رد شدن به محتوای اصلی

یکی این کس خل را متوجه کند

این موجود مشنگ روزگاری خود را "سیاست مدار" می خواند و در اندازه ای تظاهر به وجود می کرد که نه تنها قامت سواد سیاسیش بدان نمی رسد که درکش از آنچه که خود را بدان منسوب می کرد هم به اندازه ی بادی از معده ی خری بود که بی جهت می وزید.


بدینروی، پس از آنکه از خود جربزه نشان داد و با پاچه گیری های بی شمار، پاچه ی برخی را گرفته و وحشی بازی هایش شهره ی خاص و عام شده بود، به ناگاه این توحش در او عود کرد و هار شد و غلاده ترکاند و زامبی وار به جان همان هایی افتاد که تا دیروز استخوانش را تامین می کردند. اینجا بود که دیگر هر رسانه ای که تا پیش از آن وی را به خاطر در جبهه ی پادشاهی بودن تحویل می گرفت و با او مصاحبه می کرد و رفت و آمد داشت، درهایش را به پشت ابن کریم الله سه قفله بستند و از آن روز تا به امروز، تنها جایی که وی را پخش زنده می کند، دوربین پستوی خانه اش است.

از این که بگزریم، وی همچنان در این توهم به سر می برد که به خاطر دریدگی ها و فحاشی ها و توهین هایی که نثار هم میهنان خود می کند و به واسطه ی پلیدی اخلاقی و بدخواهی برای دیگران که آن را در پرتوی عنایات گفتار و پندار و کردار نیک هزرط زرترش دارد، شاید از غیب دستی برون آید و با او مصاحبه ای را صورت دهد؛ مصاحبه و تریبون دادن برای زرزر که هیچ، در این وهم غرقه است که خود و چند حساب جعلی ف. بوکی هواداران اندکش که صد نفر هم نمی شوند، بیایند و با پول تو جیبیشان برای وی تلوزیون هم بزنند !!


آخر از روزی که علیه ولی نعمت خود وق زدی و پاچه گرفتی و خیانت کردی، همان ها که برگه ی کزایی ف. بوکت را به بیش از ۶۰ هزار پسند زده بودند، همان ها بودند که به خاطر خیانتی که به ایشان کردی و توهین روا داشتی، در قامت یک لشگر تو را به ف. بوک گزارش کردند و حسابت را بستند و امروز پس از چند سال که از این حماسه ی تو دهانی جمعی هواداران شاهزاده به تو دلقک بی مقدار موهن می گزرد، کمر راست نکرده ای و به زور و ماهانه ۶۰ ویدیو پر کردن و منتشر نمودن، تنها دنباله گر را جذب کرده ای !!!!

یکی این کس خل پرگوی تهی مغز را متوجه کند که جایگاهش چیست.

تو را هواله می دهم به آریا اسبه ای که از تو تندتر تاخت و زودتر فرونشست و تو را هواله می دهم به آنچه که با وی کردم. از برای پادشاهی ایران و شاهزاده ی عزیز میهن، سپر را بس استوار و بلند گرفته ام و شمشیرم را بس تیزتر و بلندتر.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د