رد شدن به محتوای اصلی

نامه ی مصدق دله السلطنه به آیت الله مردار هاشمی رفسنجانی


حساب اینستاگرام آیت‌ الله مردار "هاشمی‌ رفسنجانی"، با انتشار تصويري از دست‌ خط نخست وزیر کودتاچی دکتر "محمد مصدق دله السلطنه"، نوشت:

"در سال ۱۳۴۳، پس از اینکه كتاب "القضيه الفلسطينه" را در سخت‌ ترین شرایط، ترجمه و منتشر کردم، مرحوم الکزا دكتر مصدق نيز كه در احمد آباد مستوفی در حصر بود، با مطالعه ی "سرگزشت فلستين کزایی"، پیغام داد كه از آن نهايت استفاده را كردم و هيف است كه اين كتاب بی مطالعه باقی بماند".


در تصویری که پایگاه اطلاع‌ رسانی سرکرده ی مجمع تشخیص مصلحت رژیم منتشر کرده، در زیر فرتور، نامه ی مصدق السلطنه نوشته شده‌:

"دکتر محمد مصدق در ۱۱ اُم  آذر ماه سال ۱۳۴۲، در نامه‌ ای به‌ همراه "یک فقره چک"، از کتاب سرگزشت فلستین الکزا که از سوی آیت الله مردار هاشمی‌ رفسنجانی ترجمه و چاپ شده بود، تجلیل و حمایت کرد".

کتاب القضيه الفلسطينه چیست ؟ 

پایگاه اطلاع‌ رسانی آخوند مردار رفسنجانی، درباره ی این کتاب و چگونگی نگارش آن نوشته است:

"هنگامی که روحانی جوان ٢٩‌ساله در پاییز سال ۱۳۴۲، دلتنگی‌ های ناشی از تبعید عمام و مرادش و سرکوب قیام مردمی 
۱۵ اُم خرداد ماه ۱۳۴۲ را در تبعیدی ناخواسته، همراه خود به روستای "نوق رفسنجان" برد و با مدد از افکار چند جانبه‌ نگر خویش، به ترجمه ی کتاب فوق‌ العاده حساسیت‌ برانگیز سرگزشت فلستین کزایی مبادرت کرد و با دشواری‌ هایی که از حد تصور خواننده ی امروزی خارج است، به چاپ سپرد، ساواک را دوباره با چالشی بزرگ روبرو کرد که نگرانی‌ های فراوانی را در دو حوزه ی داخلی و خارجی، برای رژیم در پی داشت: «نخست آنکه رایزنی عراق در تهران، اقدام به توزیع رایگان کتاب در بین مراجعین خود کرد، سپس "اکرم زعیتر" سفیر‌ کبیر وقت اردن در ایران و نویسنده ی کتاب، در یادداشتی به ساواک، اعتراض خود را به توقیف و جمع‌ آوری کتاب اعلام کرد و مصدق السلطنه نیز هنگامی که از راه واسطه‌ ای کتاب را مطالعه کرد، با ارائه ی مبلغی پول، داوطلب کمک به توزیع و چاپ دوباره ی آن شد؛ در این شرایط "تیمسار پاکروان" فرنشین مقتدر وقت ساواک، بر آن شد تا نخست به‌ خوبی از مفاد کتاب آگاه شود و دوم کنجکاوانه به بررسی پیشینه و وضعیت مترجم آن بپردازد و اینگونه شد که موضوع فلستین تروریست، در میان خرابکاران وچریک های تروریست الله پرست و چپ، نفسی تازه یافت".


مصدق السلطنه پس از خواندن آن کتاب کزایی، در مرقومه‌ ای به تاریخ ۱۱ اُم آذر ماه ۱۳۴۲، از کتاب ستایش کرد و در پیامی کوتاه به شیخ رهنما گفت:

"هیف است که این کتاب مورد مطالعه ی عموم قرار نگیرد".

افزون بر این، پروفسور مصدق دله السلطنه، مبلغی حدود ۸۰۰ تومان هم به رفسنجانی می‌ دهد تا چند نسخه ی دیگر از آن را تهیه كرده و به صورت رایگان و البته غیر قانونی، به جاهای دیگر هم اهدا كند" !!

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د