اصلی که دست کم بر روی ایرانیان بسیار خوب پاسخ داده است و باز هم پاسخ خواهد داد؛ اینکه، شکم ایرانی را نه چندان پر کن کز دهانش برآید، نه چندان که از ضعف جانش برآید !!
جمهوری اسلامی، ولایت فقیه شیعه بر سر نابالغانی است که به حدی از شعور و درک و اختیار نرسیده اند که خود برای خود تصمیم بگیرند و این از دید فقهی، به مانند سرپرستی از کودکانی یتیم و کوچک است که به گفته ی عربش آنها را "صغیر" می دانند. در این ادبیات اسلامی، فقیه کزایی که البته همیشه هم واجد همه ی شرایط فقاهت یا همان دستور دینی است، به تنها به سان یک دیکتاتوری که بر جایگاه خدای موهوم و پیغمبر خودخوانده ی عربش تکیه زده است، بر سر ملیون ها انسان بی نوا حکم فرمانی می کند.
اگر دیدید که کارگرها با خیابان ریخته اند و برای شکمشان دارند داد و فریاد می کنند، بدانید که جمهوری اسلامی آن را چند سال یا دست کم چند ماه پیشتر از آن پیش بینی کرده است، زیرا این کار آغازی دستگاه های اطلاعاتی است که رویدادها را پیش بینی کنند تا عنصر غافلگیری دشمن را از بین برده یا به کم ترین حد خود برسانند.
افزون بر این، تظاهرات کارگری آن بخشی از کارگران یک یا دو شرکت در یک شهر، به هیچ روی به معنای جنبش کارگری که نیست هیچ، که البته جنبشی براندازانه هم نخواهد بود. به دیگر سخن، همه ی آن پفیوزهایی که از تظاهرات کارگران هفت تپه پشتیبانی می کنند، یا به دنبال اهداف دیگری هستند و یا امیدوارند که دامنه ی این تظاهرات به شهرها و کارگران دیگر کارخانه ها نیز کشیده شود تا بتوانند از جنبش ایجاد شده به منظور اهداف براندازانه بهره برداری کنند.
اما سیاست بخور و نمیر جمهوری اسلامی چنین اجازه ای را به کارگرانی که برانداز نیستند و تنها دغدغه ی شان نان و شکم است، نمی دهد.
از اینرو، تروریست های تجزیه طلبی همچون گروهک تروریستی مجاهدین خلق، تمرکز خود را بر جریان هایی معطوف می دارند که هم کارگری باشند تا با ساختار مارکسیستی این گروهک چپ خلقی جور دربیاید و هم اینکه از این جریان نهایت بهره برداری را کرده و آنها را بیشتر متمرکز بر مناطق و شهرهایی از کشور می کنند که جریان های تجزیه طلب پانکرد و پان عرب و پانترک، در آنها توانسته اند رشد کرده و خودنمایی کنند.
به دیگر سخن، جای شکفتی آنجاست که چرا در میانه ی کشور و برای نمونه در شیراز، هیچ تظاهرات کارگری ایی انجام نمی شود !! یا اگر چنین چیزی هم رخ داده، صدای آن به گوش کسی نرسیده است !!
سودمندی جریان تظاهرات کارگری آنجاست که جنبش های کارگری پیشتر از سوی چپ خلقی ها و سوسیالیست ها و مارکسیست ها مصادره شده است و پیوند کارگر بازی با گروهک های تروریستی و مسلح تجزیه طلب پانکرد، امری آشکار است که هتا نام کارگر را بر روی گروهک های تروریستی خود نیز حمل می کنند.
چرا کارمندان که حقوقشان با حقوق کارگران در یک بازه می باشد، دست به تظاهرات نمی زنند ؟ آیا دلیل تظاهرات آن شمار از کارگران، این نیست که پرداختی های آنها عقب مانده است و نه اینکه دستمزدشان پایین است ؟! اساسن تظاهرات کارگری برای این روی نداده اند که بگویند پول نفت و گازشان کو، بلکه تنها برای بخور و نمیر و روزمرگی و تداوم خاک بر سری همیشگی که سبک ویژه ی کارگران است، انجام گرفته است و این دله بازی راه با جایی نمی برد. تا آدم نشوید، آدم نمی کنید.
اینکه جنبشی به عنوان جنبش کارگری وجود ندارد و تنها چند کارگر یکی دو شرکت در یک شهر به تظاهرات پرداخته اند و آن هم نه برای افزایش حقوق که برای اعتراض به پرداخت نشدن دستمزد ماه ها طلبکاریشان، بدین معنیست که این ننر بازی ها نه تنها براندازانه نیست که هتا برای اهداف عالی احقاق حق از جمله افزایش حقوق و مزایا هم نمی باشد، بلکه سرفن مشتی کارگر هستند که طبق معمول دنبال چند لقمه نان بیشتر برای سیر کردن شکم خود و خانواده ی شان هستند.
این یعنی اینکه، سیاست بخور و نمیر جمهوری اسلامی نه تنها بیدی نیست که از این بادها بلرزد، بلکه بسیار هم خوشحال است که می تواند از این جماعت گرسنه به عنوان سوپاپ های اطمینان خود به بهره کشی وادارد و هر چه خوش رقص تر، بهتر !!
داداچ داری اشتباه می زنی !!
جمهوری اسلامی، ولایت فقیه شیعه بر سر نابالغانی است که به حدی از شعور و درک و اختیار نرسیده اند که خود برای خود تصمیم بگیرند و این از دید فقهی، به مانند سرپرستی از کودکانی یتیم و کوچک است که به گفته ی عربش آنها را "صغیر" می دانند. در این ادبیات اسلامی، فقیه کزایی که البته همیشه هم واجد همه ی شرایط فقاهت یا همان دستور دینی است، به تنها به سان یک دیکتاتوری که بر جایگاه خدای موهوم و پیغمبر خودخوانده ی عربش تکیه زده است، بر سر ملیون ها انسان بی نوا حکم فرمانی می کند.
اگر دیدید که کارگرها با خیابان ریخته اند و برای شکمشان دارند داد و فریاد می کنند، بدانید که جمهوری اسلامی آن را چند سال یا دست کم چند ماه پیشتر از آن پیش بینی کرده است، زیرا این کار آغازی دستگاه های اطلاعاتی است که رویدادها را پیش بینی کنند تا عنصر غافلگیری دشمن را از بین برده یا به کم ترین حد خود برسانند.
افزون بر این، تظاهرات کارگری آن بخشی از کارگران یک یا دو شرکت در یک شهر، به هیچ روی به معنای جنبش کارگری که نیست هیچ، که البته جنبشی براندازانه هم نخواهد بود. به دیگر سخن، همه ی آن پفیوزهایی که از تظاهرات کارگران هفت تپه پشتیبانی می کنند، یا به دنبال اهداف دیگری هستند و یا امیدوارند که دامنه ی این تظاهرات به شهرها و کارگران دیگر کارخانه ها نیز کشیده شود تا بتوانند از جنبش ایجاد شده به منظور اهداف براندازانه بهره برداری کنند.
اما سیاست بخور و نمیر جمهوری اسلامی چنین اجازه ای را به کارگرانی که برانداز نیستند و تنها دغدغه ی شان نان و شکم است، نمی دهد.
از اینرو، تروریست های تجزیه طلبی همچون گروهک تروریستی مجاهدین خلق، تمرکز خود را بر جریان هایی معطوف می دارند که هم کارگری باشند تا با ساختار مارکسیستی این گروهک چپ خلقی جور دربیاید و هم اینکه از این جریان نهایت بهره برداری را کرده و آنها را بیشتر متمرکز بر مناطق و شهرهایی از کشور می کنند که جریان های تجزیه طلب پانکرد و پان عرب و پانترک، در آنها توانسته اند رشد کرده و خودنمایی کنند.
به دیگر سخن، جای شکفتی آنجاست که چرا در میانه ی کشور و برای نمونه در شیراز، هیچ تظاهرات کارگری ایی انجام نمی شود !! یا اگر چنین چیزی هم رخ داده، صدای آن به گوش کسی نرسیده است !!
سودمندی جریان تظاهرات کارگری آنجاست که جنبش های کارگری پیشتر از سوی چپ خلقی ها و سوسیالیست ها و مارکسیست ها مصادره شده است و پیوند کارگر بازی با گروهک های تروریستی و مسلح تجزیه طلب پانکرد، امری آشکار است که هتا نام کارگر را بر روی گروهک های تروریستی خود نیز حمل می کنند.
چرا کارمندان که حقوقشان با حقوق کارگران در یک بازه می باشد، دست به تظاهرات نمی زنند ؟ آیا دلیل تظاهرات آن شمار از کارگران، این نیست که پرداختی های آنها عقب مانده است و نه اینکه دستمزدشان پایین است ؟! اساسن تظاهرات کارگری برای این روی نداده اند که بگویند پول نفت و گازشان کو، بلکه تنها برای بخور و نمیر و روزمرگی و تداوم خاک بر سری همیشگی که سبک ویژه ی کارگران است، انجام گرفته است و این دله بازی راه با جایی نمی برد. تا آدم نشوید، آدم نمی کنید.
اینکه جنبشی به عنوان جنبش کارگری وجود ندارد و تنها چند کارگر یکی دو شرکت در یک شهر به تظاهرات پرداخته اند و آن هم نه برای افزایش حقوق که برای اعتراض به پرداخت نشدن دستمزد ماه ها طلبکاریشان، بدین معنیست که این ننر بازی ها نه تنها براندازانه نیست که هتا برای اهداف عالی احقاق حق از جمله افزایش حقوق و مزایا هم نمی باشد، بلکه سرفن مشتی کارگر هستند که طبق معمول دنبال چند لقمه نان بیشتر برای سیر کردن شکم خود و خانواده ی شان هستند.
این یعنی اینکه، سیاست بخور و نمیر جمهوری اسلامی نه تنها بیدی نیست که از این بادها بلرزد، بلکه بسیار هم خوشحال است که می تواند از این جماعت گرسنه به عنوان سوپاپ های اطمینان خود به بهره کشی وادارد و هر چه خوش رقص تر، بهتر !!
داداچ داری اشتباه می زنی !!
نظرات