رد شدن به محتوای اصلی

عباس دوران؛ قهرمان شهید یا تروریست و جنایتکار جنگی ؟

سال ها پیش که جمهوری اسلامی بر کوبش تبل جنگ اصرار داشت و همچنان آن را برای مردم ساده لوح و جو زده ی انقلابی، جنگی تحمیلی تفسیر می کرد که قصد دارد بصره و کربلا را اشغال نماید، قهرمان هایی را نیز تحویل همان جامعه ی الله زده ی غیب موهوم پرست داد که واکاوی آن نشست های پلشت فرهنگی را امروز یک انقلاب فرهنگی مردمی لازم می گرداند.

عباس دوران؛ قهرمان شهید یا تروریست و جنایتکار جنگی ؟
از آنجا که دستور حکومتی "بحث سیاسی ممنوع" را رژیم در همه ی اماکن همگانی همچون بیمارستان ها روی تکه کاغذی نوشته و بر در و دیوار زده بود، می شد حدس زد که منظور از بحث سیاسی ممنوعی که رژیم به زور و تهدید مردم را از آن جلوگیری می کرد، یکی همین دست نکته هایی بوده است که مخالفت مردم در سطح حضور اجتماعی و تضارب ناگزیر آرای ایشان، هتمن و قطعن علیه رویکرد و منافع رژیم خلقی ولایت فقیه تمام می شده است. نکته هایی از این دست که چرا فلان کار شد یا نشد و یا هزاران چرای دیگری که فشار ذهنی مردم را تبدیل به فشاری وارونه و کاربردی علیه سیاست های رژیم می کرد.

از معصومیت کودکانه ی مان که در دستان آلوده ی مدرسه و تلوزیون رژیم بر باد رفت که بگزریم، بد نیست گزاری به آن روزگار شهید ناخواسته پرور بزنیم که تنور جنگ خمینی حرامزاده را به نام ملت و به کام اسلام اهریمنی و سرکردگان حکومتش، همچنان گرم نگاه می داشت.

یورش تروریستی الله پرستان عمدتن عرعربستانی و پاکستانی به برج های دوقلوی مرکز
تجارت جهانی در آمریکا
آیا "عباس دوران" که خلبان آموزش دیده در دوران شاهنشاهی را پس از کنار گزاشتن از خدمت و سپس به خدمت فراخواندن را به عنوان قهرمان جنگی خواندن، درست است یا نه ؟

آیا آنجا که دوران با هواپیمای جنگی خود به هتلی یورش می برد که نه تنها غیر نظامی است، که هتا سران سیاسی کشورها و نیز افراد عادی و دیگر رسانه های جهانی در آن حضور دارند، هدایت جنگنده ی در حال سقوط به ساختمان هتل و کوبیدنش به آن، امری است که باید به آن به عنوان کرداری بزرگ و قابل ستایش نگاه کنیم یا اینکه آنچه که عباس دوران مرتکب شده است، گونه ای از رفتار جنایتکارانه ی جنگی و هدف قرار دادن غیر نظامیان و کشتار مردم عادی است ؟

آیا رفتار الله پرستان تروریست القاعده که همگی یا عرعربستانی یا از دیگر تازیان الله پرست دیگر ممالک الله زده و البته از کثافت خانه ی پاکستان بودند و اقدام آنان در یورش قرار دادن برج های دو قلوی تجارت جهانی، از دید انسان های عادی و کشور آمریکا و جهان متمدن، امری ناپذیرفتنی و تروریستی آن هم از جنس کور، کینه ورزانه و انتقام جویانه نیست ؟


در دو رفتار بالا، آنچه که از سوی کنندگان آنها انجام گرفته است، وارد کردن بیشینه ی خسارت به کسانی است که آنها را دشمن تلقی کرده اند. در مورد نخست البته عراق کشور دژخیم بود، اما مردمی که در هتل هستند، چون غیر نظامی بوده اند، نمی باید مورد یورش قرار می گرفتند. در مورد دوم نیز وضع به همین گونه است. هدف از این اقدامات تروریستی تنها انتقام جویی بوده است و در مسیر این کینه ورزی، کشتار شهروندان عادی به جای کشتار سربازان و سرکردگان نظامی و سیاسی کشور دژخیم، جایگزین شده است.

در واقع تروریست ها با یک ملت و یک کشور در جنگ می شوند و این رویکرد آنهاست که همه ی آن تمدن را مورد یورش قرار دهند.

قهرمان جنگی ایرانی، نباید کسی باشد که مردم عادی را کشتار می کند.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د