رد شدن به محتوای اصلی

وقتی خمینی دیکته می گوید !!

زمانی بود که آیت الله خونخوار خمینی، به منظور فریب مردم و اغقال جوزدگان شورشی، درباره ی پشتیبانی سپاه و ارتش از مردم دری وری می گفت. به یاوه ی وی، این دو سازمان نظامی باید همیشه پشتیبان مردم باشند، چرا که اصل و اساس مردمند و هتا جان رهبر یعنی خودش و جانشینش هم باید فدای همین مردم شود !!


البته ساز و کار دروغ در رژیم های دیکتاتوری، ساز و کار منحصر به فرد خودش را دارد. دروغ هایی سازمان یافته، حرفه ای و جهت دار که مقاصد سردرمداران رژیم را برآورده سازد. یک جور "خدعه بازی" است !!

در تظاهرات ۷۸ و ۸۸ دیدیم که این موجودات دو پایی که تظاهرات می کردند، نه مردم بودند و نه ایرانی؛ بلکه دربست از مریخ فرستاده شده بودند !! برای همین هم، سرکوب خونین آنان موجه بود. سپاه هم لازم نیست به پشت مردم برود، از همان جلو کارش را می کند !!

آخوند هم رفتنی است. یعنی هر چه باشد او هم چون ظاهری انسانی دارد، یک روز فتیله ی عمرش به پایان می رسد و با نوشیدن ریق رحمت الهی، سرانجام جان به جان آفرین موهوم تسلیم می کند و دل از دین و دنیا می کند و به بهشت رهسپار می شود. اما مسئله اینست که پیش از رفتن عادی آخوند و بسیجی و سپاهی به جوار حق همیشه فقط تماشاگر، ما خود کار این آخوندهای از دیروز تا امروز دله و خداجو را یکسره کنیم و دنیا و دینشان را روی سرشان هوار کنیم. این شدنی است، فقط نباید خیابان ها را ترک کنیم !!

سرنگونی حکومت ها حق مردم است. اگر رژیمی با رای مردم بر سر کار نیامده باشد، اعمال هر چه بیشتر خشونت، طبیعی است و حق مردم است. اسلن فکرش را بکنیم، می بینیم مردم نمی توانند خشونت لازم را به خرج دهند، چون نه تفنگ و باتوم و گاز اشک آور دارند و نه رخت نظامی می پوشند و نه برای این چکمه پوشی ها پول می گیرند. پس خشونت مردم، همان حضورشان در خیابان هاست که از سوی رژیم تحمل نمی شود. گور بابای اصل ۲۷ قانون اساسی کزایی رژیم !!

اما ارتش و سپاه و خدمه ی نیروی خادم انتظامی هم از خجالت ملت درآمدند؛ ۲۴ کشته و بیش از ۱۵۰۰ بازداشتی در سراسر کشور !! طوری در خیابان ها حضور سنگین قماش باتوم به دست دیده می شود که انگار میدان جنگ است و همه ی آن صدها هزار نفری که برای اعتراض به موجودیت رژیمی دروغگو، خونریز و فاسد به خیابان های شهر خود آمده اند، مزدور و عوامل آمریکا و انگل ایس هستند !!

دیکتاتور از دیکته گفتن خوشش می آید، اما ما دیگر اهل دیکته نوشتن نیستیم، ما می خواهیم فقط انشا بنویسیم !!






نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د