رد شدن به محتوای اصلی

طراح نشان جمهوری ال اسلامی برای پرچم ایران


  طراح نشان جمهوری ال اسلامی  


این مرد طراح آرم پرچم جمهوری اسلامی است:
حمید ندیمی

یک مشتِ گره کرده با چندستاره، آرم تصویب شده برای جمهوری اسلامی بود. حتی اسکناس هایش هم چاپ شده بود که ناگهان آیت الله هاشمی رفسنجانی از قم زنگ می زند و دستورجمع آوری آنها را می دهد. با مخالفت آقای هاشمی، امام نیز قانع شده و آرم ارسال شده به دفتر قم را تنفیذ می کند.

او که فروردین ۵۸ طرح آرم خود را به دفتر امام در قم فرستاد و اتود ارسالی اش، پس از تایید و تماس تلفنی آیت الله هاشمی رفسنجانی، آرم پرچم جمهوری اسلامی شد، هنرمند تهرانی الاصلی است با چهره ای جدی که دیگرحاضر نیست دراین باره سخنی بگوید.

او سی سال است که دیگر هیج جا و در هیچ رسانه ای حرفی از این کارش نزده است.
دکتر”حمید ندیمی” امروز استاد درس نظریه و روش‌های طراحی در رشته معماری دانشگاه شهید بهشتی است. دوباره با او تماس گرفتم. اگرچه می دانستم سه دهه است که سکوت کرده و با هیچ رسانه ای گفت وگو نمی کند. گفت که به هیچ وجه حاضر به گفت وگو نیست.
 اگر در جستجوی گوگل، نام او را جست وجو کنید، تنها یک عکس یافت می شود. آن نیز عکسی است که در سایت دانشگاه شهید بهشتی وجود دارد. یک بار پیش از این وقتی از او خواستم تا دلیل این پنهان شدنش را بگوید، خندید و تنها یک جمله کوتاه گفت: “نیازی نیست.” اصرار که کردم، گفت: ” قصد لوس کردن خودم را که ندارم. بفهمید که چرا نمی‌خواهم نامی یا عکسی از من منتشرشود. متوجه می‌شوید؟

خیلی اصرار داشتم تا بدانم چه دلیلی دارد استاد معماری ای که خودش اهل هنر است، حاضر نباشد عکسی از او منتشر شود؟ باری یک پاسخ کوتاه دیگر شنیدم:” چه لزومی دارد مردم چهره مرا بشناسند؟» . پیش از این نیز گفته بود: ” اکراه دارم خودم را به این مسایل سنجاق کنم. مردم چهره مرا نبینند، خیلی بهتر است. اگر فردا ضد انقلاب شدم چه؟ پس کاری به من نداشته باشید.”


حمید ندیمی، طراح نشان جمهوری اسلامی

نخستین گفت وگوی او سال ۱۳۵۹ در روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شد. فردای روزی بودکه آرم جمهوری اسلامی به تنفیذ امام خمینی رسید. دومین و آخرین گفت وگوی او نیز در مجله پاسدار اسلام در سال ۱۳۶۲ چاپ شد؛ و پس از آن دیگر هیچ.
او خودش را ازمعرفی شدن در رسانه ها پنهان می کند و دلیل این پنهان شدنش، رازی است برای انها که خواسته اند به هر نحوی به او نزدیک شوند.


ماجرای طراحی آرم از جایی آغاز شد که پس از رفراندوم جمهوری اسلامی و به دستور امام تصمیم گرفته می شود تا نمادهای طاغوتی برچیده شده و نمادهای اسلامی جایگزین آن شود. د
ر نخستین اقدام تغییر نشان “شیر و خورشید” و پرچم ایران مطرح می شود. نشانی که سابقه اش به علائم پرچم های ایرانیان در دوره باستان برمی گشت و پس از ورود اسلام به ایران، به دلیل دوری از اتهام آتش‌پرستی و خورشیدپرستی این نشانی از پرچم ایرانی پاک شده بود.


تصویری که به سده‌ی چهارم پیش از میلاد بر می گردد و در موزه آرمیتاژ روسیه نگهداری می شود.

اما در زمان صفویان، شاه اسماعیل که نسل خود را از یک سو به شاهان ساسانی و از سوی دیگر به امام کاظم(ع) می‌رساند، دستور داد تا نشان “شیروخورشید” به طور رسمی بر پرچم ایرانیان باز‌گردد. در زمان ناصرالدین شاه قاجار نیز شمشیری به دست این شیر داده شد. احمد کسروی درباره‌ تاریخ نشان شیروخورشید کتابی ۳۴ صفحه‌ای نوشته است که کتابی نایاب است:

آیین مهرپرستی یا میتراییسم به دیرینگی 7000 سال، اکنون این نشان در موزه ی آرمیتاژ روسیه نگاهداری می شود.

سید احمد کسروی تبریزی 


پرچم ایران تا پیش از انقلاب اسلامی

امام خمینی در ۱۰ اسفند سال ۵۷ خواستار تغییر نشان “شیر و خورشید” شد واعلام کرد: “ما یک مملکت محمدی ایجاد می‌کنیم. بیرق ایران نباید بیرق شاهنشاهی باشد، آرم‌های ایران نباید آرم‌های شاهنشاهی باشد، باید آرم‌های اسلامی باشد. از همه وزارتخانه‌ها، از همه ادارات، باید این شیر و خورشید منحوس قطع بشود، علم اسلام باید باشد. آثار طاغوت باید برود. اینها آثار طاغوت است؛ این تاج، آثار طاغوت است؛ آثار اسلام باید باشد.” (صحیفه امام، ج ۶، ص ۲۷۵)

پس از آن با فراخوان سراسری دولت موقت، طراحی نشان جدید آغاز و طرح‌های بسیاری به دفتر نخست‌وزیری ارسال می شود و در ابتدا، طرح ندیمی مورد قبول واقع نمی شود.
در مسابقه‌ای که برای طرح آرم جمهوری اسلامی برگزار شد، ابتدا آرم دیگری که در آن یک مشت گره‌کرده به همراه چند ستاره دیده می‌شد، به تصویب می رسد و در نهایت بر روی اسکناس‌های آن دوران چاپ می شود.

ندیمی طرح آماده شده خود را به دفتر امام در قم ارسال می‌کند. وقتی آیت الله هاشمی رفسنجانی طرح آرم را می بیند، خدمت امام نشان می دهد و درخواست می کند که آرم تغییرکند. با تایید امام، هاشمی رفسنجانی فوری دستور می دهد تا آرم های منتشر شده جمع آوری شوند. همان شب آیت الله هاشمی رفسنجانی با ندیمی تماس می‌گیرد و خبر از تنفیذ آرم توسط امام در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۵۹ می‌دهد و از او می‌خواهد تا روی طرح پرچم نیز کار بکند. (به نقل از گفته های دکتر ندیمی)


نشان ارسال شده توسط ندیمی در سال ۵۸


در آن سال ها پس از تصویب طرح، شایعه می شود که این طرح، آرم گروه سیک ها در هندوستان است و سپس انتقادهایی به شکل ۲۲ الله اکبر روی پرچم می شود که می گفتند در الله‌اکبر عبارت (USA) دیده می‌شود. البته ندیمی علی رغم میل باطنی اش، طرح الله اکبرها را تغییر می دهد و پس از ان در گفت وگو با روزنامه جمهوری اسلامی به تببین طرح خود می پردازد.


آیا این نشان برگرفته از نشان گروه سیک های هندوستان است؟

پاسخ دکتر ندیمی در سال ۵۹ در روزنامه جمهوری و کیهان:
هلال‌های تعبیه‌شده در این آرم از نقش مبارکی ریشه می‌گیرد که حضرت رسول (ص) بارها با شمشیر مبارکشان به عنوان امضا بر روی شن‌ها ترسیم کرده‌اند. این طرح پنج بخش دارد که نشان‌دهندهء پنج اصل دین است. اصل توحید را در حکم عمود دو ساقهء اصلی در میان خود دارد. علاوه بر کلمهء الله که در ترکیب اصلی آن دیده می‌شود، لااله‌الاالله نیز در آن مستتر است. جزء قائم میانی در ترکیب با شکل تشدید ( ّ ) که در خط فارسی و عربی نشانهء شدت است، شمشیر را تداعی می‌کند؛ این همان تعبیر کلمهء «حدید» است. تقارن‌های این آرم هم نشانهء تعادل و توازن است؛ این همان میزان است. بزرگ‌ترین و اصلی‌ترین ویژگی این آرم همان بیان کلمهء الله است که قالب و محتوا را در خود جای داده است. آرم به صورت کروی طراحی شد تا نشان‌دهندهء پیام جهانی آن باشد. ”
نشان سیک های هندوستان

  
توضیحات  ندیمی در سال ۶۲ در مجله پاسدار اسلام

ندیمی در سال ۱۳۶۲ برای دومین بار و آخرین بار در گفت وگویش با مجله پاسدار اسلام درباره تبیین مفاهیم اثرش می‌گوید: ” علاقه داشتم برای جهان اسلام یک نشان درست کنم. وقتی حضرت امام فرمودند که نشان شیر و خورشید باید عوض شود و کشور به نشان جدیدی نیازمند است، به صورت جدی ایده‌ام را پی‌گیری کردم و به مرورسیاه‌مشق‌های قبلی پرداختم.


 در این نماد سه رکن اساسی حکومت اسلامی از دیدگاه قرآن وجود دارد یعنی کتاب، ترازو و آهن و یا به عبارت قرآنی کتاب، میزان و حدید. جزء قائم میانی، در ترکیب با شکل تشدید که در خط فارسی و عربی نشنه شدت است شمشیر را تداعی می‌کند، قائم و ایستاده که خود نماد و قدرت و استحکام و ایستادگی است و این برداشت تعبیری از کلمه حدید است در کتاب الله (… انزلنا الحدید فیه باس شدید) و ترکیب کاملا متقارن شکل بیانی از حالت تعادل و توازن که این نیز برداشتی تعبیری است از کلمه میزان در کتاب خدا. والسماء رفعها و وضع المیزان.

پنج جزء تشکیل‌دهنده علامت که اگر به پنج اصل پایه دین برگردد اصل توحید را در حکم عمود و ساقه اصلی در میان دارند، گذشته از آنکه در ترکیب کلی خویش کلمه الله را بیان می‌کنند و عصاره‌ای از کلمه توحید یعنی لا اله الا الله را نیز در دستور خود مستتر دارند. خطوط هلالی‌های طرح که در یک دایره محاط است با تداعی نصف‌النهارهای کره جهانی بودن دعوت اسلام را تجسم می‌بخشند. کلمه الله به صورت کروی طراحی شده تا نشان‌دهنده پیام جهانی آن باشد.

او در توضیح طرحش ادامه می دهد: ” این پرچم به امید دادن به دست حکومت امام زمان (عج) طراحی شد. رنگ‌های سبز و سفید و سرخ، علامت مخصوص جمهوری اسلامی و شعار الله اکبر همگی از ارکانی هستند که در قانون اساسی برای پرچم ایران در نظر گرفته شده‌اند.”


دکتر ندیمی از شعار بودن الله اکبر، تکرار را اقتباس می‌کند: ” این شعار یازده بار در رنگ سرخ و یازده بار در رنگ سبز یعنی بیست و دو بار تکرار می‌شود و این اشاره‌ای است به بیست و دوم بهمن ۵۷٫ قالب راست گوشه خط نوشته الله اکبر یادی است از کوبندگی این شعار و این همان خطی است (خط بنایی) که شعار الله اکبر را بر بلندای اذان و بر گنبدها و مناره‌های الله اکبر در مساجد اسلامی نقش می‌کرده و اکنون بر بلندای پرچم ایران نشسته است. کلمه قرمز الله منقوش بر پرچم جمهوری اسلامی بیانگر مبدأ و منت‌های آفرینش است الی الله المصیر و هدف و غایت حکومت اسلامی را نشان می‌دهد


یک اظهارنظر در دیدارخصوصی
او در سال های اخیر در یک دیدار خصوصی اظهار داشت: ” «من که اصلاً این‌کاره نبودم. این طرح را باید گرافیست‌های بزرگ می‌کشیدند. کارِ من نیست. این کاری خدایی است، به من ربطی ندارد. این است که دوست ندارم خودم را سنجاق کنم. افراد فانی را به مسایل باقی متصل نکنید.
منبع:خبرآنلاین

نظرات

‏ناشناس گفت…
بنده طراح اصلی ان طرح را که 85 سال سن داشته و غیر مسمان است می شناسم.
طراح غاصلی این طرح آقای ج. ت. هستند
‏ناشناس گفت…
بنده طراح اصلی ان طرح را که 85 سال سن داشته و غیر مسمان است می شناسم.
طراح غاصلی این طرح آقای ج. ت. هستند و هیچ اقتباسی از آرم سیک ها نداشته اند.

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د