خمینی در دجالی گری، توانست گوی سبقت را هم از آموزگاران خود بدزدد و هم از رقیبان هم سن و سال و هم دوره ای خود. وی به پشتوانه ی سرمایه داری و مالکیت زمین و پشتیبانی ها اعتقادی توده ی مردم توانست بر خر مراد سوار شود و در سن بیش ۸۰ سالگی بر اریکه ی قدرت تکیه بزند.
در همه ی فرتورهایی که از آخوند خمینی از سوی رژیم اسلامی انتشار یافته، وی را در حالی نشان می دهند که وی مورد استقبال مردم سیه روزی قرار می گیرد تا بدین روش او را در مهوریت توجه و محبوبیت نشان دهند. اما این مردم فریبی بزرگ و شیادانه، راه اغفال و فریبن توده هاست، توده هایی که با دیدن هر یک از این فرتورها، بارها و بارها گریسته اند !! اما بد نیست به فرتور زیر نگاهی بیندازیم که وی را در حالی همراه با آخوند خونخوار آیت الله خلخاللی نشان می دهد که در اوج شور کزایی حسینی توده های سفله مغز و فریب خورده، بی خیال و بی اعتنا در گوشه ای از اتاق لمیده و دستش را به زیر چانه اش زده و انگار نه انگار که الله پرستان در بیرون از اتاق دارند خود را برای وی جر می دهند:
خمینی که در پاسخ به خبرنگار ایتالیایی اوریانا فالاچی که از وی پرسیده بود شما بر خلاف وعده هایی که در فرانسه دادید، دارید اقدام می کنید و آزادی مردم و مطبوعات را از آنها گرفته اید، وی می گوید که: “خدعه کردم”؛ و این یک ترفند آخوندی برای حل معضلی است که در همان زمان دچارش هستند، یعنی فریب دادن و دروغگویی با دادن وعده و امید دروغین به دیگران، که در این مورد این فریب و نیرنگ به بهای جان ده ها هزار ایرانی تمام شد !!
هم دستی مرگبار روشنفکرنمایان دینی که به درستی پهن خوشبو نامیده می شوند، از جریان اسلام گرایی به سرکردگی خمینی دیو صفت، تیر خلاص به ملت ایران و دودمان شاهنشاهی نبود؛ بلکه سکوت کسانی تیر خلاص بود که در میان نبرد روشنایی یعنی دولت قانونی و تاریکی یعنی شورشیان و خرابکاران و سرخ ها و سیاه های مرتجع، لب به خموشی گزیدند و با سکوت خود در کاردار به سود شورشیان اقدام کردند. کسانی که همیشه به فکر جان و مال و حال و روز آن هنگام خود بودند و دغدغه ی فردایی را داشتند که مبادا هتا اندکی خدشه دار شود.
در همه ی فرتورهایی که از آخوند خمینی از سوی رژیم اسلامی انتشار یافته، وی را در حالی نشان می دهند که وی مورد استقبال مردم سیه روزی قرار می گیرد تا بدین روش او را در مهوریت توجه و محبوبیت نشان دهند. اما این مردم فریبی بزرگ و شیادانه، راه اغفال و فریبن توده هاست، توده هایی که با دیدن هر یک از این فرتورها، بارها و بارها گریسته اند !! اما بد نیست به فرتور زیر نگاهی بیندازیم که وی را در حالی همراه با آخوند خونخوار آیت الله خلخاللی نشان می دهد که در اوج شور کزایی حسینی توده های سفله مغز و فریب خورده، بی خیال و بی اعتنا در گوشه ای از اتاق لمیده و دستش را به زیر چانه اش زده و انگار نه انگار که الله پرستان در بیرون از اتاق دارند خود را برای وی جر می دهند:
خمینی که در پاسخ به خبرنگار ایتالیایی اوریانا فالاچی که از وی پرسیده بود شما بر خلاف وعده هایی که در فرانسه دادید، دارید اقدام می کنید و آزادی مردم و مطبوعات را از آنها گرفته اید، وی می گوید که: “خدعه کردم”؛ و این یک ترفند آخوندی برای حل معضلی است که در همان زمان دچارش هستند، یعنی فریب دادن و دروغگویی با دادن وعده و امید دروغین به دیگران، که در این مورد این فریب و نیرنگ به بهای جان ده ها هزار ایرانی تمام شد !!
هم دستی مرگبار روشنفکرنمایان دینی که به درستی پهن خوشبو نامیده می شوند، از جریان اسلام گرایی به سرکردگی خمینی دیو صفت، تیر خلاص به ملت ایران و دودمان شاهنشاهی نبود؛ بلکه سکوت کسانی تیر خلاص بود که در میان نبرد روشنایی یعنی دولت قانونی و تاریکی یعنی شورشیان و خرابکاران و سرخ ها و سیاه های مرتجع، لب به خموشی گزیدند و با سکوت خود در کاردار به سود شورشیان اقدام کردند. کسانی که همیشه به فکر جان و مال و حال و روز آن هنگام خود بودند و دغدغه ی فردایی را داشتند که مبادا هتا اندکی خدشه دار شود.
نظرات