رد شدن به محتوای اصلی

دلیل وجودی طرح "آریا اسبه" برای چه بود ؟

رژیم نزدیک به ۲ سال پیش از آنکه تظاهرات سراسری مردم علیه جمهوری اسلامی شکل بگیرد، یکی از دله ترین مزدوران هوچی گر و دروغگوی حرفه ای خود را به ترکیه صادر کرده بود: "آریا اسبه" (آریاسب مغان باوند زاده).


این یکی از ویژگی های اساسی سازمان های اطلاعاتی است که هر رویدادی از جمله تهدیدات را، در زمانی که در حالت بالقوه قرار دارند و یا در شرف وقوع هستند، شناسایی و رصد کنند و بدین منظور، کشف رویدادی در حال وقوع در دسترس و آسان تر خواهد بود. جمهوری اسلامی پیش بینی می کرد که مردم در پایان سال ۹۶ دست به تظاهرات بزنند، از اینرو پروژه ی آریا اسبه را آغاز و او را به ترکیه فرستاد.

آریا اسبه این مورد را مرتب تکرار می کرد که تا پایان سال ۹۶، اقدام به "خیزش" خواهد کرد و در ضمن به دروغ مدعی می شد که گروهکش در ایران دارای ۴ هزار هموند است !! در صورتی که تنها کسی که به او یاری می رساند، پسرک هنوز خروس نشده ی ۱۵ ساله اش بود که در اتاق بقلی در زیر پتو، برای بابایی ویدیو می ساخت و فتوشاپ می زد !!

دستگاه های اطلاعاتی رژیم، تمام تلاش خود را کردند تا زهر تظاهراتی که داشت امواج سهمگین سونامیش از دوردست به سواحل رژیم می رسید را بگیرد و با تو زرد از آب درآوردن خیزش دروغین و کزایی وعده داده شده ی آریا اسبه، خیل سترگی از کسانی را - و نه همه را - دلسرد کند که به امید تظاهرات و براندازی رژیم، به اقدامات سازمان یافته و گروهی روی آورده اند را سرخورده و دلسرد کند.


پس از بازآوری آریا اسبه به جمهوری اسلامی، وی در یک نمایش کزایی رژیم خود را تواب و یک غیر برانداز معرفی کرد که دغدغه ی مادر جنده و پدر دیوس حرامزاده اش، حفظ یکپارچگی ایران بوده است. آریا اسبه بداند که روزی انتقام خون های ریخته شده و تک تک افرادی که به خاطر خیانت این حرام لقمه به زندان افتاده و شکنجه شده اند را از وی خواهیم گرفت.

اما این طرح جمهوری اسلامی با شکست مفتضحانه ای روبرو شد و سونامی تظاهرات آن اندازه سهمگین بود که به راستی تنها کاری که رژیم می توانست انجام دهد، نشستن و تماشا کردن بود. این سونامی به بزرگ ترین تظاهرات تاریخ پسا شورش ۵۷ تبدیل شد که هم شعارهای ضد حکومتی سرداده شدند و هم شعارهایی در هواداری و پشتیبانی از شاهزاده "رضا پهلوی"؛ اموری که دقیقن بر خلاف خواست مزدوران اطلاعاتی و امنیتی رژیم بود.

این پیروی بزرگی برای ملت ما در برابر اشغالگران ولایت فقیه بود. کار ما با این رژیم هنوز تمام نشده است و انتقامی بسا بزرگ تر از آنچه که بتوانید بیندیشید در انتظارتان است. ما به کمتر از نابودی تمامیت شما خرسند نخواهیم بود...

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د