مدت های درازی است که مردم برای پول های سرقت شده ی شان از سوی عوامل بانکی و بنیادهای اعتباری رژیم، به خیابان ها می ریزند و حق خود را طلب می کنند. اما رژیم ولایت فقیه بر خلاف تایید قانونی این نهادهای اقتصادی و بانکی و عملن دادن تضمین به مردم به جهت قعالیت قانونی آنها، نه تنها از پیگیری پرونده های اختلاس های ملیاردی ناتوان و درمانده است، که هتا خود حکومت هم توان جبران این دزدی ها را ندارد.
بدین معنی که هم اکنون هزاران تن از کارگران صنایع گوناگون و ریز و درشت ایران، ماه هاست که حقوق خود را دریافت نکرده اند، آن هم حقوقی که به خودی خود کفاف کمینه ی هزینه های زندگی به ویژه در کلان شهرها و البته پاییتخت را نمی دهد. پس چه باید کرد ؟ رژیم درمانده شده !! بدتر از این، آن دسته از ناکسانی که در اختلاس ها دست داشته اند، یا بیشتر مستقیمن از بدنه ی سازمان تروریستی سپاه هستند یا وابسته ی به این نهاد نظامی، سیاسی، اقتصادیند و این بدین معنی است که کوچک ترین انگیزه ی مبارزه با فساد اقتصادی هم، از همان آغاز در درون رژیم وجود ندارد.
در پی این بخور و ببرها و خالی کردن دست مردم از سرمایه های یک عمر جان کندنشان، به تازگی بازرس "منصور نظری" نیز، درباره ی فساد ریشه دار و مافیای "منفعت طلبی مادی" سرکردگان رژیم در قوه ی قضاییه، طی پیامی ویدیویی، افشاگری کرد.
این جستار را می توانید از اینجا بخوانید.
اما اکنون که مردم به خاک سیاه نشسته اند و شرکت های عریض و طویل سپاه هر روز ثروتمندتر می شوند و بنگاه های اقتصادی و صنایع را یکی یکی می بلعند، آیا رژیم به راستی از اعتراض های مردمی ترسی دارد ؟
اکنون در دوره ای از بحران سیاسی رژیم به سر می بریم که بیت دیکتاتور رژیم خامنه ای، از پس از آغاز دوره ی دوم دولت حسنک روحانی تاکنون، هیچ دیدار رسمی ایی با وی نداشته است. همیشه رسم بر این بوده است که هفته ای یک روز و در یک ساعت مشخص، هیئت دولت با ولی فقیه دیدار می کرده و موضوعات مطروحه ی بین خود را به بحث می نشستند. این ورافتادن دیدارهای دولت با خامنه ای، تنها بدین معنا می تواند باشد که دیکتاتور ولایت فقیه از روند کاری و رفتار سیاسی دولت روباه بنفش ناخرسند است، تا بدان پایه که هتا حاضر نیست با آنها دیدار رسمی و منظم هفتگی داشته باشد !!
اکنون در چنین شرایطی، سپاه پاسداران که بازوی امنیتی و سرکوبگر رژیم می باشد، نه تنها از این اعتراضات مردم چپاول شده ناراحت نیست، بلکه به چشم فرصت بدان نیز نگاه می کند؛ فرصتی برای دستاویز کردن کوچک ترین حرکت مردم به سوی براندازی یا شعار علیه مشروعیت هرگز نداشته ی رژیم، تا بدین بهانه کودتای سپاه عامل تحریکی و بهانه ی خود را به دست آورد و چکمه پوشان سبز لجنی و لباس شخصی ها، بتوانند به خیابان های پاییتخت سرازیر شوند و با یک "حکومت نظامی ناگفته"، عملن مقدمات یک کودتا را آماده سازند. کودتایی که نه خیلی سخت، بلکه بسیار نرم، که تیغش هم اکنون روی گردن حسنک روحانی حس می شود.
همین جستار در کیهان سوئد
بدین معنی که هم اکنون هزاران تن از کارگران صنایع گوناگون و ریز و درشت ایران، ماه هاست که حقوق خود را دریافت نکرده اند، آن هم حقوقی که به خودی خود کفاف کمینه ی هزینه های زندگی به ویژه در کلان شهرها و البته پاییتخت را نمی دهد. پس چه باید کرد ؟ رژیم درمانده شده !! بدتر از این، آن دسته از ناکسانی که در اختلاس ها دست داشته اند، یا بیشتر مستقیمن از بدنه ی سازمان تروریستی سپاه هستند یا وابسته ی به این نهاد نظامی، سیاسی، اقتصادیند و این بدین معنی است که کوچک ترین انگیزه ی مبارزه با فساد اقتصادی هم، از همان آغاز در درون رژیم وجود ندارد.
در پی این بخور و ببرها و خالی کردن دست مردم از سرمایه های یک عمر جان کندنشان، به تازگی بازرس "منصور نظری" نیز، درباره ی فساد ریشه دار و مافیای "منفعت طلبی مادی" سرکردگان رژیم در قوه ی قضاییه، طی پیامی ویدیویی، افشاگری کرد.
این جستار را می توانید از اینجا بخوانید.
اما اکنون که مردم به خاک سیاه نشسته اند و شرکت های عریض و طویل سپاه هر روز ثروتمندتر می شوند و بنگاه های اقتصادی و صنایع را یکی یکی می بلعند، آیا رژیم به راستی از اعتراض های مردمی ترسی دارد ؟
اکنون در دوره ای از بحران سیاسی رژیم به سر می بریم که بیت دیکتاتور رژیم خامنه ای، از پس از آغاز دوره ی دوم دولت حسنک روحانی تاکنون، هیچ دیدار رسمی ایی با وی نداشته است. همیشه رسم بر این بوده است که هفته ای یک روز و در یک ساعت مشخص، هیئت دولت با ولی فقیه دیدار می کرده و موضوعات مطروحه ی بین خود را به بحث می نشستند. این ورافتادن دیدارهای دولت با خامنه ای، تنها بدین معنا می تواند باشد که دیکتاتور ولایت فقیه از روند کاری و رفتار سیاسی دولت روباه بنفش ناخرسند است، تا بدان پایه که هتا حاضر نیست با آنها دیدار رسمی و منظم هفتگی داشته باشد !!
اکنون در چنین شرایطی، سپاه پاسداران که بازوی امنیتی و سرکوبگر رژیم می باشد، نه تنها از این اعتراضات مردم چپاول شده ناراحت نیست، بلکه به چشم فرصت بدان نیز نگاه می کند؛ فرصتی برای دستاویز کردن کوچک ترین حرکت مردم به سوی براندازی یا شعار علیه مشروعیت هرگز نداشته ی رژیم، تا بدین بهانه کودتای سپاه عامل تحریکی و بهانه ی خود را به دست آورد و چکمه پوشان سبز لجنی و لباس شخصی ها، بتوانند به خیابان های پاییتخت سرازیر شوند و با یک "حکومت نظامی ناگفته"، عملن مقدمات یک کودتا را آماده سازند. کودتایی که نه خیلی سخت، بلکه بسیار نرم، که تیغش هم اکنون روی گردن حسنک روحانی حس می شود.
همین جستار در کیهان سوئد
نظرات