بابک خرمدین و پانترکها!!!!
همان گونه که میدانیم، پان ترکها بارها بی پایه بودن سخنها و نظریاتشان را به اثبات رسانیده اند. از ترک خواندن نظامی گنجوی و مادها گرفته تا ترک خواندن رستم!!!
همان برچسب ها را امروز ، درباره ی پاپک خرمدین می گویند. و این نیز از همان گزینه هایی است که می تواند تنها باعث به ریشخند گرفته شدن آنها شود. نخست اینکه بابک نه بزبان ترکی سخن میراند و نه اینکه از نژاد آغوز و ترک بود. در آن زمان در آذرآبادگان، زبان پهلوی آذری رواج داشت. (بر پایه ی پژوهشهایی که تا کنون انجام شده هیچ نشانی از زبان ترکی در آذربایجان پیدا نشده، از پیش از ۳۰۰ سال پیش) دو اینکه نام پاپک یک نام اصیل ایرانیست. این نام بارها در شاهنامه آمده، این در حالیست که هیچ گاه در منابع ترکی از آن نام برده نشده. سه اینکه به نامهای یاران او(آذین، رستم) و همچنین آیین او (پیرو مزدک و جاویدان پور شهرک و خرمدینی) و زادگاه پدرش(مدائن پایتخت ساسانیان) که نگاه بیندازیم، به آسانی در میابیم که بابک یک ایرانی و بود و نه ترک و آغوز.
سعید نفیسی مورخ سالهای 116-117 مینویسد:
«سرزمینی که بابک خرم دین در آن سالها فرمانروایی داشته از سوی مغرب همسایه ی ارمنستان بوده و بابک در ارمنستان نیز تاخت و تازهایی کرده است به همین جهت با شاهان ارمنستان رابطه داشته و تارخ نویسان ارمنی آگاهیهای چندی درباره وی داده اند. از آن جمله یکی از کشیشان وارداپت واردان یا وارتان که در 1271 میلادی و 670 قمری در گذشته در کتابی که بنام «تاریخ عموم» نوشته و از مآخذ پیش از خود بهره مند شده است، مطالبی دربارۀ او دارد.
ارمنیان نام بابک را گاهی «باب»، گاهی «بابن» و گاهی «بابک» ضبط کرده اند. وارتان در حوادث سال 826 میلادی و 211 قمری می نویسد: «درین روزها مردی از نژاد ایرانی به نام باب که از بغتات) بغداد) بیرون آمده بود بسیاری از نژاد اسماعیل (ارمنیان در آن زمان به تازیان اسماعیلی و از اسماعیلینژاد می گفتند) را به شمشیر از میان برد و بسیاری از ایشان را برده کرد و خود را جاودان می دانست. در جنگی که با اسماعیلیان کرد به یکبار سی هزار تن را نابود کرد. تاگغارخونی آمد و خرد و بزرگ را با شمشیر از میان برد. مأمون هفت سال در سرزمین یونانیان (خاک روم) بود و دژ ناگرفتنی لولوا را گرفت و به بین النهرین بازگشت ...»
دشمنان ترک بابک: معتصم (خیلفهی ترکزاد، یعنی دارای مادری ترك) و سرداران ترک معتصم: ایتاخ٬ بوغا٬ اشناس. گروهی بابک خرمدین و افشین را همپیمان دانسته و گروهی آن دو را از روز نخست دشمن دانستهاند. افشین از آسیای میانه بوده است و تبارش ایرانی ِ سغدی.
به هر رو، میبینید كه جهالت و نادانی بیگانهپرستان تا به كجا رسیده است كه با وجود چنین اسناد صریحی كه بابك را ایرانی/پارسی خواندهاند٬ اینان گمان میكنند بابك ترك بوده و برای چیره ساختن زبان تركی میجنگیده است! در حالی كه دشمنان بابك مزدوران ترك بودند و در حالی كه زبان تركی صدها سال بعد به وسیلهی زردپوستان آسیای میانهای مهاجر و مهاجم در آذربایجان گسترش داده شد. كهنترین آثار تركی نیز متعلق به مغولستان و سپس به زبان ایغوری مانوی هستند. آشكار است كه هیچ شباهتی میان این تركهای اصیل و هممیهنان تركزبان ولی غالبأ ایرانیتبار آذری وجود ندارد.
همان گونه که میدانیم، پان ترکها بارها بی پایه بودن سخنها و نظریاتشان را به اثبات رسانیده اند. از ترک خواندن نظامی گنجوی و مادها گرفته تا ترک خواندن رستم!!!
همان برچسب ها را امروز ، درباره ی پاپک خرمدین می گویند. و این نیز از همان گزینه هایی است که می تواند تنها باعث به ریشخند گرفته شدن آنها شود. نخست اینکه بابک نه بزبان ترکی سخن میراند و نه اینکه از نژاد آغوز و ترک بود. در آن زمان در آذرآبادگان، زبان پهلوی آذری رواج داشت. (بر پایه ی پژوهشهایی که تا کنون انجام شده هیچ نشانی از زبان ترکی در آذربایجان پیدا نشده، از پیش از ۳۰۰ سال پیش) دو اینکه نام پاپک یک نام اصیل ایرانیست. این نام بارها در شاهنامه آمده، این در حالیست که هیچ گاه در منابع ترکی از آن نام برده نشده. سه اینکه به نامهای یاران او(آذین، رستم) و همچنین آیین او (پیرو مزدک و جاویدان پور شهرک و خرمدینی) و زادگاه پدرش(مدائن پایتخت ساسانیان) که نگاه بیندازیم، به آسانی در میابیم که بابک یک ایرانی و بود و نه ترک و آغوز.
سعید نفیسی مورخ سالهای 116-117 مینویسد:
«سرزمینی که بابک خرم دین در آن سالها فرمانروایی داشته از سوی مغرب همسایه ی ارمنستان بوده و بابک در ارمنستان نیز تاخت و تازهایی کرده است به همین جهت با شاهان ارمنستان رابطه داشته و تارخ نویسان ارمنی آگاهیهای چندی درباره وی داده اند. از آن جمله یکی از کشیشان وارداپت واردان یا وارتان که در 1271 میلادی و 670 قمری در گذشته در کتابی که بنام «تاریخ عموم» نوشته و از مآخذ پیش از خود بهره مند شده است، مطالبی دربارۀ او دارد.
ارمنیان نام بابک را گاهی «باب»، گاهی «بابن» و گاهی «بابک» ضبط کرده اند. وارتان در حوادث سال 826 میلادی و 211 قمری می نویسد: «درین روزها مردی از نژاد ایرانی به نام باب که از بغتات) بغداد) بیرون آمده بود بسیاری از نژاد اسماعیل (ارمنیان در آن زمان به تازیان اسماعیلی و از اسماعیلینژاد می گفتند) را به شمشیر از میان برد و بسیاری از ایشان را برده کرد و خود را جاودان می دانست. در جنگی که با اسماعیلیان کرد به یکبار سی هزار تن را نابود کرد. تاگغارخونی آمد و خرد و بزرگ را با شمشیر از میان برد. مأمون هفت سال در سرزمین یونانیان (خاک روم) بود و دژ ناگرفتنی لولوا را گرفت و به بین النهرین بازگشت ...»
دشمنان ترک بابک: معتصم (خیلفهی ترکزاد، یعنی دارای مادری ترك) و سرداران ترک معتصم: ایتاخ٬ بوغا٬ اشناس. گروهی بابک خرمدین و افشین را همپیمان دانسته و گروهی آن دو را از روز نخست دشمن دانستهاند. افشین از آسیای میانه بوده است و تبارش ایرانی ِ سغدی.
به هر رو، میبینید كه جهالت و نادانی بیگانهپرستان تا به كجا رسیده است كه با وجود چنین اسناد صریحی كه بابك را ایرانی/پارسی خواندهاند٬ اینان گمان میكنند بابك ترك بوده و برای چیره ساختن زبان تركی میجنگیده است! در حالی كه دشمنان بابك مزدوران ترك بودند و در حالی كه زبان تركی صدها سال بعد به وسیلهی زردپوستان آسیای میانهای مهاجر و مهاجم در آذربایجان گسترش داده شد. كهنترین آثار تركی نیز متعلق به مغولستان و سپس به زبان ایغوری مانوی هستند. آشكار است كه هیچ شباهتی میان این تركهای اصیل و هممیهنان تركزبان ولی غالبأ ایرانیتبار آذری وجود ندارد.
نظرات