رد شدن به محتوای اصلی

صدای مردم از فشار بر مردم درآمده، اما همه از مترسک ولایت فقیه می ترسند

مردم ایران دیگر منطقی شده اند و حساب و کتاب حالیشان می شود. از هر دری سخن گفتن را به گونه ای مدیریت می کنند که به محض بحث کردن با آنها، با دیوار تعصب و توجیهات شبه علمی و شبه منطقی روبرو می شوی. خوی درشت و خود حق پنداری، بدین گونه که "اگر راست می گویی خلافش را ثابت کن"، جماعت معترض ایرانی را به پرهیز از هم حسی و درک متقابل کشانده است. به راستی، آیینه ی خرد در میان ایرانیان به چند هزار تکه بخش شده است ؟



در حالی که داشتن نیاکان و پیشینیان و مشاهیر را به عنوان "داشتن فرهنگ والا" به خون افیون زده ی حیات ایرانی خود تزریق می کنند که اینها همه تنها تاریخ تلقی می شوند و آن زرنگ بازی ها و پشت هم اندازی ها و دروغ ها و دزدی ها و خیانت ها و حق خوری ها و چشم تنگی ها و ذلت پذیری ها و تهمت زدن ها و توهین کردن ها و ... اند که "فرهنگ" ایران را شکل داده اند.

همه چیزشان اسیر سیاست است و سیاستشان اسیر دین و دینشان اسیر دین فروش و دین فروش اسیر پول و قدرت و پول و قدرت نیازمند مهار مردم و منابع؛ و این همه، به بهره کشی انسان نیاز دارد. همه چیز سیاسی بودن، آن هم از راه تک مهوریت در سیاست و یکی بودن سه قوه ی این رژیم ویرانگر و فاشیستی، یعنی تبانی بر سر دریدن آزادی های فردی و اجتماعی؛ و همراهی مردم با این جریان، یعنی خودکشی ملی و ارزش گزاری های پول مهور و نه اخلاق مهور در هازمان. دین همان پول است، اگر نبود، در گور عمام و عمامک زادگان پول نمی ریختند تا باژ شفاعتشان را پرداخته باشند.

به گفته ی م. دولت آبادی، "هنگامی که هنر در پشتیبانی سیاست قرار گیرد، درست بدان می ماند که زنی نتواند بدون اجازه ی شوهرش جایی برود یا کار مستقلی انجام دهد". به جای هنر، هر چیزی که بگزارید، شرح حال ایرانیان است.

هیچ مترسکی را از گرگ و پلنگ و ببر نساخته اند !!



ورزشکاران این مملکت برای پول و موقعیت بهتر، منطقی شده اند و می دانند که هورا و کف و سوت مشتی مردم که خود ذلیل و عبیرند، برای آنان نان و آب نمی شود. چندی از زنان شوهردار منطقی شده اند و داشتن دوست پسر برایشان بدین معنی است که می توان در کنار داشتن تلوزیون در خانه، به سینما هم رفت. مردان منطقی وقتی پی هوس بازی و زن بازی می روند هم، منطق خودشان را دارند و چون هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد، خوراک خانه را به رستوران نمی برند !!

بگزریم که منافع فردی ایرانیان همیشه بر منافع ملی برتری داشته است و تا چشم کار می کند کاخ هایی بر کوخ ساخته شده است و مایه ی فخرفروشی. این همه ثروت و این همه کشتن دادگری و حق، وعده ی پیروزی الله دجال شما الله پرستان و وعده ی عمام حرامزاده ی تان خمینی بود که با استناد به قرآن کزا، حکومت را از آن مستضعفین می دانست. اینگونه بود که گور خود را آنقدر باشکوه ساخت که تا انقلاب مهدی (تف بر روح و امواتش)، الله این خمینی و خمینی زادگانش را نگاه دارد.



مرگ بر جمهوری اسلامی
مرگ بر اصل ولایت فقیه

همین جستار در کیهان سوئد

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...