بُرَیده نقل می کند:
"پیامبر علی را برای آوردن خمس غنیمت نزد خالد فرستاد و من از علی متنفر بودم. علی پس از مقاربت با کنیزی که جزو خمس بود، حمام کرده بود. من به خالد گفتم: "آیا این را نمی بینی ؟ وقتی ما نزد پیامبر رسیدیم، این را برایش خواهم گفت". او گفت: " بریده !! آیا تو از علی متنفری ؟" من گفتم: "بله". او گفت: "آیا نفرت تو از علی به این خاطر نیست که او از خمس، سزاوار بیش از آن است ؟"
یادداشت ذیل این حدیث می گوید:
یادداشت ذیل این حدیث می گوید:
"بریده از علی متنفر بود به این دلیل که او کنیزی را از غنیمت برای خود برداشته بود و او بریده این را خوب نمی دانست".
در اینجا، علی زنی که به تازگی به اسارت درآمده است را تملک کرده، با او نزدیکی می کند. هنگامی که این ماجرا را برای محمد بازگو می کنند، او آن را تایید می کند. توجه داشته باشید که برده ها غنیمت به حساب می آمدند و جزو دارایی های یک مرد الله پرست به شمار بودند، پس آنها، یعنی نرهای الله پرست، می توانند از برده های زن برای مقاربت استفاده کنند و یا به آنها تجاوز کنند.
در اینجا، علی زنی که به تازگی به اسارت درآمده است را تملک کرده، با او نزدیکی می کند. هنگامی که این ماجرا را برای محمد بازگو می کنند، او آن را تایید می کند. توجه داشته باشید که برده ها غنیمت به حساب می آمدند و جزو دارایی های یک مرد الله پرست به شمار بودند، پس آنها، یعنی نرهای الله پرست، می توانند از برده های زن برای مقاربت استفاده کنند و یا به آنها تجاوز کنند.
اناس نقل می کند:
"... پیامبر جنگاورانشان را کشت و زاد و رود و زنانشان به اسارت برده شدند...".
این حدیث شامل جزییات یورش به یهودیان خیبر است. دوباره، شمار بسیاری از زنان و بچه ها به بردگی گرفته می شوند.
متن های اسلامی دیگری موجودند که نشان می دهند محمد چگونه بردگان را خرید و فروش و یا آزاد می کرده. نقل قول های زیر، از کتاب "پشت پرده" هستند:
"ابن قییم الجزیه فقیه بزرگ و مورخ اسلامی، در کتاب خود "زاد المعاد"، بخش ۱، رویه ی ۱۶۰ می گوید:
متن های اسلامی دیگری موجودند که نشان می دهند محمد چگونه بردگان را خرید و فروش و یا آزاد می کرده. نقل قول های زیر، از کتاب "پشت پرده" هستند:
"ابن قییم الجزیه فقیه بزرگ و مورخ اسلامی، در کتاب خود "زاد المعاد"، بخش ۱، رویه ی ۱۶۰ می گوید:
"محمد برده ها و کنیزهای بسیاری داشت. او آنها را می خرید و می فروخت، اما بیشتر می خرید. او یک بار یک برده ی سیاه را به دو تا فروخت (یکی را با دو تا عوض کرد). برده های خریداری شده ی او بیشتر از آنهایی بودند که می فروخت".
محمد شماری برده ی سیاهپوست داشت. یکی از آنها "مَهران" نام داشت که محمد او را وامی داشت که بیش از آنچه در توان یک مرد معمولی است کار کند. هر گاه که محمد و مردانش به سفر می رفتند و از حمل اثاثیه ی شان خسته می شدند، او مهران را وامی داشت که آنها را حمل کند. مهران می گفت:
محمد شماری برده ی سیاهپوست داشت. یکی از آنها "مَهران" نام داشت که محمد او را وامی داشت که بیش از آنچه در توان یک مرد معمولی است کار کند. هر گاه که محمد و مردانش به سفر می رفتند و از حمل اثاثیه ی شان خسته می شدند، او مهران را وامی داشت که آنها را حمل کند. مهران می گفت:
"هتا اگر در یک سفر، من به اندازه ی بار ۶ یا ۷ الاغ هم بار داشتم، باز هم هرکس خسته می شد ممکن بود رخت ها یا سپر یا شمشیرش را روی من بیندازد تا آن بار سنگین را حمل کنم". تبری وجزیه، هردو این را ثبت کرده اند، پس اسلام این رفتار را درست می داند.
علی که داماد محمد بود، کنیز عایشه را جلوی محمد تازیانه زد تا به زنای عایشه اعتراف کند. محمد هتا یک کلمه هم برای منع زدن یک برده ی زن، به علی نگفت.
علی که داماد محمد بود، کنیز عایشه را جلوی محمد تازیانه زد تا به زنای عایشه اعتراف کند. محمد هتا یک کلمه هم برای منع زدن یک برده ی زن، به علی نگفت.
سیره ی رسول الله، ر ۴۹۶
در سیره ی رسول الله، محمد ۸۰۰ مرد را قتل عام می کند و زنان و بچه هایشان را به بردگی می گیرد. او دست کم یک زن یهودی به نام ریحانه را به صیغه می گیرد و مابقی را به مسلمانان می سپارد. سیره می گوید ( ر ۴۶۶):
• نرهای الله پرست اجازه داشتند هر گاه که می خواهند با زنان برده رابطه ی جنسی برقرار کنند: "آیات ۴:۳، ۴: ۲۹، ۳۳:۴۹".
• بردگان در برابر اربابانشان به همان اندازه خوار بودند که اربابان در برابر خدا: "آیه ۱۶:۷۷".
• بنا بر سنت اسلامی، انسان ها در هنگام اسارت می توانستند کشته شوند یا به بردگی کشیده شوند. این نشان می دهد که برده ها باید از پایه ای ترین حق انسانی یعنی حق زندگی، آغاز می کردند.
• بنا بر فقه اسلامی، برده ها کالا بودند. فروش برده ها همتای فروش جانوران بود.
• محمد فرمان داد تا شماری برده که از سوی اربابانشان آزاد شده بودند، دوباره به بردگی گرفته شوند.
• تازیانه زدن برده ها دارای مجوز اسلامی است.
• بنا بر اسلام، شهادت برده در دادگاه قابل پذیرش نیست. ابن تمیه و بخاری، هردو این را ذکر کرده اند.
• بنا بر اسلام، یک الله پرست را نمی توان برای قتل یک برده کشت.
• بنا بر فقه اسلامی، برده ها نمی توانند خودشان برای خودشان همسر انتخاب کنند: "ابن حزم، جلد ۶، بخش ۹".
• بنا بر فقه اسلامی، برده را می توان واداشت تا با هر کسی که اربابش می خواهد ازدواج کند: "ملک ابن اناس، جلد ۲، ر ۱۵۵".
همین جستار در کیهان سوئد
در سیره ی رسول الله، محمد ۸۰۰ مرد را قتل عام می کند و زنان و بچه هایشان را به بردگی می گیرد. او دست کم یک زن یهودی به نام ریحانه را به صیغه می گیرد و مابقی را به مسلمانان می سپارد. سیره می گوید ( ر ۴۶۶):
"سپس فرستاده ی الله، دارایی ها، زنان و کودکان بنی قریظه را میان مسلمین تقسیم کرد..." و "سپس فرستاده ی الله، سعد زید، برادر اشحل را با شماری از زنان اسیر بنی قریظه به نجد فرستاد و او آنها را در ازای اسب و سلاح فروخت".
یک چیز قطعی است:
یک چیز قطعی است:
"محمد یک برده دار بود. نام های بسیاری از برده های محمد به تفضیل در متون اسلامی آمده است".
حقوق برده ها در اسلام
بنا بر حقوق اسلامی، برده ها از کم ترین حقوق مدنی و قانونی برخوردار بوده اند. برای نمونه:
بنا بر حقوق اسلامی، برده ها از کم ترین حقوق مدنی و قانونی برخوردار بوده اند. برای نمونه:
• نرهای الله پرست اجازه داشتند هر گاه که می خواهند با زنان برده رابطه ی جنسی برقرار کنند: "آیات ۴:۳، ۴: ۲۹، ۳۳:۴۹".
• بردگان در برابر اربابانشان به همان اندازه خوار بودند که اربابان در برابر خدا: "آیه ۱۶:۷۷".
• بنا بر سنت اسلامی، انسان ها در هنگام اسارت می توانستند کشته شوند یا به بردگی کشیده شوند. این نشان می دهد که برده ها باید از پایه ای ترین حق انسانی یعنی حق زندگی، آغاز می کردند.
• بنا بر فقه اسلامی، برده ها کالا بودند. فروش برده ها همتای فروش جانوران بود.
• محمد فرمان داد تا شماری برده که از سوی اربابانشان آزاد شده بودند، دوباره به بردگی گرفته شوند.
• تازیانه زدن برده ها دارای مجوز اسلامی است.
• بنا بر اسلام، شهادت برده در دادگاه قابل پذیرش نیست. ابن تمیه و بخاری، هردو این را ذکر کرده اند.
• بنا بر اسلام، یک الله پرست را نمی توان برای قتل یک برده کشت.
• بنا بر فقه اسلامی، برده ها نمی توانند خودشان برای خودشان همسر انتخاب کنند: "ابن حزم، جلد ۶، بخش ۹".
• بنا بر فقه اسلامی، برده را می توان واداشت تا با هر کسی که اربابش می خواهد ازدواج کند: "ملک ابن اناس، جلد ۲، ر ۱۵۵".
همین جستار در کیهان سوئد
نظرات