رد شدن به محتوای اصلی

روزگار زرین ایران عزیز هنوز آغاز نشده است


بر این باوریم که دوران ایرانساز خاندان ایرانمهر و میهن پرست پهلوی، دوران طلایی یا به عبارت پارسی، روزگار زرین ایران عزیز بوده است. این گفته درست است، اما شایان کمال نیست.

این درست است که پهلوی به مانند برگ درخشانی در تاریخ پر فراز و نشیب میهنمان درخشید و ایران را از صدها سال خفت و ذلت رهایی بخشید و به نزدیکی های آغاز راه دروازه های تمدن بزرگ رسانید، اما این نیز درست است که ما هرگز و به خاطر یورش جهانی به رهبری انگل ستان، نتوانستیم آغاز راه رسیدن به آن دروازه های درخشان تمدن انسانی را بپیماییم و با شبیخونی ویرانگر، هر آنچه که کاشته بودیم یکسره نابود شد.

اما ایران عزیز همچون سیمرغ، باری دیگر از خاکستر خود برخواهد خواست و این نوزایی بزرگ ایرانیان در مسیر پیشرفت و فرگشت همه جانبه خواهد بود.


این پیمانی است که بر سر ایران و تمامیت هر آنچه که هست، چه آباد و چه ویران، ایستاده ام و جز این از میهن پرستان و آنان که به راستی دلشان رنگ آبی میهن دارد، توقعی نمی رود. روزگاری که ایران آهنگ رفتن از این منجلاب اسلامی توده ای کند، روزی است که دیگر هیچ کس را توان جلوگیریش نتواند بود و این ایمان در من چون شعله ای سوزان و فروزان، به من قدرت جنبش و سخن می دهد.

ایرانی که روزگاری از چنگال دژخیم اسلامی تحویل خواهیم گرفت، البته ایرانی ویران خواهد بود و این درد و سوگ ماست. ایرانی که خواهیم ساخت، ایرانی نه برای همه ی ایرانیان و نه برای همه ی مردم رنج دیده و جنگ زده ی خاورمیانه، که قلب انسانیت زمین و پاییتخت مهرورز جهان خواهد بود.

به امید آن روز است که جوجگان نشسته در آشیان، نه خوف اسلام اهریمنی دارند و نه سودای دروغ های نخ نمای چپ را. نه از گله و رمه های مصدق الله بی شرف انگل ایسی صفت هستند و نه میراث خوار تردستی های انگل ستان و روسیه.


آن روز مبادا که من و دیگران، به جرم دوری و خیانت به میهن، سیاهی زمستان بر روهایشان نشسته باشد. زیرا ایران سخن من و سوگند منست و هر آنچه که در این جهان بر آن بایسته و سوگیرم، همه از برای ایران است که نامش مانترای وجودم است. ایران، آن سرزمین دلیرانی است که تاریخ و فرهنگ و افسانه و استوره را معنا می کند و بی او نه آغازی بود و انجامی است. به نام ایران، جمهوری اسلامی را پایان خواهیم داد و روزگار زرین ایران نوین را به یادمان کوروش بزرگ و رضا شاه بزرگ آغاز خواهیم کرد.

ایدون باد...

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...