رد شدن به محتوای اصلی

دو برابر شدن آمار تهدید و خشونت های جدی در مدرسه های سوئد، "هیچ کس نمی داند دلیل آن چیست" !!

اداره ی محیط کار (Arbetsmilhöverket) سوئد، در گزارشی تکان دهنده اعلام کرد که آمار تهدید و خشونت در مدرسه های دبستان و راهنمایی سوئد از پنج سال پیش تاکنون، دو برابر شده است.


تلویزیون اس و ت در گزارشی که در بخش خبری ساعت ۱۹:۳۰ این شبکه در روز گزشته پخش نمود، آغاز ترم برای دانش آموزان بسیاری از مدرسه های سوئد را به صورت "آغازی کابوس مانند با خرابکاری، دزدی، زد و خورد و ضرب و شتم در محیط تحصیلیشان" ترسیم نمود.

هم زمان اعلام شد که آمار تهدید و خشونت های "بسیار جدی" در سطح مدرسه ها، تنها در درازنای ۵ سال گزشته، دو برابر شده است. در همین بخش خبری، مصاحبه ای نیز با خانم "اولا نیسترون تناندر" مدیر یکی از مدرسه های راهنمایی صورت گرفت. این مدیر مدرسه گفت:
"خشونت ها خشن تر شده است و تندخویی و هتا شیوه ی صحبت و خطاب کردن آموزگاران زمین تا آسمان فرق کرده است".

این مدرسه اینک جهت تامین امنیت دانش آموزان و آموزگاران خود، اقدام به نصب دوربین های مداربسته در نقاط مختلف مدرسه کرده است. یوهان واسل دانش آموز کلاس نهم به گزارشگر اس و ت می گوید:
"در کلاس نشسته ای و ناگهان صندلی را از یک گوشه ی کلاس به گوشه ی دیگر کلاس پرت می کنند".

آقای نیکلاس هاگ گرن نماینده ی اتحادیه ی آموزگاران سوئد، از دیگر افرادی است که در این گزارش با وی گفتگو می شود. او می گوید نه تنها خشونت ها افزایش یافته، بلکه متوسط سن دانش آموزانی که دست به تهدید و خشونت می زنند نیز، مرتبن کاهش یافته است. وی می افزاید:

"باید واقعن بگویم که پنج سال پیش اسلن چنین پدیده ای در مدرسه های دبستان و راهنمایی وجود نداشته است".


تهدید آموزگاران از سوی پدر و مادرها
هم زمان آمار نگران کننده ی دیگری از سوی اتحادیه ی آموزگاران سوئد، مبنی بر افزایش انفجار آمیز تهدید و خشونت از سوی پدر و مادرها نسبت به آموزگاران منتشر شده است. در گزارش این اتحادیه ی صنفی آمده است که "مراجعه ی پدر و مادرها به مدارس با هدف تهدید آموزگاران، پدیده ای هر چه عادی تر می شود". خانم اوسا فاهلن فرنشین اتحادیه ی صنفی آموزگاران سوئد می گوید:

"شوربختانه همینگونه است. همه ی نشانه ها حکایت از محیطی هر چه خشن تر در مدرسه ها دارد. ناظر هستیم که خیلی از مدرسه ها خشونت و تهدید را گزارش نمی کنند تا چهره ی مدرسه ی خود را خراب نکنند" !!

اما دلیل به وجود آمدن این وضعیت تکان دهنده و نگران کننده در مدرسه های سوئد چیست ؟
تلوزیون اس وت نمی داند و هیچ سرنخی هم در رابطه با علل این فاجعه ندارد. اما تلوزیون خدمات مردمی سوئد دست به دامان خانم "کریستین هانسون"، کارشناس امور مربوط به محیط کار" در اداره ی محیط کار می شود که پاسخ مورد نظر تلوزیون اس و ت را به بینندگان می دهد:

"شاید بخشی به این خاطر باشد که مدرسه ها در رابطه با گزارش تهدید و خشونت ها، زرنگ تر شده اند، شاید هم واقعن خشونت و تهدید زیاد شده، واقعن نمی دانیم که دلیل آن چیست" !!

وضعیت محیط مدرسه های سوئد تبدیل به دغدغه ای جدی برای پدر و مادرهایی شده است که فرزندانشان را هر روز روانه ی مدرسه می کنند. هم زمان آمار دانش آموزانی که به واسطه ی محیط خشن مدرسه، دچار ناراحتی های روحی می شوند در حال افزایش است.

این در حالی است که ظاهرن هیچ کس، نه تلوزیون اس و ت و نه "کارشناس امور مربوط به محیط کار" اداره ی عریض و طویل محیط کار سوئد و نه هیچ منبع دیگری که تلوزیون اس و ت بتواند دیدگاه آن را جویا شود، نمی داند که چرا کودکان و نوجوانان سوئدی و نیز پدر و مادرهای سوئدی این چنین به گونه ای ناگهانی، آن هم در مدت تنها پنج سال، در این سطح به خشونت و تهدید روی آورده اند.


اما بگزارید نوری بر آن بتابانم
هازمان سوئد امروزه دیگر با موج خشونت جهانی که هر روز بیشتر می شود، البته که خود را کوک کرده است و با پذیرفتن میزان انبوهی از بیکاران پناهجو و آواره به سرزمین خود، نه تنها به مردم این کشور برای تدارک نیازها و هزینه های آنان فشار آورده است، بلکه در میان این پناهجویان پیدا شده اند موجوداتی که دست به تجاوز جنسی، آزار و مزاحمت، دزدی، ضرب و شتم و آدم کشی و اقدامات تروریستی زده اند. 

از اینرو، این جنابان اسکل که مسائل مهم را به مردم نمی گویند و خود را به خریت دانایان مخفی می زنند، ضمن اشاره نکردن به این نکته، به این مورد نیز اشاره نکرده اند که افزایش فشار بر مردم سوئد، یعنی فشار بر خانواده ها و در نتیجه فشار بر نوجوانان. گزارش ها آشکارا دارد این مورد را نشان می دهند که:

"خشونت در میان دانش آموزان و هم پدر و مادرهایشان، هر دو افزایش پیدا کرده". اما این جنابان دیگران خر پندار، از ارتباط دادن این دو به یکدیگر شانه خالی کرده اند تا کسی را به یک جمع بندی نرسانند.

نکته ی دیگر، تاثیر رسانه هاست. 

و نکته ی واپسینی که می توانم بدان اشاره کنم، تاثیر هر یک کودک بیمار روانی و آزرده خاطر از لحاظ روانی است که از آسیا و آفریقا به سوئد می آید. این کودکان با خود انبوهی از مشکلات و ناسودگی ها و بیماری های روانی را آورده اند و هر یک از آنها با ده ها تن از شاگردان سوئدی در تماس هستند و هتا حضور یک نفر از آنها در یک کلاس درس، می تواند بر روی همه ی دانش آموزان دیگر تاثیر بگزارد. از اینرو، این گزارش کزایی، هیچ صحبتی هم نسبت به این موضوع نمی کند و کلن با مطرح نکردن آن، صورت مسئله را پاک می نماید.


این یک واقعیت است که بچه های آفریقایی و آسیایی، از خانواده هایی خشن می ایند که با رویکرد خانوادگی و تربیت نسل در کشورهای اروپایی و به ویژه سوئد، بسیار متفاوت و هتا در تضاد است. رگه ی مذهبی و دینی را می توان در هر رابطه ی خشونت آمیزی در میان مومنان جست و این امری بدیهی است که فرد مومن از ابزار خشونت بهره برداری کند تا حق خود را مطالبه کرده باشد و این از دید وی کاملن مشروع است.

هازمان سوئد، عمدتن یک هازمان بی خداست و آمار حاکی از آنست که ۸۵% سوئدی ها خداناباور هستند و اسولن درک نمی کنند که یک فرد چرا باید برای امور گوناگون این اندازه پرخاشگر و عصبی باشد که در کلاس درس، صندلی را به سوی دیگری پرتاب نماید؛ اما همین رفتار از سوی بچه ای که از خاورمیانه یا آفریقا می آید، از آنجا که از هازمانی خشن و مذهبی برخاسته است که از مذهب و دین برای خشونت استفاده کرده و آن را توجیه می کنند، این امور و این خشونت ورزی ها کاملن عادی و بخشی از زندگی روزمره تلقی می شود.

سوئدی ها باید چشمان خود را باز کنند و در انتظار بیشتر و بدتر از اینها باشند و اینها، طلیعه ی یک روزگار شوم در آینده ی جمهوری اسلامی سوئد است. باش تا صبح دولتت بدمد...

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د