خمینی حرامزاده که علیه اصلاحات شاهنشاهی و بدین بهانه علیه حاکمیت سخن می گفت و آزادی زنان را برنمی تافت، در زرزرهای خود بر بالای منبر می گوید:
“دستگاه حاکمه ی ایران به احکام مقدسه ی اسلام تجاوز کرد و به احکام مقدسه ی قرآن قصد تجاوز دارد. نوامیس مسلمین در شرف هتک است - خود را الله پرستی با شرف جا می زند !! - دستگاه جابره با تصویب نامه ای خلاف شرع و قانون اساسی می خواهد زن های عفیف را ننگین و ملت ایران را سرافکنده کند. دستگاه جابره در نظر دارد تساوی حقوق زن و مرد را تصویب و اجرا کند. یعنی احکام ضروریه ی اسلام و قرآن کریم را زیر پا بگزارد. یعنی دخترهای ۱۸ ساله را به اجباری ببرد و به سربازخانه ها بکشد. یعنی با زور و سرنیزه دخترهای جوان و عفیف مسلمانان را به مراکز فحشا ببرد، هدف اجانب قرآن و روحانیت است”.
خمینی حرامزاده درست در روز پس از این زرزر مردم فریبانه، در فتوای دیگری عزای عمومی اعلام می کند و برگزاری مراسم نوروز را ممنوع می کند !!
اکنون که به رژیم سراپا فساد و دروغ ولایت فقیه نگاه می کنیم، می بینیم که این همه هوچی گری از برای آن بوده است که آخوند در سر حکومت نبوده و این همه دروغ زنی و چرندگویی برای سرفن مخالفت علیه دولت شاهنشاهی ایران بوده است و بس و این دقیقن رویه ای است که انگل ستان و آمریکا به دنبال آن بودند: “سرنگونی شاه و ایجاد جمهوری اسلامی”.
در فتوای حرام کردن نوروز، خمینی خونریز می گوید:
“دستگاه حاکمه می خواهد با تمام کوشش به هدم احکام ضروریه ی اسلام قیام و به دنبال آن مطالبی است که اسلام را به خطر می اندازد. لذا این جانب نوروز را به عنوان عزا و تسلیت به عمام عصر - عمام حرامزاده و موهوم و همیشه غایب دوازدهم - عجل الله تعالی فرجه اعلام می کنم و به مردم اعلام خطر می نمایم”.
پس از این یاوه سرایی ها و مردم فریبی ها، ساواک به این حرامزاده ی سید زاده حساس می شود؛ نکته اینجاست که دشمنی آیت الله با کلیت حاکمیت کاملن آشکار است و او همه ی حاکمیت را مورد خطاب قرار می دهد و نه تنها دولت یا مجلس را. در پی جولان دادن های این کرم روده ی اسلام گستر، خیل عظیمی از مومنان کور و کر به سال گله های تقلیدگر میمون راهی شهر کثیفه ی قم می شوند و هم از راه نامه های بسیار، از وی می خواهند که درد و ورم اسلام عزیز را درمان کند. در ۱۳ اردی بهشت ماه ۱۳۴۰، خمینی بعد دیگری از ذات شرور و نژادپرستانه و فرقه ای خود را آشکار می کند. در این تاریخ، آیت الله خونخوار علیه یهودیان و اسراییل، دهان به یاوه گشایی باز می کند:
“اسراییل نمی خواهد در این مملکت قرآن باشد. اسراییل نمی خواهد در این مملکت علماء اسلام باشند. اسراییل نمی خواهد در این مملکت احکام اسلام باشد. اسراییل نمی خواهد در این مملکت دانشمند باشد (منظور وی از دانشمند همان مفت خواران دین فروش آخوندی هستند که خودشان به خودشان لقب عالم و فقیه می دهند). اسراییل به دست عمال سیاه خود مدرسه ی فیضیه را کوبید. شما ملت را می کوبد. می خواهد اقتصاد شما را قبضه کند. می خواهد تجارت و زراعت شما را از بین ببرد. می خواهد ثروت ها را تصاحب کند. اسراییل می خواهد به دست عمال خود آن چیزهایی را که مانع هستند، آن چیزهایی را که سد راه هستند، از سر راه بردارد. قرآن سد راه است، باید برداشته شود. روحانیت سد راه است، باید شکسته شود. مدرسه ی فیضیه و دیگر مراکز علم و دانش - منظور خمینی حرامزاده از این حرف، همان حوزه های مغزشویی به اصطلاح علمیه است - سد راه است، باید شکسته شود. طلاب علوم دینیه ممکن است بعدها سد راه بشوند، باید کشته شوند. از بام پرت شوند. باید سر و دست آنها شکسته شود. برای اینکه اسراییل به منافع خود برسد. دولت ایران به تبعیت از اغراض و نقشه های اسراییل به ما اهانت کرده و می کند”...
دشمنی نژادی فلستینیان و یهودیان از درازنای تاریخ به اینجا می کشد که در یک کشور دیگر و پس از هزاران سال، درد و ورم اسلام عزیز نیز چاشنی اصلی این دشمنی دیرینه گردد و یک سید عرب در ایران الله زده، خیل انبوه جمعیت را در حالی علیه اسراییل تحریک کند که خود آن مردم با زور شمشیر عرب مسلمان شده اند !! دین اسلام، بومی ایران نیست و هیچ ایرانی راستینی هرگز به راستی به مرام الله پرستی درنیامده است. همه ی این آشوب ها و غائله هایی که به این دلیل یعنی “در خطر بودن بیضه ی اسلام” رخ داده و می دهند، باید پول های هنگفتی برایشان صرف شود. خمینی دجال این همه پول برای سازمان دهی اوباشان و ... را از کجا می آورده است ؟
حکومت این اغتشاشگری را تحمل نکرد و اسدالله علم همه ی شورش های مراکز شهرهای بزرگ را خاموش نمود، البته به شکل آتشی زیر خاکستر. در تهران سرکرده ی اوباش به نام طیب حاج رضایی به همراه الوات مومن بالله خود به مراکز فرهنگی و صنعتی یورش برده و سینماها و سازمان اتوبوس رانی و ساختمان انجمن فرهنگی ایران و آمریکا و همچنین کارخانه ی پپسی کولا را آتش زد؛ این کارخانه از برای این مورد یورش الله پرستان قرار گرفت که خمینی حرامزاده آن را کارخانه ای یهودی اعلام کرده بود. جالب اینجاست که هنوز و پس از ۴۰ سال از اشغال ایران به دست آخوندهای انگل ایسی، این کارخانه نه تنها به فعالیت خود ادامه می دهد که بسیار بسیار بیشتر به فعالیت خود افزوده است !! شاید بتوان اندک رد پایی از دوستی پنهان جمهوری اسلامی با اسراییل پیدا کرد.
رد پای اخوان المسلمین را نیز نباید در این جریان اغتشاش ها و تظاهرات مسلحانه ی پیروان یا همراهان خمینی با حکومت از دید دور داشت. در آن هنگام، ساواک اسنادی را افشا کرده که مسر به جریان آشوب گری های خمینی در ایران کمک سنگین مالی کرده است. محمد حسنین هیکل وزیر ناصر، ۱۸ سال پس از این رویداد ضد قانونی از سوی خمینی، به صراحت قبول کرد و نوشت که در این ماجرا خمینی و یارانش از کمک های مسر برخوردار شده اند.
(Mohammad H. Heykal. Khomeyni ET SA Revolution, Ed. Jeune Afrique, Paris, ۱۹۸۳, P. ۹۴)
از مجموع کسانی که در این خرابکاری ها دستگیر شده بودند، افراد حزب منحل شده و خائن توده نیز حضور داشتند که برای همراهی با آیت الله به منظور سرنگونی حکومت، مسلحانه و غیرمسلحانه به خیابان ها و مراکز دولتی و غیر دولتی یورش آورده بودند. هتا طیب حاج رضایی که مبلغ قابل توجهی را از خمینی به منظور آشوبگری و آن همه خرابکاری دریافت کرده بود، پس از دستگیری بخش عمده ای از آن را به دولت پس می دهد، بدین امید که در محکومیت وی تخفیف داده شود. او با حقارت و زبونی اعدام شد.
اگر ملت ایران می خواهد بداند که به راستی چه کشورهایی در براندازی حکومت شاهنشاهی مشروطه ی ایران نقش داشتند، بهتر است این مورد را بخواند:
“شاهنشاه با طرح پیمان نامه ای امنیتی، از کشورهای حوزه ی خلیج فارس و اقیانوس هند می خواهد تا خود امنیت کرانه ها وآب ها را تامین کنند و همه ی نیروهای مسلح کشورهای خارج از منطقه از این آب ها بروند؛ این بدان معنی بود که شوروی، ایالات متحده ی آمریکا، بریتانیا و فرانسه که همیشه در جهان نقش استعمارگر و اشغالگر را داشته اند، باید آب های خلیج فارس و دریای عمان را کاملن و برای همیشه ترک کنند. این اقدام نه تنها اقدامی میهن پرستانه از سوی اعلا حضرت بود، بلکه اقدامی به سود خاورمیانه و استقلال کشورها بود. اکنون با دانستن این مورد، به این نکته توجه کنید که سران کدام کشورهای غربی در گوادلوپ به منظور گرفتن تصمیم نهایی بر سر براندازی شاهنشاهی در ایران، یک جا دور هم جمع شدند. به این مورد نیز بیفزایید که شورای امنیت ملل متحد متشکل از همین کشورهای نام برده ی استعمارگر می باشد که البته چار کشور برتر فروش تسلیحات در جهان نیز می باشد” !!
حال بگو مرگ بر شاه !!
“دستگاه حاکمه ی ایران به احکام مقدسه ی اسلام تجاوز کرد و به احکام مقدسه ی قرآن قصد تجاوز دارد. نوامیس مسلمین در شرف هتک است - خود را الله پرستی با شرف جا می زند !! - دستگاه جابره با تصویب نامه ای خلاف شرع و قانون اساسی می خواهد زن های عفیف را ننگین و ملت ایران را سرافکنده کند. دستگاه جابره در نظر دارد تساوی حقوق زن و مرد را تصویب و اجرا کند. یعنی احکام ضروریه ی اسلام و قرآن کریم را زیر پا بگزارد. یعنی دخترهای ۱۸ ساله را به اجباری ببرد و به سربازخانه ها بکشد. یعنی با زور و سرنیزه دخترهای جوان و عفیف مسلمانان را به مراکز فحشا ببرد، هدف اجانب قرآن و روحانیت است”.
خمینی حرامزاده درست در روز پس از این زرزر مردم فریبانه، در فتوای دیگری عزای عمومی اعلام می کند و برگزاری مراسم نوروز را ممنوع می کند !!
اکنون که به رژیم سراپا فساد و دروغ ولایت فقیه نگاه می کنیم، می بینیم که این همه هوچی گری از برای آن بوده است که آخوند در سر حکومت نبوده و این همه دروغ زنی و چرندگویی برای سرفن مخالفت علیه دولت شاهنشاهی ایران بوده است و بس و این دقیقن رویه ای است که انگل ستان و آمریکا به دنبال آن بودند: “سرنگونی شاه و ایجاد جمهوری اسلامی”.
در فتوای حرام کردن نوروز، خمینی خونریز می گوید:
“دستگاه حاکمه می خواهد با تمام کوشش به هدم احکام ضروریه ی اسلام قیام و به دنبال آن مطالبی است که اسلام را به خطر می اندازد. لذا این جانب نوروز را به عنوان عزا و تسلیت به عمام عصر - عمام حرامزاده و موهوم و همیشه غایب دوازدهم - عجل الله تعالی فرجه اعلام می کنم و به مردم اعلام خطر می نمایم”.
پس از این یاوه سرایی ها و مردم فریبی ها، ساواک به این حرامزاده ی سید زاده حساس می شود؛ نکته اینجاست که دشمنی آیت الله با کلیت حاکمیت کاملن آشکار است و او همه ی حاکمیت را مورد خطاب قرار می دهد و نه تنها دولت یا مجلس را. در پی جولان دادن های این کرم روده ی اسلام گستر، خیل عظیمی از مومنان کور و کر به سال گله های تقلیدگر میمون راهی شهر کثیفه ی قم می شوند و هم از راه نامه های بسیار، از وی می خواهند که درد و ورم اسلام عزیز را درمان کند. در ۱۳ اردی بهشت ماه ۱۳۴۰، خمینی بعد دیگری از ذات شرور و نژادپرستانه و فرقه ای خود را آشکار می کند. در این تاریخ، آیت الله خونخوار علیه یهودیان و اسراییل، دهان به یاوه گشایی باز می کند:
“اسراییل نمی خواهد در این مملکت قرآن باشد. اسراییل نمی خواهد در این مملکت علماء اسلام باشند. اسراییل نمی خواهد در این مملکت احکام اسلام باشد. اسراییل نمی خواهد در این مملکت دانشمند باشد (منظور وی از دانشمند همان مفت خواران دین فروش آخوندی هستند که خودشان به خودشان لقب عالم و فقیه می دهند). اسراییل به دست عمال سیاه خود مدرسه ی فیضیه را کوبید. شما ملت را می کوبد. می خواهد اقتصاد شما را قبضه کند. می خواهد تجارت و زراعت شما را از بین ببرد. می خواهد ثروت ها را تصاحب کند. اسراییل می خواهد به دست عمال خود آن چیزهایی را که مانع هستند، آن چیزهایی را که سد راه هستند، از سر راه بردارد. قرآن سد راه است، باید برداشته شود. روحانیت سد راه است، باید شکسته شود. مدرسه ی فیضیه و دیگر مراکز علم و دانش - منظور خمینی حرامزاده از این حرف، همان حوزه های مغزشویی به اصطلاح علمیه است - سد راه است، باید شکسته شود. طلاب علوم دینیه ممکن است بعدها سد راه بشوند، باید کشته شوند. از بام پرت شوند. باید سر و دست آنها شکسته شود. برای اینکه اسراییل به منافع خود برسد. دولت ایران به تبعیت از اغراض و نقشه های اسراییل به ما اهانت کرده و می کند”...
دشمنی نژادی فلستینیان و یهودیان از درازنای تاریخ به اینجا می کشد که در یک کشور دیگر و پس از هزاران سال، درد و ورم اسلام عزیز نیز چاشنی اصلی این دشمنی دیرینه گردد و یک سید عرب در ایران الله زده، خیل انبوه جمعیت را در حالی علیه اسراییل تحریک کند که خود آن مردم با زور شمشیر عرب مسلمان شده اند !! دین اسلام، بومی ایران نیست و هیچ ایرانی راستینی هرگز به راستی به مرام الله پرستی درنیامده است. همه ی این آشوب ها و غائله هایی که به این دلیل یعنی “در خطر بودن بیضه ی اسلام” رخ داده و می دهند، باید پول های هنگفتی برایشان صرف شود. خمینی دجال این همه پول برای سازمان دهی اوباشان و ... را از کجا می آورده است ؟
حکومت این اغتشاشگری را تحمل نکرد و اسدالله علم همه ی شورش های مراکز شهرهای بزرگ را خاموش نمود، البته به شکل آتشی زیر خاکستر. در تهران سرکرده ی اوباش به نام طیب حاج رضایی به همراه الوات مومن بالله خود به مراکز فرهنگی و صنعتی یورش برده و سینماها و سازمان اتوبوس رانی و ساختمان انجمن فرهنگی ایران و آمریکا و همچنین کارخانه ی پپسی کولا را آتش زد؛ این کارخانه از برای این مورد یورش الله پرستان قرار گرفت که خمینی حرامزاده آن را کارخانه ای یهودی اعلام کرده بود. جالب اینجاست که هنوز و پس از ۴۰ سال از اشغال ایران به دست آخوندهای انگل ایسی، این کارخانه نه تنها به فعالیت خود ادامه می دهد که بسیار بسیار بیشتر به فعالیت خود افزوده است !! شاید بتوان اندک رد پایی از دوستی پنهان جمهوری اسلامی با اسراییل پیدا کرد.
رد پای اخوان المسلمین را نیز نباید در این جریان اغتشاش ها و تظاهرات مسلحانه ی پیروان یا همراهان خمینی با حکومت از دید دور داشت. در آن هنگام، ساواک اسنادی را افشا کرده که مسر به جریان آشوب گری های خمینی در ایران کمک سنگین مالی کرده است. محمد حسنین هیکل وزیر ناصر، ۱۸ سال پس از این رویداد ضد قانونی از سوی خمینی، به صراحت قبول کرد و نوشت که در این ماجرا خمینی و یارانش از کمک های مسر برخوردار شده اند.
(Mohammad H. Heykal. Khomeyni ET SA Revolution, Ed. Jeune Afrique, Paris, ۱۹۸۳, P. ۹۴)
از مجموع کسانی که در این خرابکاری ها دستگیر شده بودند، افراد حزب منحل شده و خائن توده نیز حضور داشتند که برای همراهی با آیت الله به منظور سرنگونی حکومت، مسلحانه و غیرمسلحانه به خیابان ها و مراکز دولتی و غیر دولتی یورش آورده بودند. هتا طیب حاج رضایی که مبلغ قابل توجهی را از خمینی به منظور آشوبگری و آن همه خرابکاری دریافت کرده بود، پس از دستگیری بخش عمده ای از آن را به دولت پس می دهد، بدین امید که در محکومیت وی تخفیف داده شود. او با حقارت و زبونی اعدام شد.
اگر ملت ایران می خواهد بداند که به راستی چه کشورهایی در براندازی حکومت شاهنشاهی مشروطه ی ایران نقش داشتند، بهتر است این مورد را بخواند:
“شاهنشاه با طرح پیمان نامه ای امنیتی، از کشورهای حوزه ی خلیج فارس و اقیانوس هند می خواهد تا خود امنیت کرانه ها وآب ها را تامین کنند و همه ی نیروهای مسلح کشورهای خارج از منطقه از این آب ها بروند؛ این بدان معنی بود که شوروی، ایالات متحده ی آمریکا، بریتانیا و فرانسه که همیشه در جهان نقش استعمارگر و اشغالگر را داشته اند، باید آب های خلیج فارس و دریای عمان را کاملن و برای همیشه ترک کنند. این اقدام نه تنها اقدامی میهن پرستانه از سوی اعلا حضرت بود، بلکه اقدامی به سود خاورمیانه و استقلال کشورها بود. اکنون با دانستن این مورد، به این نکته توجه کنید که سران کدام کشورهای غربی در گوادلوپ به منظور گرفتن تصمیم نهایی بر سر براندازی شاهنشاهی در ایران، یک جا دور هم جمع شدند. به این مورد نیز بیفزایید که شورای امنیت ملل متحد متشکل از همین کشورهای نام برده ی استعمارگر می باشد که البته چار کشور برتر فروش تسلیحات در جهان نیز می باشد” !!
حال بگو مرگ بر شاه !!
از کتاب: "جهنمی بر روی زمین"
نظرات