رد شدن به محتوای اصلی

پس از هفت ملیون سال تمدن آریایی

خود پفیوزت را بشناس تا مملکتی که از من اشغال کردی را بشناسی

...از ایران وز ترک وز تازیان
نژادی پدید آید اندر میان

نه دهقان و نه ترک و نه تازی بود
سخن ها به کردار بازی بود

همه گنج ها زیر دامن نهند
بمیرند و کوشش به دشمن دهند...


باز هم ریق و روق زندگی در ایران را به خامه گرفتم. این بار هم آنچه که از این والا گوهر آریایی ترک و تازی زده بیرون آمده است، جز نکبت و سیه روزی و بدسگالی نیست. البته نمی خواهم در این دفتر از تجاوزهای جنسی به پسران مدرسه بنویسم یا از فقر و فحشای ملیونی در ایران الله زده، بلکه چند نمونه ای که یک باره و برای بار دیگر سر باز کرده اند را به تصویر می کشم.

از آن کتک زدن و خار و خفیف کردن چند افغانی به دست یک سرباز نیروی سرکوبگر انتظامی گرفته تا خوشحالی ندید بدیدهای الله پرست از چند زن بی حجاب نروژی در فرودگاه عمود اسلام در تهران !!

راستش درباره ی این هم نمی خواهم سخن بگویم، بلکه می خواهم به چیزی دیگر بپردازم؛ آخر اگر گوش تو پرده می داشت و پشت سر این همه شیاد ایستاده بر خود نمی شاشیدی و نماز نمی گزاردی، امروز لازم به توضیح واضحات نبود و پیش از آن تو هم از آنچه که می بینی و می شنوی خوشنود نمی شدی و به دور هواله اش نمی دادی !!



شاهنشاه زمانی گفته بود که بیمه های شهروندی را برای هر ایرانی به گونه ای بر پا خواهد ساخت که هر ایرانی تا زمانی که زنده است، از یک زندگی شرافتمندانه ای برخوردار باشد؛ وی فکر می کرد که این ملت موجود در ایران، همگی ایرانی هستند و از اینرو همگی نیز واجد شرافت می باشند. شاهنشاه از وجود ناکسان غافل نبود، اما به خطا آنها را کم می شمارد و به خطا ایرانی خطاب می کرد و نمی دانست تخم همان مجاهدین خائن خلق فی سبیل الله در آینده نیز تخم ریزی خواهند کرد و از دل این توابان ایران ستیز مصدقی چی، عناصری چون "امید دانای باقر خاله" فرزند "حبیبه" یا "گلی باقر خاله" ساخته می شوند که در پس یک اقیانوس لاف ایران دوستی و گفتار و کردار و پندار نیک، سخنی و کاری به جز دروغ و شیادی و تجاوز به حریم خصوصی مردم و پشتیبانی از قصابان ولایت فقیه و هزار و یک پلشتی گری دیگر، کار دیگری انجام نمی دهند.


عنصر شرافت در خون ایرانی و پارسی، با عنصر خیانتی که در ایران کاشته شده است در تضاد سرشتی و بنیادین به سر می برد و از همینروست که این کشور تا روزگاری که از لوس وجود هرزگان باغ ایران پاک سازی نشود و تخم کاشته شده ی خاندان ها و تبارهای خائن در ایران از ریشه درآورده نشده و خشک نشود، ایران و ایرانی در کشور و میهن خود روی آسایش و آرامش نخواهد دید.

مردم باید از خود بپرسند چگونه است که خاندان انیرانی ترک قجری که نیمی از کشور را به باد تجزیه داده اند، هم اینان و نوادگان حرامزاده ی شان هستند که پیوسته به ایران خیانت می کنند ؟



چگونه است که ترک قجری "مصدق دله السلطنه" که از خاندان خائن انگل ایسی "فرمانفرمایان" بود به ایران آن همه خیانت کرد و قهرمان ملی شد و "مریم قجر دو شوهر" نیز از همان خاندان نجاست قجری است که پیروی خط همان مصدق است و علیه هم میهنان و سربازان ایرانی دست به تفنگ برد و به خاک ایران یورش آورد ؟

این خاندان ها که در ایران ریشه دوانده اند، خاک ایران را به نابودی کشانده اند. اینها خاندان هایی هستند انیرانی که با فرقه سازی و دین بازی و بیگانه پرستی و تف و تحقیر نسبت به ایرانیان، به بهترین جایگاه ها رسیده اند و دارایی و ثروت مردم را از دستشان درآورده و به نام خود و خانواده هایشان مصادره کرده اند و اینگونه با ایجاد مافیا توانسته اند زیر مجموعه ای از مافیای جهانی در نبردی ضد ایرانی و بیگانه پرستی تبدیل شوند.


برآوردن پرچم بیگانه در ورزشگاه ها در برابر تیم های ایرانی و هتا ملی و عرعرهای خلیج ع ر بی در ایران، کار ایرانیان نیست، کاری ایرانی نمایانی است که انگل وارانه در ایران زندگی می کنند و با زبان پارسی علیه ایران و ایرانی اقدام کرده و خیانت می کنند. ریشه یابی این حرامزادگان کار میهن پرستان گمنامی است که با آوردن سند و مدرک، دست این حرامزاده و بیگانه پرست را رسوا می سازند و برای جنگجویان ایرانی تفنگ و گلوله تدارک می بینند تا بر اینان بشوریم و با سرنگون کردن ولایت فقیهشان، تخم دینی و تباری این ایرانی ستیزان را براندازیم.

امروز سرباز هست، ای نادر بیرون آی...

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...