رد شدن به محتوای اصلی

ادیان باید دمکراتیک شوند

دمکراسی از دید طبقه ی دین فروش یعنی
آخوندها و هم پالگی هایشان، شاید خوب باشد،
اما برای همسایه !!

آخوند "فضل الله نوری" دشمن مشروطه و دشمن پدر ایران نوین
اعلا حضرت "رضا شاه بزرگ"، به دار مکافات کشیده شد
صرف نظر که طبقه ی مفت خواره و انگل آخوند، چه دین و خدایی را به فروش می رساند، همینکه پای پول و موقعیت اجتماعی و چیرگی بر ذهنیت و رفتار و کردار مردم در میان است، عنصر انگل آخوند را تبدیل به خون آشامی خطرناک می کند که صرف بودنش ولو دست به سیاه و سپید هم نزند، مایه ی زبان و رنجش و درد توده ی مردم خواهد بود. از ایران الله زده گرفته تا ایالات متحده، آخوندها از بزرگ ترین سرمایه داران و چپاولگران موجود در هر سرزمینی هستند که زراندوزی و دنیاخواهی خود را همیشه در پس صورتک مظلوم نمایی و روحانیت ریایی پنهان کرده اند.

اینکه در هر هازمان دمکراتیکی، این رای مردم است که ارزش پیدا می کند، از اینرو در راستای "مرامنامه ی روز ملی آخوند کشان"، پیشنهاد می کنم که ادیان کزایی نیز دمکراتیک شوند.

اسلام اهریمنی، دین زبده ترین دین فروشان زالوست که از شیره ی جامعه ی الله زده ایران می مکند و به سوی صحرا و گور الله و محمد سجده می کنند. برای ایرانیان، بیگانه پرستی جزو ذات و سرشت ادیان ابراهیمی است، زیرا ادیان بومی ایران را همیشه ادیان متجاوزی همچون مسیحیت و اسلام و بهایی گری و سلفی گری بوده اند که تهدید کرده و ریشه ی آنها را در خاک بومی خود تا توانسته اند لگدمال کرده و یا از بین برده اند. یورش به ادیان ایرانی، نخستین رویکرد ادیان سامی علیه یگپارچگی دینی در ایران بود.

آخوند "فال اسیری"، آن انگل محمدی که بارها مردم الله زده ی دین باره را شوراند تا
آرامگاه قله ی ادب و شعر پارسی "حافظ شیرازی" را ویران سازند تا بدین رویکرد،
دشمنی ذاتی آخوند با ایران و زبان بالنده ی پارسی را نشان داده باشد
این یورشگری که نه توانست آن ادیان را کاملن نابود سازد، اما تنوعی را به بار آورد که این تنوع موضوعی نیست که فردی به دلخواه یا با تصمیم شخصی به آن رسیده باشد یا هتا حق گزینش یکی از میان چند گزینه را داشته باشد.

بلکه ادیان در راستای تنوع زدایی و در مسیر "بر حق بودن خویش" و "ناحق بودن دیگری"، پیوسته انسانیت را به کشاکش و انقلاب و جنگ کشانده اند و جالب اینجاست که همه ی آن ادیان، به همه ی باورمندان احمق خود این دروغ و یاوه را القا کرده اند که در راه دین و خدای موهومشان، چه بکشند و چه کشته شوند، همگی به بهشت رهسپار خواهند شد !!

تصورش را بکنید... مسیحی و الله پرست برای سده ها همدیگر را کشتار می کرده اند و هر یک از این موجودات فرومایه که به دست دیگری سلاخی می شده، به بهشت الکزا می رفته و آنجا بود هاست که مسیحی و الله پرستی که روی زمین خون همدیگر را می ریخته تند، همدیگر را در بهشت مملاقات کرده و برادروار یکدیگر را به آغوش می کشند !! به راستی که چاه حماقت ته ندارد.

آخوند "مجتبا میر لوحی" یا "نواب صفوی"، تروریست الله پرست از گروهک تروریستی "فداییان اسلام"
که نام گروهک جهان وتن فراماسونری "اخوان المسلمین" در ایران است، از جمله کساتی بود که زنده یاد
"کسروی تبریزی"، نخست وزیر "رزم آرا" و وزیر دربار "هژیر" را ترور کرده است
از اینرو، هر بنگاه دین فروشی که نام مسجد و کنیسه و کلیسا، آتشکده یا هر خراب شده ی دیگری بر روی خود گزاشته، نه می بایست آخوند داشته باشد و نه جایگاهی به نام منبر و مهراب، اما هر فرد مفلوک دین باره ای که هنوز نمی تواند افیونش را ترک کند، آزاد باشد تا خدای موهومش را در جایگاه تحقیر، ستایش و پرستش کند و برای این کار، خودش باید در مسجد و کنیسه و کلیسا و آتشکده، اربده بکشد، نماز جماعت بر پا کند و یا پیش نماز شود. به جای پدر انگل کلیسا، یکی از همان مومنان جلوی بقیه بایستد و زرزرهای تکراریش از انجیل الکزا را برای بقیه ی حلقه به گوشان درگاه قرقره کند. خاخام و موبد بازی هم باید برچیده شود و خود دین بارگان به ادای مراسم دینیشان برسند.

اینگونه است که شورایی از دین بارگان، خود امورات بنگاه دین فروشیشان را به دست خواهند گرفت و خودشان از جیب خودشان و نه از جیب مردم و ثروت و دارایی کشوری و دولتی، خرج یاوه سرایی ها و بیهوده گری هاشان خواهند کرد.

بدین روش، هر هفته یکی از میان دین بارگان، مسئولیت رسیدگی به بنگاه دین فروشی را خواهد داشت. این رسیدگی، بدین معنا نیست که وی اجازه داشته باشد تا نقش آخوند را بازی کند، بلکه این نکته باید لحاظ و اعمال گردد که هر اقدامی که صورت می گیرد، نه به عنوان آخوند موقت و نه در جایگاه آخوندی و بالای منبر و مهراب باشد. وی سرفن می تواند پیش نماز شود و یا کارهای مربوط به کلیسا و کنیسه و یا آتش زدن آن هیزم کزایی مقدس زرتشتی را بر عهده بگیرد و از آتش به اصطلاح جاویدانش پاسداری کزایی اهورایی کند.

آخوند "خمینی حرامزاده" در حالی که در کاخی اشغالی از شاهنشاه کشور، بر اریکه ی
قدرت مطلقه اسلامی چنگ زده است
ریشه ی آخوند، آخوندی که پیشتر نسل واپسینش به دشت کویر و کویر لوت فرستاده شده اند تا شن ها را از چپ به راست و از راست به چپ بپاشند، اینگونه خشک می شود که هم طبقه ی مفت خواره را یکجا به کار در بیابان کشاند و هم حوزه های علمیه ی دینی از هر سنخ و جنسی که هستند را با خاک یکسان کرد و از پیوستگی تولید تخم خر آخوند، یک بار و برای همیشه جلوگیری نمود و آخوندی گری را جرم تلقی کرده و ادیان را ملزم به اداره به شکل دمکراتیک کنند. هر یاوه ی دینی که قصد داشته باشد بر اوضاع اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی، ملی و ... تایر بگزارد، همگی باید غیر قانونی اعلام شوند و از کتاب های به اصطلاح مقدسشان حذف گردند تا آموزش بدکرداری اجتماعی و سیاسی، از بنیان و ریشه جلوگیری شده باشد.

روز ملی آخوند کشان را بخوان و آن را منتشر کن و بر آن بیفزای و هم اندیشی کن.



نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د