان بیدادگستری رژیم می خواهند که امیر سالار داوودی از حقوق آغازی برخودار باشد و وکیل او را از روند بازجویی، بازپرسی و کم و کیف پرونده، بی اطلاع نگزارند.

این نخستین بار نیست که یک وکیل بیدادگستری بازداشت می‌ شود.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د