تروریست خمینی زاده ای که به درک واصل شد
قد نسبتن کوتاهی داشت و خودش در واقع عددی نبود و بیشتر دار و دسته اش زیر نام او گردن کلفتی می کردند. سال ۱۳۳۹ که شاهزاده رضا پهلوی در بیمارستان و زایشگاه ملکه ی مادر در مولوی زاده شد، موقع خروج شهبانو و فرزندش ولی عهد، چند گاو جلوی خودروی شهبانو سر برید (خودم شاهد عینی بودم و در محل حضور داشتم).
در اظهار شاه دوستی به مناسبت های مختلف بسیار افراط می کرد و بین او و شعبان جعفری برای نشان دادن علائق شاه پرستیشان رقابت بود.
در رویدادهای خرداد سال ۴۲ که پیش آمد، این لات فریب سپهبد تیمور بختیار وشاهپور حمید رضا پهلوی را خورد و به تصور اینکه کار شاه تمام است، عوامل و نوچه های خود که از پیش و مخفیانه سازمان داده بود را به خیابان ها آورد و در اغتشاشات مشارکت کرد. اما با سرکوب شدید غائله ای که از سوی سپهبد تیمور بختیار (فرنشین فراری ساواک) و برادر ناتنی شاه (حمید رضا پهلوی) و شرکت های نفتی انگل ستان سازمان داده شده بود، به همراه گروه بسیاری از اغتشاش گران، دستگیر و محاکمه و به اعدام محکوم شد.
در جریان محاکمه گفته شد که طیب حاج رضایی برای سازمان دهی ارازل و اوباش، مقادیری پول از تیمور بختیار دریافت کرده و بخش بزرگی از آن را هم برای خودش برداشته است.
طیب پس از اعلام رای دادگاه، در حالی که به دهشت افتاده بود، رخت خود را بالا زد و تصویر رضا شاه که روی تنش خالکوبی شده بود را به دادستان و قاضی و مقامات نظامی و خبرنگاران نشان داد و با اظهار مراتب شاه دوستی خود، تقاضای بخشش می کرد !!
یک زن دوم و یک خانه ای هم در اطراف میدان عمام اوسین کنونی (پیشتر میدان فوزیه) داشت و من از نزدیک او را خوب می شناختم و باید بگویم این فرد، قربانی بی اطلاعی خود از بازی های سیاسی و دیدن ژرفای بازی های پشت پرده شد. تا دم مرگ هم که به میدان تیر چیتگر آورده شد تا تیرباران شود، جاوید شاه می گفت تا شاید در واپسین لحظات، مورد بخشش قرار گیرد !!
پس از این غائله، شاهپور حمید رضا پهلوی از القاب خود خلع شد و از کاخ سلطنتی اخراج گردید و سپهبد تیمور بختیار در عراق (استان دیاله، نزدیک مرز ایران) ترور شد.
فرتوری که دیدید، تصویر خالکوبی شده ی اعلا حضرت رضا شاه بزرک بر جلوی تن طیب حاج رضایی است که وی را پیش از بسته شدن به چوبه ی تیرباران، در حال نشان دادن به خبرنگاران نشان می دهد.
اسکندر الکساندر دلدام
ویرایش: داریوش افشار
نظرات