|تپه ی بی شرمان ایران"، یادآور برج و باروی دژ شاهزادگان و اشراف سده های تاریک اروپا |
روزگاری که "ماری آنتوانت" و "لویی شانزدهم"، پادشاه و شهبانوی فرانسه شدند، آنقدر جوان بودند که لویی در شب تاژگزاری خود دعا کرده بود که: "خدایا ما برای پادشاهی خیلی جوان هستیم، خودت ما را حفظ کن". اما لویی و همسر دوست داشتنیش ماری آنتوانت، تنها ۱۸ سال پس از آن، به فاصله ی چند ماه از یکدیگر، در میدان کنکورد پاریس گردن زده شدند و پس از آن نوبت به دیگر اشراف فرانسه رسید که یکی پس از دیگری به دست "گیوتین" اختراع تازه ی انقلابیون سپرده شدند.
از "بیدادگری و نابرابری"، به عنوان عنصر اصلی انقلاب فرانسه نام برده می شود. نقل شده است هنگامی که ملکه ی جوان ماری آنتوانت، دلیل شورش مردم فرانسه را می پرسد و به وی گفته می شود که مردم نان برای خوردن ندارند، با تعجب پاسخ می دهد: "پس چرا شیرینی نمی خورند ؟!". اگر چه بیان این جمله از سوی ماری آنتوانت در تاریخ ثابت نشده است، اما در هر حال نشان از اوج بی توجهی اشراف فرانسه به وضعیت فلاکت بار اقتصادی مردم کشورشان دارد. اشرافی که غرق شده در وفور نعمت، در کاخ های مجلل خود به کلی به آنچه در جامعه می گزشت، بی اعتنا بودند.
شقاوت و بی رحمی زبانزدی که در انقلاب فرانسه از سوی مردم به نمایش گزاشته شد، نتیجه ی انباشته شدن این بیدادگری و نابرابری در درازنای سال ها بود.
ماری آنتوانت لحظاتی پیش از اعدام با گیوتین / سحرگه نه شه سر نه سر تاژ داشت |
"بیدادگری و اشرافی گری در یک سو و مردمی درد دیده و تماشاچی در سویی دیگر".
نخستین جرقه ی انقلاب فرانسه، با یورش مردم گرسنه به دژ "باستیل" رقم زده شد. دژی که نامش شباهت شگرف و معناداری با "باستی هیلز" جمهوری اسلامی در تهران دارد، مکانی برای زندگی دیگر اشراف تازه به دوران رسیده ی رژیم اسلامی که اینک برای خود محله ای اشرافی در دل کوه های تهران درست کرده اند، با یک تابلوی "ورود ممنوع" برای مردم.
باستی هیلز در کوه های لواسان در نزدیکی تهران را نمی توان با قلم و یا هتا فیلم و فرتور توصیف کرد. باید رفت و با چشمان خود دید تا اسولن بتوان وجود آن را باور کرد !!
باستی هیلز نام منطقه ای چند هزار هکتاری است که تا چند سال پیش، خارج از محدوده ی لواسان بود، اما در یک چشم بر هم زدن و در تضاد با قوانین صوری و ظاهر فریب خود رژیم، با یک امضای ساده ی سرکرده ی مسئول، در محدوده ی لواسان قرار گرفت و ارزش زمین های آن، یک شبه ملیاردی شد. پس از آن و به دنبال زد و بندهای مزدوران و عوامل جمهوری اسلامی که برادروار بر سر سفره ی خونین انقلاب خمینی نشسته اند، با رعایت کامل اخلاق اسلامی، زمین های آنجا را قطعه بندی و تفکیک کردند و به ویلاهای چند هزار متری تبدیل نمودند و اینگونه، "برج و باروی دژهای اشراف و اعیان روزگار سلطه ی کلیسای دین فروش در اروپا را بازسازی کردند.
ویلاهایی اشرافی برای ژن های خوب رژیم اسلامی، که در بین آنها نام های شناخته شده ی بسیاری به چشم می خورد. از فلان انگل زاده و داماد و دختر بهمان سردار و سرلشگر گرفته، تا سرمایه دارهای شناخته شده ای که بانکداران جمهوری اسلامی و مجتمع های بزرگ رژیم در پاییتخت را تشکیل می دهند. نام شهرک "باستی هیلز"، برگرفته از کاخ "باستیل" در فرانسه و محله ی معروف "بورلی هیلز" در لس انجلس در "شیتان بزرگ" است. تو گویی که نام های دله ی اسلامی، دیگر هتا در ظاهر نیز هوادارانی ندارند. اما مردمی که کمرهایشان در زیر فشار اقتصادی تحمیلی از سوی ولایت فقیه در حال شکسته شدن است، نام آشنایی را برای باستی هیلز در نظر گرفته اند: "تپه ی بی شرمان".
در شبکه های اجتماعی به طنز گفته می شود که برای دستگیری ساده و یک شبه ی دزدان و چپاولگران درجه یک رژیم، کافی است همه ی ساکنان شهرک "باستی هیلز" را دستگیر کنند.
مردم از خود می پرسند در جامعه ای الله زه که حلقه ی تناب فقر به دور گردن بخش بزرگی از هازمان، هر لحظه تنگ تر می شود، ساکنان تپه ی بی شرمان با مجوز چه ناکسانی اینگونه بی شرمانه به صورت کودکان پابرهنه ی ایران سیلی می زنند ؟
باستی هیلز نماد اشرافیت منفور اسلامی
۱۲۸ هزار متر مربع زمین متعلق به "غلام حسین مطهری اصل"، سرکرده ی هیئت مدیره ی شرکت "نوید زر شیمی" و "امیر کبیر"، با موافقت شهرداری رژیم در لواسان، وارد محدوده ی این شهر شده است. طی این توافق نامه که به تایید شواری سبیل چرب شده ی شهر لواسان هم رسید، مالک یکی از شرکت های پتروشمی شناخته شده ی جمهوری اسلامی، در ازای واگزاری ۸ هزار و ۵۰۰ متر زمین و بخش کوچکی از همین زمین ها، افزون بر پرداخت تنها ۳۳۰ ملیون تومان باژ سبیل به شهرداری، اجازه ی تفکیک ۵۰ قطعه ی ۲ هزار متری مسکونی را به دست آورد. غلام حسین مطهری اصل، از سرکردگان اصلی رژیم در اتاق بازرگانی است که برادران یهودی زاده ی "تازه مسلمان" آن را می گردانند. وی همچنین چند شرکت بزرگ پتروشیمی را هم مدیریت می کند.
دقیقن در همان روز یعنی ۲۳ اُم خرداد ماه سال ۱۳۸۰ ف. خ. (فرار خورشیدی)، این توافق نامه به تایید شواری شهر لواسان هم رسید، تا همه چیز قانونی باشد. با این موافقت نامه که هیچ مشکل قانونی هم نداشت، ارزش این زمین چند برابر شد و غلام حسین مطهری اصل را تبدیل به مالک بزرگ ترین شهرک ویلایی لواسان کرد.
غلام حسین مطهری اصل و نرتوله اش نوید |
از صفحه ی اینستاگرام نوید مطهری اصل |
از ماست که بر ماست |
تنها در یک نمونه، قطعه ی متعلق به "علی انصاری" از مدیران "بانک آینده" و سرمایه داران دخیل در "ایران مال" و بازار مبل و همراه ایران، که ۲۸۵۰ متر مربع اضافه بنای غیر قانونی و ۱۳۸۰ متر مربع دیوارکشی غیر قانونی داشته اند، "کمیسیون ماده ی صد رژیم هم البته که ضرورت تخریب را تشخیص نداد و با گرفتن باژ سبیل زیر نام جریمه ی ناقابل سه ملیارد تومانی، ماله کشی عدل اسلامی را آغاز کرد.
باستی هیلز البته فرق قابل توجهی با مشابه آمریکایی خود نیز دارد، زیرا ورود مردم پاپتی و انقلاب زده ی ایران، یعنی شهروندان کون مغز کنونی، به کل منطقه "اکیدن ممنوع" است و نه تنها حق ورود، که حق دیدن و آلبالو چیدن هم ندارند !!
امکان ورود به این شهرک اشرافان جمهوری مستضعفین اسلامی، تنها برای ساکنان ابرثروتمند ومهمان های ویژه ی آنان میسر است. لواسان شهری در نزدیکی تهران، "ام القرای جهان اسلام" است و باستی هیلز لواسان جایی قرار گرفته که تنها سرکردگان رژیم و توله ژن های خوبشان یا همان شهروندان درجه یک، اجازه ی ورود به آن را دارند.
"میلاد گودرزی" خبرنگار حکومتی جمهوری اسلامی، برای ماله کشی و رفع رجوع و اینکه رژیم گفته باشد با دزدی و اختلاس و ثروت اندوزی مخالف است، گزارشی از تپه ی بی شرمان ساخته است. این گزارش مصلحتی، گوشه ای از زد و بندهای سرکردگان رژیم و مدیران شهریش را نشان می دهد تا بلکه رژیم از راه این ترفند رسانه ای، خود را تطهیر کرده باشد.
بازبرد: استکهلمیان
نظرات