برده داری در اسلام
اما برای فیلسوفی مانند هگل آغاز بشریت و تمدن با روزی مصادف است که یک انسان به مفهوم آزادی پی برد و هگل این روز را زمانی میداند که نخستین دست نوشتهی پارسی در تاریخ به شرح زیر توسط داریوش اول نوشته شد: که ( من به خواست دانای بزرگ (اهورامزدا ) شاه هستم! به خواست دانای بزرگ من این چنینم که تنها راستی را دوست دارم!) هگل این اتفاق مهم را که برای نخستین بار مردی خود را نه به دلیل خدا بودن (مانند شاهان پیشین) بلکه به دلیل شایستگی که خدا در او تشخیص داده نخستین اثری از درک مفهوم (آزادی) در تاریخ بشر میداند و آن روز خجسته را مبدا تاریخ بشر بر میشمارد...
بدیهی است آغازگر این روند چنان که میدانیم و دوست و بیطرف و دشمن (ایرانی، یهودی، یونانی) بر آن معترفند این راهی بود که کوروش هخانمشی آغازگر آن بود. راهی که نخستین گام آن این بود: به گفتهی گزنوفون تاریخ نویس یونانی که چندی نیز با ایرانیان جنگیده بود کوروش در زمان مرگ به فرزندش کمبوجیه چنین گفت: (فرزندم تا جایی که در عالم برده داری موجود است تو باید بجنگی! ) این جمله در حالی بیان شد که در شهرهای یونانی اسپارت گاهی عدد بردگان 70% جمعیت شهر بود! پس گزنوفون ریشهی نبردهای ایران و یونان را خودش چنین بیان کرده است!! دلیل دیگر راهزنی دریایی است که یونانیان بر کشتیهای ایرانی میان ایران و کارتاژ میکردند.
امروزه همهی دانشمندان شرق و غرب عالم در این نکته متفقند که ایرانیان در میان 25 تمدنی که بر روی زمین آمده است تنها مردمی بودهاند که هرگز به بردهداری آلوده نشدند و حتی تلاشهای بابلیان مقدونیان و اعراب و ترکها در رواج بردهداری در ایران خوشبختانه همواره ناکام بوده است. از همین روی بود که همهی اقوام ایرانیان را (ایر) یا آریایی مینامیدند یعنی فروتن و بردگی ناپذیر و سرافراز اعراب نیز پیش از اسلام ایرانیان را (بنی احرار) یعنی آزادگان و جوانمردان مینامیدهاند. چیزی که پس از اسلام تبدیل به عجم (لال)شد. و این حاصل سلوکی است که فاتحین با بردگان خویش دارند.
در حالی که امپراتوری هزار سالهی ایران از دوران کوروش تا پایان دوران ساسانی هرگز مانند چین هند یا روم به بردهداری آلوده نشد اما ورود اسلام به ایران متاسفانه و بنا به رای مطلق و بدیهی تاریخ نگاران مصادف بود با به بردگی گرفته شدن بسیاری از ایرانیان.
در این میان کسانی که آزادهتر و نجیبتر بودند بیشتر مورد بردگی قرار میگرفتند چنان که میدانیم عمر کشاورزان سواد (سیاهان بومی بابل) که ایر و آزاده نبودند را به دلیل خیانتی که در جنگ عرب علیه ایران به ایرانیان کردند آزاد گذارد اما بدون هیچ تردیدی میدانیم که در تمام دوران استیلای مستقیم اعراب در ایران حتی در دوران خلافت مولای متقیان از بسیاری از شهرهای ایران به جای مالیت برده گرفته میشد و این چیزی نیست که من چه به عنوان یک ایرانی چه یک عرب و یا یک انسان بتوانم آنرا از کسی در هر جایی از عالم بپذیرم هر چند جنایات و ویرانگریهای اعراب در ایران زیاد بود و جناب مطهری نیز بر این امر معترفند و همه میدانیم چه شد اما به بردگی گرفتن ایرانیان که دست کم تا دو قرن ادامه داشت یکی از پلیدترین رفتارهای ضد انسانی در تمام تاریخ بشر بوده است زیرا اعراب مسلمان از قومی برده گرفتند و به زور با دختران مردمی همخوابه شدند که تنها قومی بودند در تاریخ بشر که هیچ قومی را به بردگی نگرفته بودند و هرگز به کسی در جنگ تجاوز نکرده بودند.
اعراب ملتی را خوار کردند که هرگز مردم هیچ کشور دیگری را خوار نکرده بودند!
تاریخ گوید که روز نخستی که تیسپون بزرگترین شهر روی زمین که بعدها ویران شد هنگامی که بدست اعراب افتاد به عنوان نخستین غنیمت جنگی از آن 300000 برده بردند که بسیاری از ایشان زنان و کودکان بودند که حتی فرصت نیافته بودند فرهنگ دین و زبان بومی خویش را به خوبی بیاموزند اعراب در حالی به خود اجازهی هم خوابگی با چنین کنیزانی را میدادند که بسیاری از ایشان 9 سال بیشتر سن نداشتند و هر چند برای ایرانیان ازدواج کودک زیر 15 سال مطلقا غیر ممکن بود اما برای اعراب که طبیعتی بدوی داشتند آغاز توانایی بارداری به معنای آمادگی برای همخوابگی بود سنت پلید دیگری که در میان اعراب رواج داشت و بدعتی میان ادیان است و هرگز چیزی بر ضد آن از بزرگان دین اسلام نشنیدهایم این است که گاهی یک کنیز در یک روز میان چند نفر دست به دست میشد و گذشته از اینها آیا در اسلام برای کنیز قبول یا عدم قبول ازدواج معنی دارد؟ یا آنکه اساسا این بردهی بیچاره آنچنان که هنوز برای بسیاری از اعراب هست زن تنها یک وسیلهی ارضاء جنسی بوده است؟ پاسخ واضح و دردناک است.
نظرات