رد شدن به محتوای اصلی

اسلام عزیز باز هم قربانی گرفت؛ این بار، اندونزی

یک بانوی مهربان بودایی در اندونزی، به خاطر آنکه عرعرهای هر روزه و پیوسته ی پخش شده از مسجد الکزایی در اندونزی، شکایت کرده بود، اما دادگاه اسلامی کشور الله زده ی اندونزی در پرتو ژست حقوق بشری و آزادی بیان این کشور، وی را به جرم "کفرگویی" به مقدسات نجاسات اسلامی، به ۱۸ ماه زندان محکوم کرد !!


"مایلیانا" (Meiliana) یک زن چینی تبار بوداییست که از اذان اسلام تحمیلی به دادگاه شکایت برده بود و با این اشتباه خود که خیال می کرد دادگاه حق را به او می دهد، پس از جریان شدن دادگری و عدالت و انصاف اسلامی علیه خود، متوجه اشتباه بزرگی که کرده بود شد، هر چند دیگر دیر شده بود.

الله پرستان که بسیار مشتاقند عقاید خود را به دیگران تحمیل کنند، به هنگامی که برای خدای خونخوار عربشان قرار است قتار شوند و دولا و راست گردند، در شدید ترین وضعیت ممکن، داد و هوارهایی نابهنجار موسوم به اذان راه می اندازند و این وضع هتا در سرزمین های الله زده ی سنی نشین، اسفناک تر نیز هست، زیرا این ایجاد مزاحمت، به جای سه بار در روز، پنج بار در روز تکرار خواهد شد.

این حکم دادگاه در اندونزی، گواه آشکاری بر رفتار سرکوبگرانه و تبعیض آمیز الله پرستان در کشورهایی است که در آن به بیشینه ی کمیت جمعیت می رسند و قوانین شریعت اسلامی را در قالب قانون، به همگان از جمله کمینه های دینی تحمیل می کنند. آنها این روش را از سیره ی نبوی و خلفای به اصطلاح راشدین به دست آورده اند.


اما الله پرستان در ژولای ۲۰۱۶، ۱۴ ستایشگاه بودایی را در سوماترای اندونزی به آتش کشیدند و آب از آب تکان نخورد و هیچ دادگاهی در این کشور الله زده، پیگیر دستگیری الله پرستان تبهکار دخیل در این اقدام تروریستی نشد. از دیگر سو، در حالی که نماینده عفو بین الملل و وکیل این بانو، این حکم را بیدادگرانه دانسته و گفته اند که علیه آن طرح درخواست می دهند، یک گروه الله پرست بیان داشته است که این مجازات برای او بسیار سبک است. سنگین ترین حکم برای کفرگویی در اندونزی، ۵ سال زندان است.

این متن، ترجمه ای آزاد از این جستار است.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م...

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...