اسلام عزیز، به عنوان دین تسامح و تساهل و صلح، به مومنین الله پرست قالب شده است. این در حالیست که فرازهای “گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک” به دین و آیینی دیگری به جز اسلام رحمانی متعلقند. اسلام عزیز مومن می پرورد، از همان آغاز. به کودکی که هتا چشمانش درست نمی بیند و گوش هایش به خوبی نمی شنود و تفکیک دیداری و شنیداری ندارد، می خوراند که الله پرست است و این تجاوز به حق آزادی انسان در نوزادی را با افتخار و شور و غیرت خرکی معتصبانه ی عربی اسلامی، فریاد می کند: الله اکبر.
این کودک که در یک خانواده ی مسلمان زاده می شود، “به ناچار” و “ناگزیر”، برچسب الله پرستی بر پیشانیش زده می شود و “باید” که تا آخر عمر خود نیز این داغ ناخواسته را بر خود هموار دارد، سر به طاعتش فرود آورد و دستورات دینش که مربوط به بیش از یک هزاره پیش هستند را رعایت کند و “نباید” چیزی بگوید یا کاری را انجام دهد که بر خلاف موضع رسمی دستگاه دین فروشی حاکم بر سیاست و اقتصاد و امور انسانی و اجتماعی و روابط دیگر است.
آنگاه همین موجود الله پرست، هنگامی که سنگ تیپا خورده می شود و سرکوب می گردد، شارلاتان های مافیایی حقش را می خورند و حیثیتش را می برند، فریاد “آزادی” سر می دهد و می خواهد تا در چارچوب همان بنیان زهرآگین و چارچوبی که از نوزادی - بدون اختیار، آزادی و آگاهی و میل باطنی خودش - برایش تعریف کرده اند، علیه همان سامانه و علیه همان ستمگری قد علم کند، مخالفت کند، مبارزه کند و هتا در اوج سفاهت، اصلاحاتی را نیز انجام دهد !! زهی خیال باطل. زیرا که او نمی داند چاقو دسته ی خودش را نمی برد و اسلام و دین، نه حلال مشکلات برآمده از خود همان دین و دستگاه زهد و تقوا فروشی است، بلکه خود بخشی عمده، بزرگ و اصلی از مشکل می باشد. فهم این مورد برای توده های مردم بسیار سخت است و باید روشی را جست که فهمش را برای مردم آسان و قابل هضم گرداند.
رژیم جمهوری اسلامی چگونه بر اساس مصحف شریف و سیره ی نبوی، کفتار می پرورد ؟
رژیم خونریز ولایت فقیه که دیکتاتوری آن از آستین مافیای دستگاه دین فروش شیعه درمی آید - که به نوبه ی خود ساخته و پرداخته ی روسیه و انگل ستان می باشد -، به اوباشان و مداحان و ساقه لیسانی نیاز دارد که به عنوان “بسیجی” شناخته می شوند. رژیم که در بستر نا آگاهی همگانی و تاریخی توده های مردم دین پناه و الله زده، بساط حکمرانی و حکومت مطلقه ی الهی خود را پهن کرده است، به خوبی از ترس و ضعف و زبونی همین توده ها نسبت به آخرت و موهومات فراطبیعی و آتش کزایی جهنم و نکیر و منکر و هزار و یک ویروس ذهنی دیگر، آگاهی دارد و خوب می داند که این زهرهای کشنده ی فکری و احساسی را چگونه در میان توده ها رواج دهد. در واقع آنچه که باید مورد یورش جریان روشنفکری باشد، یکی ذهن مومنان و دیگری دستگاه دین فروشی است که این چرخه ی سرکوبگرانه ی روان و تن را ایجاد کرده است.
فردی که بدین ویروس های ذهنی دچار باشد، آن هم از نوزادی !! و فردی که در این قالب رشد کرده و تامین شده باشد، نسبت به هر گونه چرخش انتقاد آمیزی، جبهه ی مخالفت می گیرد و برای باورهای چرند اندر چرند خود، خواهان “احترام” می شود، گویا که هرگز سوره ی محمد، آیه ی شماره ی ۴ را نخوانده است:
فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّىٰ إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّىٰ تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ۚ ذَٰلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَٰكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ ۗ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ.
شما مؤمنان چون با کافران رو به رو شوید، باید شجاعانه آنها را گردن زنید تا آنگاه که از خونریزی بسیار، دشمن را از پا در آوردید. پس از آن، اسیران جنگ را محکم به بند کشید که سپس یا بر آنها منّت نهید (و آنها را آزاد گردانید) یا فدیه گیرید تا در نتیجه، جنگ سختی های خود را فروگذارد. این حکم فعلی است و اگر الله بخواهد خود از کافران انتقام می کشد و لیکن با این جنگ کفر و ایمان می خواهد شما را به یکدیگر امتحان کند و آنان که در راه الله کشته شدند، الله هرگز کارهایشان را ضایع نگرداند.
با نگاهی به این آیه ی جنایی قرآن کریم، می توان به ذهنیت مومنی پی برد که ضمن سرکوب شدن آزادی هایش و تبدیل شدن خودش به یک مومن (بخوانید زامبی)، اکنون به ابزاری برای سرکوب دیگرانی چون خودش بدل گشته است و اینجاست که دستگاه کفتار سازی آخوندها به خوبی و به کمال، کار خود را انجام داده است.
ایشالا که گربه است !!
داریوش افشار
همین مقاله در فضول محله
این کودک که در یک خانواده ی مسلمان زاده می شود، “به ناچار” و “ناگزیر”، برچسب الله پرستی بر پیشانیش زده می شود و “باید” که تا آخر عمر خود نیز این داغ ناخواسته را بر خود هموار دارد، سر به طاعتش فرود آورد و دستورات دینش که مربوط به بیش از یک هزاره پیش هستند را رعایت کند و “نباید” چیزی بگوید یا کاری را انجام دهد که بر خلاف موضع رسمی دستگاه دین فروشی حاکم بر سیاست و اقتصاد و امور انسانی و اجتماعی و روابط دیگر است.
آنگاه همین موجود الله پرست، هنگامی که سنگ تیپا خورده می شود و سرکوب می گردد، شارلاتان های مافیایی حقش را می خورند و حیثیتش را می برند، فریاد “آزادی” سر می دهد و می خواهد تا در چارچوب همان بنیان زهرآگین و چارچوبی که از نوزادی - بدون اختیار، آزادی و آگاهی و میل باطنی خودش - برایش تعریف کرده اند، علیه همان سامانه و علیه همان ستمگری قد علم کند، مخالفت کند، مبارزه کند و هتا در اوج سفاهت، اصلاحاتی را نیز انجام دهد !! زهی خیال باطل. زیرا که او نمی داند چاقو دسته ی خودش را نمی برد و اسلام و دین، نه حلال مشکلات برآمده از خود همان دین و دستگاه زهد و تقوا فروشی است، بلکه خود بخشی عمده، بزرگ و اصلی از مشکل می باشد. فهم این مورد برای توده های مردم بسیار سخت است و باید روشی را جست که فهمش را برای مردم آسان و قابل هضم گرداند.
رژیم جمهوری اسلامی چگونه بر اساس مصحف شریف و سیره ی نبوی، کفتار می پرورد ؟
رژیم خونریز ولایت فقیه که دیکتاتوری آن از آستین مافیای دستگاه دین فروش شیعه درمی آید - که به نوبه ی خود ساخته و پرداخته ی روسیه و انگل ستان می باشد -، به اوباشان و مداحان و ساقه لیسانی نیاز دارد که به عنوان “بسیجی” شناخته می شوند. رژیم که در بستر نا آگاهی همگانی و تاریخی توده های مردم دین پناه و الله زده، بساط حکمرانی و حکومت مطلقه ی الهی خود را پهن کرده است، به خوبی از ترس و ضعف و زبونی همین توده ها نسبت به آخرت و موهومات فراطبیعی و آتش کزایی جهنم و نکیر و منکر و هزار و یک ویروس ذهنی دیگر، آگاهی دارد و خوب می داند که این زهرهای کشنده ی فکری و احساسی را چگونه در میان توده ها رواج دهد. در واقع آنچه که باید مورد یورش جریان روشنفکری باشد، یکی ذهن مومنان و دیگری دستگاه دین فروشی است که این چرخه ی سرکوبگرانه ی روان و تن را ایجاد کرده است.
فردی که بدین ویروس های ذهنی دچار باشد، آن هم از نوزادی !! و فردی که در این قالب رشد کرده و تامین شده باشد، نسبت به هر گونه چرخش انتقاد آمیزی، جبهه ی مخالفت می گیرد و برای باورهای چرند اندر چرند خود، خواهان “احترام” می شود، گویا که هرگز سوره ی محمد، آیه ی شماره ی ۴ را نخوانده است:
فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّىٰ إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّىٰ تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ۚ ذَٰلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَٰكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ ۗ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ.
شما مؤمنان چون با کافران رو به رو شوید، باید شجاعانه آنها را گردن زنید تا آنگاه که از خونریزی بسیار، دشمن را از پا در آوردید. پس از آن، اسیران جنگ را محکم به بند کشید که سپس یا بر آنها منّت نهید (و آنها را آزاد گردانید) یا فدیه گیرید تا در نتیجه، جنگ سختی های خود را فروگذارد. این حکم فعلی است و اگر الله بخواهد خود از کافران انتقام می کشد و لیکن با این جنگ کفر و ایمان می خواهد شما را به یکدیگر امتحان کند و آنان که در راه الله کشته شدند، الله هرگز کارهایشان را ضایع نگرداند.
با نگاهی به این آیه ی جنایی قرآن کریم، می توان به ذهنیت مومنی پی برد که ضمن سرکوب شدن آزادی هایش و تبدیل شدن خودش به یک مومن (بخوانید زامبی)، اکنون به ابزاری برای سرکوب دیگرانی چون خودش بدل گشته است و اینجاست که دستگاه کفتار سازی آخوندها به خوبی و به کمال، کار خود را انجام داده است.
ایشالا که گربه است !!
داریوش افشار
همین مقاله در فضول محله
نظرات