رد شدن به محتوای اصلی

در تظاهرات مردمی، میراث شاهپور بختیار فریاد شد

انقلاب برای رسیدن به یک هدفی است و اگر مردم به آن هدف رسیدند و باز هم به شلوغی ادامه دادند، نتیجه اش هرج و مرج خواهد شد. سی و نه سال از این هرج و مرج تاریخی می گزرد و زنده یاد شاهپور بختیار، چنان با آگاهی و دقت، شرایط کشور را ترسیم کرده بود که امروز به مانند آنچه گفته بود، ایران از همه لحاظ ویران شده و یک استبداد سنگین به همراه فقر و فساد روز افزون، روی دست مردم مانده است.


سی و هفت روز نخست وزیری بختیار، برگ زرینی در تاریخ مبارزات دمکراتیک ملت ایران است. آزادی خواهی که برای نجات کشور پیش گام شد، اما گام هایش به تنهایی این پیکر بی جان را به پیش نبرد. امروز هر چند کمی دیر، اما در جریان اعتراضات سراسری روشن شده است که تکاپوی زنده یاد شاهپور بختیار بیهوده نبوده و تنین صدایش در درازنای تاریخ پیچیده و پس از گزشت چار دهه، هازمان ایران با او هم صدا شده است.

هر چند اگر شاهنشاه زودتر این کار را انجام داده بود، به احتمال قوی انقلاب اینگونه رخ نمی داد. البته در هر حال، گونه ای انقلاب صورت می گرفت و احتمالن همان قانون اساسی مشروطه بازسازی و زنده می شد و قدرت شاه یا جانشین او شهبانو فرح و یا ولی عهد رضا، در کفالت دیگری، محدود می شد.

بر اساس انقلاب مشروطه، تعیین حکومت از جانب مردم است و به همین علت، جایگاه پادشاهی یک موهبت الهی تلقی شد که در آن زمان، مظفر الدین شاه بود. مشروطه پیشروترین انقلاب تاریخ ایران و نخستین انقلاب دمکراتیک آسیایی است که از سوی روشنفکران و با پشتیبانی مردم صورت گرفت. روشنفکران مشروطه تنها به کتاب و درس و دانشگاه محدود نبودند و با مردم مراوده داشتند و جزو معتمدین مردم بودند.

برای نخستین بار در تاریخ ایران، مشروطیت قوه ی دولت و حکومت را ناشی از مردم دانست و اراده ی مردم ملاک مشروعیت و حقانیت قرار گرفت. انقلاب سپید شاه و مردم از دید قانون گزاری، دارای عناصر پیشرو بود. برای نمونه، حق رای زنان را به رسمیت شناخت و یا طرح تقسیم اراضی اجرا شد که اقدامی به جا بود.


جمهوری اسلامی از اساس غیر دمکراتیک است و هنگامی که مردم شعارهای "زنده باد رضا شاه و رضا شاه روحت شاد یا کشور که شاه نداره، حساب کتاب نداره" را سر می دهند، یعنی حکومتی دمکراتیک می خواهند و همه پرسی راهکار مناسبی برای رسیدن به دمکراسی است.



البته برخی راه افتاده اند با نمونه آوردن همه پرسی کزایی جمهوری اسلامی، می گویند همه پرسی اشتباه است، در حالی که آنچه سال ۵۸ در ایران برگزار شد همه پرسی نبود و اگر شرایط همه پرسی به درستی رعایت شود، بهترین راه دستیابی به آنچه مردم می خواهند، برگزاری همه پرسی است. یعنی نخست باید حکومت به دست معتمدین مردم بیفتد، سپس مجلس موسسان تشکیل شود و پس از آن قانون اساسی و چند گزینه در معرض انتخاب مردم قرار بگیرد تا همه ی مردم و گروه ها فرصت اظهار نظر داشته باشند و برای رفع هر گونه شک و شبهه نیز باید همه پرسی زیر نظر ملل متحد برگزار شود تا افکار همگانی جهان هم نظاره گر انتخاب دمکراتیک مردم ایران باشد.

همین جستار در کیهان سوئد

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م...

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...