رد شدن به محتوای اصلی

شورش ۵۷ انقلاب بود یا ضد انقلاب ؟

آنتوني پارسونز در کتابی به نام "غرور و سقوط" که پس از درگزشت شاهنشاه اعلا حضرت محمد رضا پهلوی در سال ۱۹۸۴ در لندن منتشر کرده است، می نويسد:

"در تمام کتاب خودم، در اشاره به رویدادهای سال ۱۹۷۹ ايران، اصطلاح انقلاب را به کار بردم، زيرا وسعت آن زلزله ی سياسی که در آن زمان در اين کشور روی داد، کمتر از انقلاب فرانسه و انقلاب روسيه نبود و با وجود اين، با ارزيابی ژرف تری در اين باره، می توانم صريحن اظهار عقيده کنم که از چار سده ی پيش تا به امروز، تنها يک انقلاب واقعی در ايران صورت گرفته است و آن انقلابی است که به دست رضا شاه پهلوی آغاز شد و به دست محمد رضا شاه ادامه يافت، زيرا در تعبير من، مفهوم يک انقلاب از ميان بردن يک نظم کهنه ی اجتماعی و برقراری يک نظم تازه و كاملن مخالف با نطام کهنه شده ی پيشين است، و اين درست همان کاری است که به دست رضا شاه انجام گرفت.


در اجرای اين انقلاب، بافت سياسی کهنه ی ايران دگرش يافت؛ ارتشی بسيار امروزی با معيارهای نوین به وجود آمد که عنصر اصلی استقرار امنيت و استحکام سازمان های کشوری بود؛ قدرت ارتجاعی طبقه ی ملایان تضعيف شد و يک دولت مرکزی نيرومند با سازمان های حکومتی جهان نو به وجود آمد و مهم تر از همه، گام های نخستين به جانب تبديل سامانه ی قرون وسطایی اقتصاد بازار به يک سامانه ی اقتصاد امروزی و صنعتی برداشته شد. اين تحول به ویژه در دوران فرزند او محمد رضا شاه، در ابعادی بسيار گسترده تر و با شتابی بسيار بيشتر ادامه يافت، به گونه ای که ايران از صورت يک کشور عقب مانده ی  کشاورزی، به صورت کشوری با اقتصاد نيرومند و با خدمات مصرفی و صنايع بنيادی پيشرفته و در عين حال برخوردار از آموزش همگانی و خدمات فراگير بهداشتی درآمد.

بر اين اساس، آنچه در سال های ۱۳۵۶ و۵۷ در ايران انجام گرفت، يک انقلاب نبود، بلکه يک ضدانقلاب بود.


برای بازگرداندن آن ساختار قرون وسطايي که ۶۰ سال پيش از آن رضا شاه بزرگ با آن به مبارزه برخاسته بود و اين  ضد انقلاب توانست چرخ زمان را به مدت دست كم ۶۰ سال به سود بيگانگان به ویژه انگل ستان و کشورهای استعمارگر، به عقب برگرداند؛ و بازيگر اين نمایش سياسی قرن، آخوندها و مذهبيون تهی مغز و به اصطلاح روشنفکران ملی - مذهبی بوده اند.

آنچه در انقلاب سپید دیدید، نمادی از يک انقلاب بزرگ و بسیار ارزشمند است که به حق بايستی آن را بزرگ ترين انقلاب تاريخ ايران به سود مردم دانست، نه آنچه در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ - ۲۵۳۷  رخ داد.



همین جستار در کیهان سوئد

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...