رد شدن به محتوای اصلی

جامعه‌ شناسی که پیش از کارشناسی، کارشناسی ارشد گرفت !!

"جامعه‌ شناس برجسته‌ ی رژیم" که کشف کرد شعارهای براندازانه اعتراضات اخیر، تنها کار ۵۰ مارکسیست بوده، معجزه ی بزرگتری  هم دارد که تواضع باعث شده کمتر دیده شود:

"پروفسور حمید رضا جلایی‌ پور، دانشیار جامعه‌ شناسی دانشگاه تهران، ۳ سال پیش از اینکه کارشناسی بگیرد، کارشناسی ارشدش راگرفته است !!"


گفته می‌ شود در بلبشوی دهه ی شصت در ایران، شورشیان حزب‌ الهی که عشق خدمت داشتند اما تکلیف "ز گهواره تا گور دانش بجوی" نیز وبال گردنشان بود، با یک دستور اداری موقت و استفاده از یک رانت حلال، پیش از کارشناسی، کارشناسی ارشد می‌ گرفتند، چون تنها به ۲ روز دانشگاه رفتن نیاز داشت !!

برای نمونه جناب "دوقتور حمید رضا جلایی‌ پور"، به خاطر اینکه در کردستان معاونت سیاسی امنیتی استانداری رژیم بود و نمی‌ توانست در تهران برای گرفتن کارشناسی، هفته‌ ای ۴ روز سر کلاس برود، قرار شد نخست کارشناسی ارشدش را بگیرد و سپس که نیاز به خدمت و تکلیف کمتر شد، برود کارشناسیش را هم بگیرد !!

حمید رضا جلایی‌ پور:
"خداییش من وظیفه ندارم به شما پاسخ بدهم، ولی می‌ دهم. سال ۶۴ برای تحصیل به تهران بازگشتم اما استاندار، وزیر کشور (موسوی) اصرار کردند به منطقه بازگردم. "لذا" از سال ۶۴ تا پایان تحصیلم مقرر شد در منطقه باشم و هفته‌ ای دو روز به تهران بیایم".

"من در طول تحصیلم هتا در یک کلاس هم غایب نبودم. در پاسخ به مغرضانی هم که می‌ گویند این که هنری نیست، عرض کنم که آن سال‌ ها سنندج به تهران پرواز نداشت".

این یعنی اینکه وی هر هفته حدود ۱۱۰۰ کیلومتر در راه بوده است !!

دوقتور جلایی‌پور البته فرمود که او از این رانت استفاده نکرده‌ و کارشناسیش را پیش از ارشدش و با همان ۲ روز در هفته و ۴ ساله گرفته است.

البته کلاس‌ های دوره ی کارشناسی ۴ روز در هفته است و معلوم نیست چگونه می‌ توان با دو روز در هفته در ۴ سال، ۱۴۷ واحد درسی را گزراند !! جلایی‌ پور همچنین می‌ گوید که اطلاعات تحصیلی او در تارنمای دانشگاه تهران اشتباهی درج شده و اصلاح می‌ شود. البته "این اشتباه" بیش از ۱۰ سال است که درست نشده !!

همین جستار در کیهان سوئد

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...