رد شدن به محتوای اصلی

خرابکاری - ۱/۲

خرابکاری بخشی از یک فعالیت برای نابودی چیزهایی همچون دین، حکومت ها، سامانه های اقتصادی و دستگاه های سیاسی می باشد.


بر خلاف باور همگانی که از سوی رسانه ها ترویج شده و حکومت ها به مغز مردم خورانده اند، عملیات جاسوسی تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد عملیات ها برای سرنگونی یک حکومت، دزدی داده ها و طرح و ... به کار می رود و در واقع ۸۵ درصد کلیت عملیات، همیشه خرابکاری است. در تعریفی که در زبان روسی از واژه ی خرابکاری به دست داده شده است، این واژه به معنای “فعالیت مهاجمانه ی ویرانگر” می باشد که برای ویرانی یک منطقه ی جغرافیایی، حکومت یا یک کشور انجام می شود.

عملیات خرابکاری یا عملیاتی کاملن رصدپذیر است، اما بر اساس قانون، به ویژه قانون های کشورهای باختر زمینی همچون مرامنامه ی “قرارداد اجتماعی” روسو که اکنون در سرتاسر جهان پذیرفته و فراگیر شده است، این رویه غیر قانونی تلقی نمی شود. خرابکار، یک هنرپیشه است یا می تواند یک دیپلمات یا یک روزنامه نگار باشد. خرابکاری، فعالیتی است که دارای آمد و شدی دو سویه است؛ این بدان معناست که عملیات خرابکاری می تواند یک حکومت یا یک کشور را خرابکاری کند، مگر آنکه موجودیت هدف، خود بخواهد “خراب سازی” شود.

یک هازمان (جامعه) و یک ملت و کشور بسته را نمی توان خرابکاری کرد، زیرا مرزهایش بسته اند، رسانه ها از سوی حکومت سانسور می شوند و اجتماع از سوی بنگاه های اطلاعاتی رژیم یا کشور، مهار می شوند. عملیات خرابکاری هنگامی می تواند موفقیت آمیز باشد که هدف نیز پاسخگو باشد.


نظریه ی خرابکاری به ۲۵۰۰ سال پیش بازمی گردد و نخستین فردی که آن را بیان و قاعده بندی کرد، یک فیلسوف چینی به نام “سان زو” (Sun Tzu) بود که مشاور امور جهانگیری چین بود. وی می گفت در جهان خط مشی ایی دولتی باید به عنوان یک روش و منش لحاظ شود که بربری ترین روشی باشد که بتواند در میدان نبرد وارد جنگ شود و اینگونه احمقانه ترین روش یورش به یک کشور و تمدنش را انجام دهد و هنرمندانه ترین آنست که به هیچ  روی جنگ نکنیم، بلکه ارزش های موجود در کشور دشمن را “دچار خرابکاری” کنیم. وی می گفت بزرگ ترین کار آنست که درک دشمن را به حدی باید رسانید که او هیچ تصوری از اینکه دشمنش هستید، نداشته باشد.

هدف از خرابکاری نیز، نابودی تمدن یا کشور هدف بدون هتا شلیک کردن یک گلوله است. در کشورهایی همچون شوروی و دیگر سامانه های بسته و امنیتی جهان، پایه های خرابکاری به هر دانش آموزی در مدرسه آموزش داده می شود و شامل افسران و دیگر افراد نیز می گردد. هم اکنون نوشته های سان زو هتا در کشورهایی همچون ایالات متحده، در دسترس مردم قرار ندارند و این در حالیست که اصول آن در مدارس شوروی تدریس شده اند !!


این اصول، به دانش آموزان شیوه ی چگونگی برخورد و رفتار با کسانی را می آموخت که با آنها در زندگی آینده ی شان روبرو می شوند. اسولن خرابکاری به چار دسته ی زمان بندی بخش می شود (سه مورد دیگر را در ویدیو ببینید !!):

۱. تضعیف روحیه؛ این فرایند بین ۱۵ تا ۲۰ سال به درازا می کشد تا یک جامعه را تضعیف روحیه کند و این هنگامی است که زمان کافی برای تربیت و آموزش یک نسل از هازمان وجود دارد که هر فرد آن بخشی از جمعیت هدف، مغزش را وقف یادگیری کرده است تا جهان بینی، شخصیت سازی و چشم انداز خود به زندگی را داشته باشد؛ نه کمتر و نه بیشتر. فرایند تضعیف روحیه شامل تاثیرگزاری به وسیله ی هر چیز و از راه تماس مستقیم یا تبلیغات و ... بر مناطق گوناگون می باشد، همچون رسانه ها، سامانه ی آموزشی، مدیریت دستگاه های اجرای قانون و همچنین روابط بین کارگران و کارمندان با کارفرمایان، یعنی همان اقتصاد.

فلسفه ی سان زو به فلسفه ی هنرهای رزمی ژاپنی نزدیک است که می گوید اگر دشمن شما ازتان قوی تر است، ادامه ی فیلم دیده شود...



همین جستار در پژواک ایران

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م...

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...