رد شدن به محتوای اصلی

افسران ما: کسروی از ذهنیت پلشت و زبون ایرانی می گوید

ایرانیان نژاد بدی نیستند. ایرانیان یکی ازنژادهای مهم جهان می باشند. امروز، این مردم بسیار آلوده و بی آبرو هستند. راستش را بگویم، مایه ی سرافکندگی هستند. خودمان بنشینیم وداوری کنیم: "این پستی ها واین زشتی ها چشم پوشیدنی نیست".


از داستان سوم شهریورسخن راندم و زشت کاری های افسران و وزیران را درباره ی این توده و مملکت گفتم. حال می باید به دیگران نگریست که چه کردند. در چنان هنگامی، ملایان چه کردند، روزنامه نویسان چه کردند، روستاییان چه کردند، ایل ها چه کردند، می بایست یکایک از دیده گزرانید و کارهایشان را به یاد آورد.

من چون سخنم از افسران می بود، تنها گریختن آنها را گفتم، ولی آیا استاندارها و فرماندارها و فرنشین شهربانی ها و کلانتری ها نگریختند ؟! آیا سران اداره ها نگریختند ؟! آیا روستاییان به راه آهن تبریز و تهران نریختند و آهن ها و تیرهای آنها را نکندند ؟! آیا ایل ها بر سر راه ها آمده، دست به راهزنی و دزدی باز نکردند ؟! آیا ملایان فرصت یافته، به کینه ی سال های گزشته به زبان درازی ها و بدگویی ها برنخاستند ؟! آیا کشاورزان از گشادن راه کربلا به شادمانی برخاسته، در چنان هنگام گرفتاری بیست و یک هزار تن به تهران نریختند و با گرفتن گزرنامه، به عراق نشتافتند ؟! آیا روزنامه ها نبودند که تا دیروز ستایش از "رضا شاه" و از شاهپورها و شاهدخت هایش را بایای (وظیفه ی) خود می شماردند و صد چاپلوسی می نمودند وبه یک بار، بازگشتند و به بدنوشتن پرداختند ؟! آیا نمایندگان نبودند که تا دیروزهر یکی خود را نوکری از رضا شاه می شناخت و فروتنی و چاپلوسی بی اندازه می نمود، و اکنون به یک باره روی برگردانیده، هر یکی با زبان دیگری بد گفتن از او آغاز کردند ؟!

اینها و صد مانند اینها، بدی های این توده است که ما می شناسیم. گمان نمی کنم گروهی درایران باشد که به آلودگی ها و پستی های توده ی ایرانی به اندازه ی ما آگاه باشد. ما که با پستی ها و بدی ها به نبرد برخاسته ایم و همیشه با آنها روبرو می باشیم، بهتر از هر کسی ازاندازه ی آلودگی این توده آگاه هستیم.



با همه ی این آگاهی هاست که من می گویم:

"ایرانیان از نژادهای مهم جهان می باشند. این بدی ها و پستی ها که ما می بینیم، بیشتر آنها از کنارآمده و سرچشمه ی دیگر دارد. بلکه ما اگر سرچشمه ی این بدی ها را بجوییم و دانستنی های دیگری را بدانیم، از همین جا دلیلی به نیکی نژاد ایران به دست خواهیم آورد".

برای آنکه سخن من روشن گردد، باید کمی از زمینه ی گفتار بیرون بروم و به سخنان دیگری بپردازم. باید دانست آدمیان از روی سرشت و نهاد خود، سه گروه هستند:

"گروهی از نهاد خود نیک هستند وگروهی دیگر از نهاد خود بدهستند و گروهی دیگر هم نه نیک هستند و نه بد هستند".


گروه نخست که نیک هستند، آموزاک ها (آنچه آموزند = تعلیمات ها) و پیشامدها وسرگزذشت ها، آنان را به بدی به آسانی نتواند برانگیخت. گروه دوم که بد هستند، آموزاک ها و سرگزشت ها و پیشامدها، آنان را به آسانی نیک نتواند گردانید. گروه سوم که نه نیک هستند و نه بد، آماده اند که نیکی و بدی را از بیرون فراگیرند و این است که آموزاک ها و سرگزشت ها و پیشامدها، درآنها هنایش (تاثیر) بسیاری تواند گزاشت و می توان آنان را به نیکی و یا به بدی به آسانی برانگیخت.

یک نکته ی دیگر آن است که از این سه گروه، دو گروه یکم و دوم، اندک باشند و آنچه بسیار باشند، گروه سوم است. در هر توده ای، آنهایی که از نهاد خود نیک یا بد هستند، دسته های اندک هستند و بیشترمردم از گروه سوم هستند که نیکی یا بدی را ازنهاد خود نمی دارند. اکنون سخن درآن است که این بدی ها که ما از ایرانیان می بینیم، بیش از همه نتیجه ی آموزاک ها و پیشامدها وسرگزشت هاست.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د