رد شدن به محتوای اصلی

جمهوری اسلامی سهم ۵۰% دریای مازندران را از سال ۹۶ میلادی واگزار کرده است

جمهوری تزاری اسلامی یا جمهوری ایران فروش ولایت فقیه، به تازگی در نشستی که بر سر رژیم حقوقی دریای مازندران در قزاقستان برگزار شد، سهم ۵۰% ایران را به روسیه و دیگر کشورهای همسایه ی دریای مازندران واگزار کرد و سهم ۱۳% را پذیرفت.


اما سرآغاز تجزیه ی آب و خاک ایران یا همان تجزیه ی آرام و گام به گام ایران از سوی ولایت فقیه، از دهه ی ۹۰ میلادی آغاز شده بود، روزگاری که آیت الله مردار "هاشمی رفسنجانی" رییس جمهوری رژیم، کشور تازه بنیاد "جمهوری جعلی آذربایجان" را به رسمیت شناخت، حال آنکه این سرزمین پیشتر هرگز نام آذربایجان بر خود نداشت و "ایران شمالی" و "آران و شروان" خوانده می شد.

امروز نیز با وجودی که نجاستی همچون رفسنجانی ریق رحمت الهیش را نوش کرده است، اما آخوندی دیگر این روند ضد ایرانی و تجزیه طلبانه ی رژیم آخوندی را دنبال می کند. نماینده ی ولایت فقیه در وزارت امور خارجه ی رژیم "محمد ابراهیم رحیم پور" که در این وزارتخانه معاون پیشین امور آسیایی وزارت خارجه ی رژیم بوده است، در اقدامی خودسرانه و مستبدانه و بر خلاف قانون اساسی خود رژیم، گفته است که تصمیم‌ گیری درباره ی سهم ایران در "خزر" و سایر جزییات آن، تنها در اختیار رهبر است.


منظور وی از "اختیار"، به معنای فراقانونی بودن جایگاه دیکتاتور رژیم می باشد، زیرا بر اساس اصل ۹ اُم خود قانون اساسی رژیم، آمده است:

"در جمهوری اسلامی ایران، آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت اراضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه ی دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشه‌ای وارد کند و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادیهای مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند".

اکنون ایران فروشی رژیم که سال ها از ملیون ها ایرانی پنهان شده بود، به ناچار در مرحله ی اجرا به مردم گفته می شود و مردم فهمیده و فرهیخته و میهن پرست این کهن بوم آریایی، در عملی انجام شده قرار می گیرند.


از دیگر سو، کرم کون رژیم و مزدور صادراتی ولایت فقیه در سوئد به نام "امید دانا"، سهم فروشی جمهوری اسلامی در دریای مازندران را ستایش کرد و تمام قد به پشتیبانی سیاست های ضد میهنی ولایت فقیه درآمد و در زرزری ف. بوکی مدعی شد که جمهوری اسلامی در گفتگوهای قزاقستان بر سر رژیم حقوقی دریای مازندران، مرتکب یک "شاهکار سیاسی" شده است !! او همچنین نام پارسی یکی از استان های شمالی کشور یعنی "مازندران" را نیز به کار نبرد و به جای آن از واژه ی انگل ایسی آن با عنوان "کاسپین" استفاده کرد.

این در حالیست که هم اکنون سهم ایران از دریای مازندران در کردار، بیش از ۱۳% نیست و این قرارداد قراقستان پیش زمینه ای برای طرح های گفتگوهای دو جانبه میان ایران و کشورهای دیگر همسایه ی دریای مازندران می باشد که درصد سهم هر کشور، در این قراردادهای دو جانبه تامین می شود.

اما پیشتر و در سال ۹۶ میلادی که دولت وقت آیت الله مردار هاشمی رفسنجانی برای مذاکرات بر سر رژیم حقوقی دریای شمالی کشور، با روسیه ی پسا فروپاشی شوروی و کشورهای جعلی تازه بنیاد، بر سر میز مذاکرات نشسته بود، هیچ ادعایی بر سر سهم ۵۰% ایران در دریای مازندران نکرد و ضمن طاغوتی بودن این سهم که پیشتر از سوی دولت های شاهنشاهی ایران انجام گرفته بود، به جای "منافع ملی" و "تمامیت آب و خاک کشور"، اصل "عدالت" را پیش کشیده بود که شامل سهم ۲۰% برای هر ۵ کشور همسایه ی این دریا می شد که به دلایل اقلیمی و امنیتی، این کار ناممکن بود و از آن پس تاکنون، سهم ایران در کردار به  ۱۳% رسیده است.

همچنین، "‏رجب صفروف" معاون وقت وزارت امور خارجه ی روسیه، با اشاره به میهن فروشی سرکردگان ولایت فقیه و زدن چوب حراج بر تمامیت ارضی کشور در دریای مازندران، درمذاکرات قزاقستان بر سر رژیم حقوقی ‎دریای مازندران به سال ۹۶ میلادی، گفت:

"ما بسیار تعجب کردیم که ایران درحالی که حق تاریخی و قانونیش بود، خودش از آغاز (در دوره ی ریاست‌ جمهوری آیت الله مردار هاشمی رفسنجانی) روی سهم ۵۰٪ پافشاری نکرد !! این به مانند یک هدیه ی بزرگ و باور نکردنی برای ما بود !!!!:


مردم ایران مطمئن باشند که اگر جمهوری اسلامی سرنگون نشود، روزگاری شوم تر از روزگار ایران بر باد ده قجری انتظارمان را می کشد و مردمی که هتا نان و سقف و کار و آموزش و مدرسه ندارند، نسبت به تجزیه ی کشور خود دست پایین و موضعی بی طرف خواهند داشت. 

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د