رد شدن به محتوای اصلی

پریسا رفیعی دانشجوی دانشگاه تهران به ۷ سال زندان محکوم شد

"پریسا رفیعی" دانشجوی ۲۱ ساله ی دانشگاه تهران، از سوی دادگاه انقلاب جمهوری اسلامی به ۷ سال زندان تعزیری محکوم شد. وکیل مدافع پریسا رفیعی، کنشگر صنفی و دانشجوی جوانی که در اسپند ماه ۱۳۹۶ بازداشت شده بود، روز یکشنبه ۴ اُم شهریور ماه، این خبر را اعلام کرد.


"سعید خلیلی" به ایسنا گفت:

"شعبه ی ۲۶ دادگاه کزایی انقلاب رژیم در تهران، خانم پریسا رفیعی را به اتهام اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه رژیم و اخلال در نظم عمومی، روی هم رفته به ۷ سال زندان محکوم کرده است".

وکیل خانم رفیعی گفت که شوربختانه با صدور این حکم، انصاف و دادگری و اصول و موازین حقوقی زیر پا گزاشته شده است و این حکم به دلیل شرکت در تظاهرات ۱۶ اُم آذر ماه و بیان مطالبات صنفی دانشجویی و موارد مشابه صادر شده است. این حکم قابل اعتراض است و وکیل خانم رفیعی امیدوار است که در بازنگری دگرش کند.

در جریان اعتراضات سراسری مردم علیه رژیم، که از روز پنج‌ شنبه هفتم دی‌ ماه آغاز و به بیش از ۷۲ شهر ایران کشیده شد، حدود ۱۰۰ دانشجو در سراسر ایران بازداشت شدند. پریسا رفیعی در پی همین اعتراض‌ ها و به همراه شماری دیگر از دانشجویان، در اسپند ماه بازداشت شد. دیده بان حقوق بشر و آمریکا، سرکوب و صدور حکم زندان برای دانشجویان معترض در ایران را محکوم کرده اند. دیده بان حقوق بشر چندی پیش با صدور بیانیه ای اعلام کرد که سرکردگان ولایت فقیه سرکوب دانشجویان معترض را با صدور احکام زندان و ایجاد محدودیت برای فعالیت‌ های مسالمت آمیز، شدت بخشیده‌ اند.

همچنین "هدر نائورت" سخنگوی وزارت خارجه ی آمریکا نیز، ماه گزشته در توییتی نوشت:

"ما اقدام جمهوری اسلامی در صدور حکم زندان برای دانشجویانی که به طور صلح آمیز تظاهرات کرده بودند را محکوم می‌ کنیم. دانشجویان نباید برای ابراز عقایدشان از راه تظاهرات صلح آمیز، تنبیه شوند. اینها حقوق بشر جهانی هستند که ایران برای محترم شمردن آنها تعهد بین المللی دارد".

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د