بیشتر قریب به اتفاق قربانیانش، از خانواده های از هم گسیخته می آیند. دخترانی که یا به هر دلیلی (مرگ یا طلاق)، پدر خود را از دست داده اند و یا اینکه رابطه ی بسیار بد و شکننده ای با پدر خود دارند و به تعریف بهتر، از داشتن یک پدر پشتیبان و مهربان و رفیق محرومند.
پناه بردن عاطفی دختران نوجوانی که از چنین خانواده هایی برخاسته اند، به آغوش ناکسانی همچون "آیدین آغداشلو" و "حمید شانس"، تنها به همین دلیل است. آنها به دنبال آغوش گرم و پشتیبان یک پدرند و نه بیشتر. هتا عشقی که در پس اینگونه روابط پدید می آید نیز، به همین زلالی است. نخستین قربانی ایی که با او گفتگو کردم، می گفت: “او برای من مانند بابالنگ دراز بود" !!
محکوم کردن قربانیان و تمسخر عشق زلالی که به اینگونه اساتید داشته اند، اشتباه کشنده ای است. در فرهنگ ما، آموزگاران و استادان جایگاهی هم تراز جایگاه پدران و مادران دارند. پس آن کسی را باید به محاکمه کشید و بازخواست کرد که از این جایگاه سو استفاده کرده است و به کسانی دست اندازی و تجاوز کرده و مورد استعمارشان قرار داده است که به او به عنوان یک پدر پشتیبان می نگریسته اند.
از این دختران که از نوجوانی، سال ها مورد بهره کشی جنسی پدر معنوی خود قرار گرفته اند و روانی زخمی و فروپاشیده دارند، چه انتظاری دارید؟
کدام شرایط را مهیا کرده ایم که اینک از این دختران قربانی درخواست کنیم که بیایند و شکایت خود را مطرح کنند ؟
نظرات هم میهنان را در اینگونه موارد ببینید که به آسانی انگ روسپیگری می زنند و از خواست و خرسندی قلبی قربانیان می گویند و غرض شخصی را دلیل این افشاگری ها می دانند و به ستایش و پاکیزه سازی استادان فاسد می پردازند.
مشکل اصلی، این استادان بهره کش نیستند. مشکل اصلی، تعاریف اشتباهی است که در ذهن ما ریشه دوانده اند و همین باعث شده قوانین جزایی اسلام کثافته ی ناب محمدی این چنین ضعیف، ناکارآمد و مردسالارانه باشند. مشکل اصلی ماییم. به جای ستایش مفسدان و تخریب و تمسخر و تهدید قربانیان، شرایطی را مهیا کنید تا نه تنها قربانیان آغداشلو و شانس که همه ی زنان و دختران و همچنین پسرانی که در درازنای همه ی این سال ها مورد بهره کشی جنسی استادان، مدیران، فرماندهان و دیگر طبقات فرادست جامعه قرار داشته اند، لب به سخن بگشایند.
افشین پرورش
پناه بردن عاطفی دختران نوجوانی که از چنین خانواده هایی برخاسته اند، به آغوش ناکسانی همچون "آیدین آغداشلو" و "حمید شانس"، تنها به همین دلیل است. آنها به دنبال آغوش گرم و پشتیبان یک پدرند و نه بیشتر. هتا عشقی که در پس اینگونه روابط پدید می آید نیز، به همین زلالی است. نخستین قربانی ایی که با او گفتگو کردم، می گفت: “او برای من مانند بابالنگ دراز بود" !!
محکوم کردن قربانیان و تمسخر عشق زلالی که به اینگونه اساتید داشته اند، اشتباه کشنده ای است. در فرهنگ ما، آموزگاران و استادان جایگاهی هم تراز جایگاه پدران و مادران دارند. پس آن کسی را باید به محاکمه کشید و بازخواست کرد که از این جایگاه سو استفاده کرده است و به کسانی دست اندازی و تجاوز کرده و مورد استعمارشان قرار داده است که به او به عنوان یک پدر پشتیبان می نگریسته اند.
از این دختران که از نوجوانی، سال ها مورد بهره کشی جنسی پدر معنوی خود قرار گرفته اند و روانی زخمی و فروپاشیده دارند، چه انتظاری دارید؟
کدام شرایط را مهیا کرده ایم که اینک از این دختران قربانی درخواست کنیم که بیایند و شکایت خود را مطرح کنند ؟
نظرات هم میهنان را در اینگونه موارد ببینید که به آسانی انگ روسپیگری می زنند و از خواست و خرسندی قلبی قربانیان می گویند و غرض شخصی را دلیل این افشاگری ها می دانند و به ستایش و پاکیزه سازی استادان فاسد می پردازند.
مشکل اصلی، این استادان بهره کش نیستند. مشکل اصلی، تعاریف اشتباهی است که در ذهن ما ریشه دوانده اند و همین باعث شده قوانین جزایی اسلام کثافته ی ناب محمدی این چنین ضعیف، ناکارآمد و مردسالارانه باشند. مشکل اصلی ماییم. به جای ستایش مفسدان و تخریب و تمسخر و تهدید قربانیان، شرایطی را مهیا کنید تا نه تنها قربانیان آغداشلو و شانس که همه ی زنان و دختران و همچنین پسرانی که در درازنای همه ی این سال ها مورد بهره کشی جنسی استادان، مدیران، فرماندهان و دیگر طبقات فرادست جامعه قرار داشته اند، لب به سخن بگشایند.
افشین پرورش
نظرات