رد شدن به محتوای اصلی

گروه بازی و ائتلاف بازی، خط قرمزی که شاهزاده باید خود را از آن دور نگاه دارد

"حشمت الله تبرزدی"، مهره ی هرزه ی وزارت اطلاعات است که نقش آریا اسبه را به خوبی بازی می کند و نقش اینجور کرم ها در بدنه ی اپوزوسیون است که رمق براندازی رژیم را گرفته است.


با گروه بازی و ائتلاف بازی نمی توان رژیم را سرنگون کرد. افزون بر این، با آوردن چند فسیل سیاسی و پرداخت ملیون ها دلار به آن مفت خورهای آمریکایی و اروپایی، یعنی کاری که مجاهدین خائن خلق می کنند نیز، نمی توان رژیم ددخویی را سرنگون کرد که رژیم ایران ستیز انگل ستان نطفه ی آن را بسته است. همه ی جهان به شکلی مستقیم و غیر مستقیم از لندن اداره می شود و هتا دی سی هم بازیچه ی دست آنهاست.

از اینرو، نقدی بر آنچه که شاهزاده "رضا پهلوی" در اشتباه تاکتیکی خود در گفتگو با عناصر معلوم الحال و تجزیه طلبی همچون "ویکتوریا آزاد" و تبرزدی و "حسین بر" و "علیرضا جوانمردی" انجام داده است را پیشکش می کنم.


شاهزاده رضا پهلوی، عصاره ی روح مشروطه ی پادشاهی، یعنی قانون اساسی مشروطه ی ایران است که او را به عنوان ولی عهد قانونی کشور به رسمیت می شناسد. اینکه او ولایت عهدی خود را کتمان نکرده و از آن سلب اختیار و مسئولیت ننموده است، بدین معنی است که این مراتب قانونی، "بر اساس قانون اساسی مشروطه"، همچنان بر وی مترتب است و او اگر چنین جایگاهی را نمی پذیرد، باید رسمن از ولایت عهدی پادشاهی مشروطه ی کشور کناره گیری کند.

در غیر این صورت و در وضعیت کنونی که وی همچنان به عنوان ولی عهد شناخته می شود، شاهزاده حق ندارد علیه قانون مشروطه ای سخن بگوید که موجودیت و جایگاه قانونی خود او به عنوان شاهزاده و ولی عهد کشور را تثبیت کرده و بر آن تاکید دارد.


از اینرو، اینکه "حقوق بشر" وی به عنوان "شهروند" - لفظی که خود شاهزاده به خودش داده است -، از سوی همان قانون مشروطه سلب شده، سخنی ناپخته و ناسنجیده است، زیرا قانون مشروطه در کردار از روزگار شورش ۵۷ به این سو، از چرخه ی سیاسی کشور خارج شده و بدین ترتیب تنها هدفی که با تیر سخن وی مورد اصابت قرار می گیرد، قانون اساسی مشروطه ای است که در روزگار پادشاهی شاهنشاه آریامهر برقرار بوده است !! مگر آنکه شاهزاده رضا پهلوی دلاوری یا گستاخی یا هر چه که نامش را بگزارید را بدان درجه برساند که آشکارا بخواهد بگوید که حقوق شهروندی او در زمان پادشاهی پدر تاژدار، سلب می شده است !!

حشمت الله تبرزدی ناخاله ی جمهوری اسلامی و نخستین
ناکسی است که به دیکتاتور دوم رژیم، لقب عمام داد
گفتن این دست سخنان آن هم در گفتگویی غیر رسمی با مشتی ناخاله که نامشان گفته شد، شان شاهزاده را به شدت پایین آورده است و در حالتی قرار می دهد که وی نه تنها یک شهروند عادی، که یک همنشین تجزیه طلبان قرارمی گیرد.

آنچه که شاهزاده از آن غافل است، اینست که مردم ایران روح ایران پرستی دارند و برای همینست که در برابر تجزیه ی ایران و هتا تحریف نام خلیج همیشه فارس، آرام نمی گیرند؛ و این بسیار به حیثیت وی به عنوان یک رهبر سیاسی آسیب خواهد زد، چنانچه با عناصر معلوم الحالی هم کلام شود که دغدغه ی شان نه آزادی ایران، که تجزیه ی فرهنگی و تجزیه ی سرزمینی کشور است.

به شاهزاده ی عزیز میهن سفارش می کنم که خود را با نشستن با هر خوک و کثافتی آلوده نکند. امروز حشمت الله تبرزدی ناخاله، به خود جرات داد که رویکرد درست شاهانه در برابر تروریست های چپ و الله پرست شورشی ۵۷ را، که اعلا حضرت از آن با عنوان "ارتجاع سرخ و سیاه" یاد کرده بود، به سخره بگیرد و آن را قلدری بخواند؛ در حالی که از روشنایی آفتاب روشن تر بود و هست که این کشور را همان دو دسته اوباش مزدور خائن به تباهی کشانده و می کشانند.


به شاهزاده رضا پهلوی زنهار می زنم که لجن پراکنی های ناخاله های کون برشته ای همچون مهندس حشمت الله تبرزدی، علیه هواداران او و شخص وی، نمی تواند از سوی من و کسان دیگری چون من تحمل شود و ما قطعن پاسخ دردآور و کوبنده ای به سوراخ های سخن گوزان خواهیم داد؛ چرا که حشمت الله تبرزدی در عن خوری خود اعلام کرده است که ائتلاف و اتحاد میان وی و شاهزاده رضا پهلوی، "مالیده است" و دلیل آن هم "زیاده خواهی هواداران رضا پهلوی" و "اندیشه ی امتیاز طلبی رضا پهلوی" بوده است !!

شاهزاده باید دست از فرشگردی ها و هر ائتلاف بازی دیگری بردارد.


از پانکردها و دمکرات بازهای چپ خلقی و غربتی پاپتی های مستضعف باز دزد ملیاردی جمهوری اسلامی فاصله گرفتن همانا و رغبت هر چه بیشتر مردم به سوی شاهزاده همان. شاهزاده مطمئن باشد که می تواند تنهایی و با همراهی مردم و بدون نیاز به آش و لاش های اپوزوسیون نما، جمهوری اسلامی را به لرزه ی سرنگونی بیندازد. شاهزاده رضا پهلوی می بایست بداند که مشاوران حقیقی و میهن پرست او، افرادی همچون "مانوک خدابخشیان" هستند، نه ویکتوریا زالزالک. تبرزدی، جرثومه ای است که از فاضلاب ولایت فقیه به بیرون آمده.


بر اساس منش دمکراتیک، این حق من به عنوان هوادار ایشان است که به او ایراد بگیرم و طرح درخواست کنم و به او آنچه که می خواهم بشود را توصیه کنم و او را از آنچه نمی پسندم بر حذر دارم. این بدین معنیست که رهبر یا سیاست مدار، در منشی دمکراتیک، در اختیار آرا و نظرات کسانی است که از او به عنوان سرآمد خود بهره می برند و این هواداران هستند که از شاهزاده رضا پهلوی، به عنوان یک جایگزین برای رهبری براندازی جمهوری اسلامی، شاهزاده رضا پهلوی با هویتی مردمی و دمکراتیک ساخته اند؛ نکته ای که هرگز نباید فراموش شود...

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د