آیا هرگز کسی به آرامگاه "امیر کبیر" رفته است ؟ آیا کسی می داند که آرامگاه او هم در کربلاست ؟ آیا اسلن او آرامگاهی دارد ؟!
مردی که دستور داد رسم قمه زنی و لوتی بازی، از شهرها و راه ها برداشته شود. همراه داشتن اسلحه سرد و سلاح گرم را ممنوع کرد. همچنین او مراسم بست نشینی را برداشت که البته این کار امیر کبیر، مخالفت بسیاری از آخوندهای مفت خواره و دکاندار دین را برانگیخت. هنگامی که او برنامه ی دولت ایران برای مایه کوبی را آغاز کرد، آخوندها گفتند که با انجام مایه کوبی، جن به خون انسان وارد می شود.
امیر بی درنگ فرمان داد هر کسی که آبله نکوبد، باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. اما نفوذ سخن آخوندهای دروغگوی فریبکار، بیش از فرمان امیر بود. شماری که پول کافی داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبله کوبی سر باز زدند. شماری دیگر در آب انبارها پنهان می شدند یا از شهر بیرون می رفتند. در همه ی شهر تهران و روستاهای پیرامون آن، تنها ۳۳۰ تن آبله کوبیدند !!
امیر کبیر، مردی که ایستاده مرد |
امیر بی درنگ فرمان داد هر کسی که آبله نکوبد، باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. اما نفوذ سخن آخوندهای دروغگوی فریبکار، بیش از فرمان امیر بود. شماری که پول کافی داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبله کوبی سر باز زدند. شماری دیگر در آب انبارها پنهان می شدند یا از شهر بیرون می رفتند. در همه ی شهر تهران و روستاهای پیرامون آن، تنها ۳۳۰ تن آبله کوبیدند !!
روزی، بقالی که فرزندش از بیماری آبله مرده بود را به نزد او آوردند. امیر به پیکر بی جان کودک نگریست و گفت: "ما که برای نجات بچه هایتان آبله کوب فرستادیم". پیرمرد با اندوه فراوان گفت: "حضرت امیر، به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبیم، جن زده می شود". امیر فریاد کشید: "وای از جهل و نادانی".
امیر نتوانست تحمل کند و آغاز به گریستن کرد. در آن هنگام، "میرزا آقاخان" وارد شد، به او نزدیک شد و گفت: "گریستن، آن هم به اینگونه، برای بچه ی شیرخوار بقال و چقال در شان شما نیست" !!
امیر به او گفت: "تا زمانی که ما سرپرستی این ملت را بر عهده داریم، پاسخگوی مرگشان هم ما هستیم". میرزا آقاخان آهسته گفت: "ولی اینان خود در اثر نادانی، آبله نکوبیده اند". و امیر کبیر در پاسخ گفت: "و پاسخگوی نادانیشان نیز ما هستیم. اگر ما در هر روستا و کوچه و خیابانی مدرسه بسازیم و کتابخانه ایجاد کنیم، ریشه ی نادانی کنده خواهد شد. در سالروز مرگش، هر چه گشتم کسی یادی از او نکرده بود !!
ملتی که برای متجاوزان به مادران و پدران خود، بر سر و سینه می زنند و از بزرگان سرزمین خود بی خبرست، سرنوشتی بهتر از این نخواهند داشت.
امیر نتوانست تحمل کند و آغاز به گریستن کرد. در آن هنگام، "میرزا آقاخان" وارد شد، به او نزدیک شد و گفت: "گریستن، آن هم به اینگونه، برای بچه ی شیرخوار بقال و چقال در شان شما نیست" !!
امیر به او گفت: "تا زمانی که ما سرپرستی این ملت را بر عهده داریم، پاسخگوی مرگشان هم ما هستیم". میرزا آقاخان آهسته گفت: "ولی اینان خود در اثر نادانی، آبله نکوبیده اند". و امیر کبیر در پاسخ گفت: "و پاسخگوی نادانیشان نیز ما هستیم. اگر ما در هر روستا و کوچه و خیابانی مدرسه بسازیم و کتابخانه ایجاد کنیم، ریشه ی نادانی کنده خواهد شد. در سالروز مرگش، هر چه گشتم کسی یادی از او نکرده بود !!
ملتی که برای متجاوزان به مادران و پدران خود، بر سر و سینه می زنند و از بزرگان سرزمین خود بی خبرست، سرنوشتی بهتر از این نخواهند داشت.
نظرات