رد شدن به محتوای اصلی

درد و ورم دین با ذهنیت ایرانی

ذهنیت فلج ایرانی که خودش را لنگان لنگان به تمدن نوین جهانی می رساند، در اثر سرعت بالا و نداشتن آمادگی برای رویارویی با چالش های نوین، همچون خودرویی است که در سرعت بالا بر خود می لرزد و سرنشنینان هر آن در این اندیشه اند که مبادا در و پیکر خودرو از یکدیگر جدا شود !!

کتاب "روز ملی آخوند کشان" را بخوانید و به دیگران نیز سفارش دهید
در این وضعیت نابسامان است که ذهنیت ایرانی فلج می شود و دست پناه چراغ می گیرد که مبادا بیش از چیزی که می تواند، انجام دهد یا می ترسد که اگر بیشتر از این بر سرعت خود بیفزاید، در و پیکر و شیرازه اش از هم بپاشد. این وضعیت خود آچمزی در نتیجه ی آن سده ها الله زدگی اجتماعی و تو سری خودی زدن و سرکوب است که به نام نامی الله حرامزاده و این بار از آستین فرقه ی شیعه، جمعیت هوار کش عمر پرست را به جمعیت اربده کش علی اللهی برگرداند و با منطق شمشیر، احکام راسولولای عرب را در ایران پیاده کرد و به گزاف بر خود نام شاه نهاد.

درد و ورم دین در میان ایرانیان، درد و ورمی به دیرینگی زرتشتی گری است و آریاییان مردمانی چند گانه پرست بوده اند و هر آنچه دین که در این جهان آورده شده است، یا به دست ایرانیان رخ داده یا سرچشمه ای ایرانی داشته است.

اینکه امروز می بینیم مشتی مصدق الهی و ملی منقلی که درد دینشان را در پس فکل و کراوات پنهان کرده اند، نقش نفوذی رژیم در میان ایرانیان براندازی را بازی می کنند که یکی به نعل و یکی به میخ می زنند و به سبک "فرامرز دادرس"، خمینی را آقا خطاب می کنند و با دین و مزخرفات اسلامیش هیچ مشکلی هم ندارند و بر این باورند که دین باید پا بر جا بماند و آخوند باید تنها و تنها در مسجد الکزا مشغول دین فروشی باشد؛ این همان چفت و بستی است که این جماعت هرزه و دله، بر ذهنیت فلج ایرانی می زنند.

مزدوران مصدق الهی، آنانی هستند که نان ایران را می خورند و همچنان بر این باورند
که انگلی به نام آخوند همچنان باید به زندگی انگلی خود در مسجد و سر گورها ادامه دهد.
روز ملی آخوند کشان را بخوانید، زیرا کتابی است که توضیح می دهد با آخوند چه باید کرد
تا ریشه ی این انگل های هزاران ساله از خاک پاک ایران برکنده شوند.

اینان بر این اندیشه که دین باید همچون زهرابه ای چرکین، در میان مردم وجود داشته باشد، با آخوندها و دیگر دکانداران دین، وجه مشترکی دارند و دستشان در یک کاسه است.

بیشتر این فرومایگان چپ اسلامی، خود یا زمانی را آخوندی کرده اند یا آخوند زاده اند. اینان هرگز تواب نمی شوند، زیرا هرگز از ریل اسلامی بازی خارج نشده اند و نقش آنان در میان آزادی خواهان و ایران پرستان، نقش ستون پنجم آخوندها و دین فروشان است که اگر دیگر مردم گول ابا و عمامه را نخوردند، باز بتوان همان دری وری ها و چرندیات و توجیهات اسلامی را به منظور دستگاه زهدفروش موهوم پرست دین و این بار با فکل و کراوات به خورد مردم داد.

از اینرو، برای آنکه این چفت و بست چپ اسلامی بر ذهنیت هم اکنون فلج ایرانی زده نشود، باید با این مورد مخالفت کرد که پس از رهایی ایران از چنگال جمهوری اسلامی، آخوندهای هرزه مغز مفت خواره و انگل، همچنان به بقای خود ادامه دهند و به مسجدها و حسینیه ها و انگل خانه های دیگری از این دست بخزند و همچنان به کار ویرانگر خود ادامه دهند تا روزگاری دوباره این پیکر ایران ضعیف شود و این ویروس ها و انگل های دینی بتوانند سر بر آورند و دعوی حکومت و صدارت کنند.

در روز پسا روز ملی آخوند کشان، دیگر آخوندی وجود ندارد که بخواهد بالای منبر برود.
هتا چیزی به نام منبر هم وجود ندارد که کلاغی بر سر آن نشسته و ریدمان کند. روز ملی
آخوند کشان، روزی است که یک دروازه ی تازه به سوی تمدن بزرگ را باز می کنیم.
باید آخوند را از ریشه از این کشور برکند. تخم هر آخوند را باید تا هفت پشت سوزاند. آنها را باید غلاده زد و زنجیروار، از تهران و شیراز و خراسان و اهواز و اصفهان و تبریز و ارومیه و هر جای دیگر این کشور، با پای پیاده به سوی کویر لوت رهسپار کرد و آنها را واداشت تا در برابر خوراک و پوشاک و سقفی آبی اسمان، شن درو کنند و خار برکنند.

آخوند خوب، آخوند مرده است و مرامنامه ی روز ملی آخوند کشان برای ایران آینده را نوشته ام و اندرز آن را چون تخم سخن در همه جا بپراکنید.

برای بارگیری کتاب، روی فرتور زیر فشار دهید:


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د