رد شدن به محتوای اصلی

دختران ایران باز هم در آنش سوختند

سالانه ملیون ها و بلکه صدها ملیون ماهی از سوی ماهیگیران شکار می شوند و صدها هزار جانور دیگر نیز به منظور خوراک انسانی، طعمه ی شکار می گردند. اینها همگی هیچ !!


یعنی انسان به خود اجازه داده است تا برای شکم خویش، جان دیگر جانداران را به آسانی بگیرد و این روند کشتار به خاطر رشد فناوری و صنعتای شدن تولید خوراک، شتاب و گسترش سرسام آوری به خود گرفته است که در رویه و فرایند تولید گوشت از جانداران بیچاره، کوچک ترین رحمی هم به خرج داده نمی شود. به دیگر سخن آنها هتا ساخته می شوند که به عنوان خوراک برای انسان ها کشتار شوند !!

این جهنم انسانی برای جاندارانی است که در زیر سرپرستی و چیرگی انسان ها به سر می برند. هیچ دین الهی و ابراهیمی ایی هم جلوگیر آن نشده است که مبادا جان جانواران بی گناه گرفته شود و واروونه ی آن، ادیان و آیین های باستانی و غیر الهی و ابراهیمی همچون بودایی گری، هندویی گری و هتا آیین شمن ها همانند آمریکای جنوبی، یا به کلی کشتار جانوران را ممنوع کرده اند یا تا آنجا که توانسته اند آن را محدود کرده اند.

انسان ایرانی از این همه، تنها به مقداری از توحش گوشت خواری دست یافته است که دین مبین و کامل اسلام اهریمنی به او اجازه داده است.



در این میان، انسانی که به گفته ی فرهیختگانی همچون زنده یاد "صادق هدایت"، از خونریزی جانوران و خوردن گوشت تنشان احساس خرسندی و خوشحالی می کنند، تا روزگاری که بر این توحش باقی هستند نمی توانند از جرگه ی انسان خونخوار و فاسد بیرون شوند و از همینروست که وی نیز بر این باور بود که تا زمانی که انسان ها دست از گوشت خوارگی برندارند، جنگ و آدمکشی نیز از میان هازمان ایرانی رخت نخواهد بست.

بارها در این سرزمین الله زده تجربه شده است که هتا فرزندان انسان که ضعیف ترین قشر هازمان انسانی باشند، طمعه ی آتش گشته اند؛ آن هم درست در جایی که قرار بوده برای فردایی بهتر آموزش ببینند !!

چند بار باید شاهد آن باشیم که فرزندانمان، گل هایی پرپر شده باشند که آتش نفت مدرسه تحملشان را نداشته است ؟ به کجا باید شکایت برد و چگونه باید این وضعیت فاجعه بار و بسیار تاسف انگیز را به گوش مردمی بی تفاوت رساند که در اوج بی تفاوتیشان، حکومتی اسلامی به نام و کام اهریمن بر آنها چیرگی یافته و حکومت می کند ؟

مردم بلا زده ی ایران تا به کی باید این خفت را به نام شکیبایی تاب آورند و تا به کی این به اصطلاح مسئولان جمهوری اسلامی باید در برابر خواسته های بر حق مردم، بر آنها پوزخندهای زهرآلود و تمسخر آمیز بزنند و چرا شما مردم تحمل می کنید ؟ اگر در ایالات متحده ناکسی جرات کند که بدون اجازه و هتا بدون انگیزه ی دزدی یا تجاوز وارد حریم خصوصی و شخصی فردی شود، برای نمونه وارد ملک خصوصی آنها گردد، صاحب آن زمین یا خانه می تواند یک خشاب را روی آن متجاوز خالی کند؛ اما در ایران اشغالی ؟؟!!



در ایران اشغالی، مردم الله زده ای زندگی می کنند که دخترانشان را می برند و در زندان به جرم دوشیزه بودن، متجاوز جنسیشان را به عقد زوریشان درمی آورند و آن حرامزاده ی برسرشت را داماد آن دخترک می خوانند تا مبادا که آن دختر پس از اعدام، به خاطر آنکه باکره و دوشیزه است، وارد بهشت الکزا شود !! پس از آن، پس از آنکه دختر را تیرباران کردند، همان بامداد داماد کزایی آدمخوار متجاوزش را با دسته گل و یک جعبه شیرینی به در خانه ی پدر و مادر آن دختر می فرستند و می گویند تبارک الله !!، دختر شما چند ساعت پیش اعدام شد، این هم دامادتان است که برایتان مهریه ی دخترتان را آورده است !!

اگر آن پدر بی غیرت، در همانجا یک گلوله به مغز آن حرامزاده ها شلیک کرده بود، آیا امروز ما مردمی می بودیم که شاهد زنده زنده سوختن فرزندانمان در مدارس کزایی رژیم باشیم ؟!

بی تفاوتی شما نه تنها ایران را ویران کرده است و همه چیز این سرزمین را به تاراژ داده است، که نسل های بی شماری که خود شما را هم شامل می شود را به کام بدبختی و فرومایگی و افتخار در زندگی ایی خفت بار کشانده است؛ شما از درون این فاضلاب گه، پلشتی کردار و رفتار خود را نمی بینید، اما درد و رنج آن را می کشید.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...